۰۴ آذر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۷

فرصت ژئوپلیتیکی واشنگتن در آسیای مرکزی

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده در ۶ نوامبر ۲۰۲۵ میزبان رهبران پنج جمهوری آسیای مرکزی در کاخ سفید برای برگزاری یک اجلاس تاریخی در قالب C۵+۱ بود که برای نخستین‌بار این چارچوب دیپلماتیک را به بالاترین سطح ممکن در واشنگتن ارتقا داد. این نشست در ادامه یک مجمع بزرگ تجاری به ریاست هاوارد لوتنیک، “Howard Lutnick” وزیر بازرگانی آمریکا برگزار شد که در آن شرکت‌های آمریکایی و آسیای مرکزی مجموعه‌ای کم‌سابقه از توافق‌نامه‌های تجاری، سرمایه‌گذاری و همکاری‌های صنعتی را امضا کردند. این گردهمایی که با حضور رهبران قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان برگزار شد، نشان‌دهنده آن بود که واشنگتن در مورد اهمیت استراتژیک آسیای مرکزی در رقابت قدرت‌های بزرگ بازنگری می‌کند.
کد خبر: ۱۰۵۱۷۴

فرصت ژئوپلیتیکی واشنگتن در آسیای مرکزی

 

مانا- آسیای مرکزی در سال‌های اخیر به یکی از کانون‌های کلیدی برای دسترسی به منابع حیاتی، مسیر‌های ترانزیتی و موازنه ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. در شرایطی که جهان برای تأمین مواد معدنی حیاتی که پایه صنایع انرژی‌های پاک، فناوری‌های نوین و تسلیحات پیشرفته هستند، در حال رقابت است، ایالات‌متحده تلاش دارد با تقویت روابط خود با این پنج جمهوری، جایگاه خود را در زنجیره تأمین جهانی ایمن کرده و از نفوذ فزاینده چین و روسیه در این منطقه بکاهد.

آسیای مرکزی در قلب قاره اوراسیا قرار دارد و همین جایگاه جغرافیایی، آن را به یکی از حساس‌ترین نقاط ژئوپلیتیکی جهان تبدیل کرده است. این منطقه در تقاطع سه حوزه قدرت روسیه در شمال، چین در شرق و جهان غرب (ایالات‌متحده و اروپا) در غرب و جنوب‌غربی قرار گرفته است؛ بنابراین هرگونه تغییر در موازنه قدرت میان این بازیگران مستقیماً بر آینده آسیای مرکزی اثر می‌گذارد.

اجلاس واشنگتن در زمانی برگزار شد که صحنۀ ژئوپلیتیکی آسیای مرکزی با سرعت در حال دگرگونی است. جنگ اوکراین جایگاه سنتی روسیه را در منطقه متزلزل کرده و فضا را برای نقش‌آفرینی بازیگران جدید گشوده است. همزمان چین نیز به دلیل نامشخص بودن جهت گیری‌های تجاری دولت ترامپ با ابهام‌های تازه‌ای رو‌به‌رو شده است.

بازگشت سیاست‌مداری اقتصادی ایالات متحده

از نظر منابع، آسیای مرکزی سرشار از نفت، گاز، اورانیوم و مواد معدنی حیاتی بوده و دارای عناصری است که در صنایع انرژی پاک، فناوری‌های پیشرفته و تجهیزات دفاعی نقش اساسی دارند. همین منابع، منطقه را به یکی از کانون‌های رقابت برای کنترل زنجیره‌های تأمین انرژی و مواد استراتژیک تبدیل کرده است. این منطقه همچنین در مرکز شبکه کریدور‌های بزرگ ترانزیتی اوراسیا قرار دارد. مسیر‌های تاریخی جاده ابریشم امروز در قالب کریدور‌های مدرن حمل‌ونقل، چین را به اروپا، روسیه را به جنوب آسیا و حوزه خزر را به غرب پیوند می‌دهند. کریدور‌هایی مانند ترانس‌خزر  (Middle Corridor)، کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) و کریدور شمال–جنوب هر یک توان آن را دارند که نقشه ژئواکونومیک اوراسیا را بازتعریف کنند.

اجلاس واشنگتن به امضای بیش از ۱۳۰ میلیارد دلار تعهدات تجاری از مشارکت‌های بزرگ معدنی و قرارداد‌های هوانوردی گرفته تا توافقاتی در حوزه‌های فناوری و سرمایه‌گذاری انجامید. محور اصلی اجلاس واشنگتن، اعلام یک پروژه عظیم تنگستن به ارزش ۱.۱ میلیارد دلار در قزاقستان بود که ۷۰ درصد سهام آن متعلق به ایالات‌متحده و تعهد ۹۰۰ میلیون دلار تأمین مالی از سوی بانک صادرات-واردات است. با آغاز فعالیت، این سایت به بزرگترین تولیدکننده تنگستن جهان تبدیل خواهد شد که ماده‌ای استراتژیک برای صنایع هوافضا و تولیدات دفاعی اهمیت حیاتی دارد. این پروژه نمادی از رویکرد جدید واشنگتن است که مشارکت‌های دولتی- خصوصی را بر وام دهی مستقیم دولتی ترجیح می‌دهد تا حاکمیت زنجیره تأمین مواد معدنی استراتژیک را تقویت کند. در کنار این توافق‌ها، یک بیانیه مشترک رسمی نیز صادر شد که چارچوب همکاری‌های اقتصادی آینده را در حوزه‌های تجارت، انرژی، آموزش و تحول دیجیتال مشخص می‌کرد.

اهداف استراتژیک واشنگتن در آسیای مرکزی

ایالات‌متحده ماهیت دوگانه‌ای را برای این اجلاس درنظر داشته است که از یک سو تلاشی فزاینده و عملی و نهادینه‌شده برای تثبیت حضور آمریکا در منطقه آسیای مرکزی از طریق سرمایه‌گذاری اقتصادی و مشارکت‌های متقابل بلندمدت را آشکار کرد. اجلاس واشنگتن برای ایالات‌متحده یک موفقیت قابل توجه در دیپلماسی اقتصادی است که به واشنگتن امکان می‌دهد با جذب شرکای جدید، وابستگی خود به چین در حوزه مواد معدنی حیاتی را کاهش دهد. ایالات‌متحده نگران از کنترل چین بر مراحل کلیدی استخراج، فرآوری و صادرات مواد معدنی استراتژیک است که موجب وابستگی صنایع دفاعی، فناوری‌های پیشرفته و زنجیره‌های تامین جهانی به پکن شده است.

از سوی دیگر، این نشست بُعد ژئوپلیتیکی برجسته‌ای نیز داشت و نشان می‌داد که واشنگتن مصمم است در منطقه‌ای که سال‌ها تحت نفوذ روسیه و چین قرار داشته، حضور فعال‌تر و رقابتی‌تری ایجاد کند و جایگاه خود را در معادلات استراتژیک آسیای مرکزی بازسازی نماید. این اجلاس امکان آن را فراهم آورد تا ایالات‌متحده بتواند نفوذ پساشوروی روسیه را در منطقه‌ای که در مسکو و پکن به‌عنوان "حیاط خلوت مشترک" تلقی می‌شود، به چالش بکشد.

در چنین وضعیتی، آمریکا چهار هدف اصلی را در آسیای مرکزی دنبال می‌کند: حمایت از رشد و ثبات منطقه‌ای، تقویت حاکمیت جمهوری‌های آسیای مرکزی در برابر فشار روسیه و چین، تشویق آنها به گسترش روابط با غرب بدون قرار گرفتن در تقابل مستقیم با مسکو و پکن و توسعه مسیر‌های انرژی و تجاری جایگزین به‌ویژه کریدور ترانس‌خزر که وابستگی مسیر‌های شرق-غرب به روسیه را کاهش دهد. تحقق این اهداف مستلزم افزایش حضور سیاسی و دیپلماتیک آمریکا در منطقه است، زیرا برخلاف روسیه و چین که حضور مستمر و پررنگی در منطقه دارند، سفر‌های سطح‌بالای مقامات آمریکایی به آسیای مرکزی در دهه‌های گذشته بسیار محدود بوده است.

منافع مشترک ایالات‌متحده و دولت‌های آسیای مرکزی

برای دولت‌های آسیای مرکزی نیز تعامل گسترده‌تر باایالات‌متحده فرصتی است که امکان تنوع‌بخشی به اقتصاد‌های وابسته، جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید و کاهش اتکای تاریخی به مسکو و پکن را فراهم می‌سازد. این کشور‌ها می‌کوشند میان دو قدرت مسلط منطقه، روسیه با نفوذ امنیتی و نظامی و چین با شبکه گسترده سرمایه‌گذاری و زیرساختی موازنه‌ای واقع‌بینانه ایجاد کنند و ورود آمریکا به منطقه می‌تواند این موازنه را تقویت و گزینه‌های ژئوپلیتیکی آن‌ها را افزایش دهد.

در پی عملکرد ضعیف و پرهزینه روسیه در جنگ اوکراین، فضای ذهنی رهبران این منطقه تغییر کرده است.   بسیاری از دولت‌های منطقه آشکارا تمایل دارند روابط خود را با غرب اعم از اروپا و ایالات‌متحده گسترش دهند تا از اتکای تاریخی به مسکو فاصله بگیرند. در چنین شرایطی آمریکا نیز با یک فرصت استراتژیک روبه‌روست که اگر از آن بهره نگیرد، به‌آسانی می‌تواند تحت الشعاع نفوذ فزاینده چین یا تداوم و تعمیق نقش روسیه در منطقه قرار گیرد.

ورود فعالانه واشنگتن در فضای رقابتی آسیای مرکزی در کوتاه‌مدت، احتمالاً به گسترش تجارت، افزایش سرمایه‌گذاری و ایجاد ظرفیت‌های اقتصادی جدید برای دولت‌های منطقه منجر می‌شود و در عین حال قدرت چانه‌زنی آن‌ها را در برابر روسیه و چین تقویت می‌کند. اما در بلندمدت دستیابی منطقه به استقلال واقعی و توسعه‌ای متوازن منوط به آن است که ایالات‌متحده و کشور‌های آسیای مرکزی بتوانند این اقدامات اولیه و نمادین را به همکاری‌های پایدار، نهادمحور و مبتنی بر اعتماد متقابل تبدیل نمایند. تنها در صورتی که این همکاری‌ها به ظرفیت‌سازی مشترک، تنوع‌بخشی اقتصادی و ایجاد زیرساخت‌های پیوسته و کارآمد منجر شود، آسیای مرکزی خواهد توانست از وضعیت "حیاط خلوت قدرت‌های بزرگ" فاصله بگیرد و به یک بازیگر مستقل در معماری ژئوپلیتیکی نوظهور تبدیل شود.

در مجموع ایالات‌متحده با یک فرصت ژئوپلیتیکی بی سابقه رو‌به‌رو است تا با تعمیق و گسترش سرمایه‌گذاری‌ها و حضور اقتصادی خود در سراسر منطقه آسیای مرکزی، جایگاهش را به عنوان یک شریک پایدار، قابل اعتماد و اثرگذار تثبیت کند. اجلاس C۵+۱  می‌تواند سکویی مناسب برای آغاز این مسیر باشد که روابط ایالات‌متحده و آسیای مرکزی را وارد مرحله‌ای استراتژیک‌تر و بلندمدت‌تر در دهه پیش رو نماید.

 

شهره پولاب- دکتری جغرافیای سیاسی و پژوهشگر روابط بین‌الملل

ارسال نظرات
آخرین اخبار