اختصاصی مانا - جنگ تجاری که در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ به طور جدی آغاز شد پس از وقفهای در سال ۲۰۲۵ با شدت بیشتری دوباره زنده شده است.
تنها در ماههای اخیر آمریکا تعرفههایی تا سقف ۲۴۵ درصد بر واردات چین به همراه هزینههای بندری جریمهای برای کشتیهای تحت کنترل و مالکیت چینی که به بنادر آمریکا تردد میکنند، اعمال کرده است. از سوی دیگر چین با محدودیتهای صادراتی بر مواد معدنی کمیاب حیاتی و لحاظ کردن تعرفههای بندری تلافیجویانه برای کشتیهای تحت کنترل ایالات متحده که به چین تردد میکنند، مقابله به مثل کرده است.
آمریکا برخی از تعرفههای متقابل را به طور موقت در ماه می ۲۰۲۵ به حالت تعلیق درآورد و مالیات پایه ۱۰ درصدی را حفظ کرد، اما در ماه اکتبر در پاسخ به کنترلهای چین بر مواد کمیاب، تهدید به اعمال تعرفه ۱۰۰ درصدی اضافی کرد. این تشدید تلافیجویانه، محیطی بیثبات ایجاد کرده است که در آن قوانین تجارت بینالمللی نه به صورت فصلی، بلکه به صورت هفتگی تغییر میکنند.
زرادخانههای مدرن تجاری
جنگهای تجاری مدرن از زرادخانههای پیچیده منحصر بفرد خودشان استفاده میکنند که ابعاد آسیب پذیری آن شاید از بعد نظامی نیز فراتر باشد در این راستا علاوه بر تعرفههای سنتی، دولتها هم اکنون کنترلهای صادراتی، محدودیتهای سرمایهگذاری، محدودیتهای انتقال فناوری و تحریمهای منابع استراتژیک را به کار میگیرند.
ایالات متحده شرکتهای فناوری چینی را با تحریمها هدف قرار داده و همزمان صادرات نرمافزارهای حیاتی را محدود کرده است. چین نیز با کنترل صادرات عناصر کمیاب خاکی که برای همه چیز از تلفنهای هوشمند گرفته تا وسایل نقلیه الکتریکی و سیستمهای نظامی ضروری است پاسخ داده است.
این اقدامات یک ویژگی مشترک دارند آنها روابط تجاری خصوصی را به ابزارهای سیاست خارجی تبدیل میکنند. یک تولیدکننده نیمههادی در تایوان، یک تأمینکننده قطعات خودرو در آلمان یا یک پردازنده عناصر خاکی کمیاب در ویتنام ناگهان خود را در حال پیمایش نه تنها در شرایط بازار، بلکه در خطوط گسل ژئوپلیتیکی میبیند. بدین ترتیب این مشاغل و شبکه پیچیده روابط آنها هم قربانی این اختلاف سلیقههای سران کشورها میشود.
تابآوری ژئوپلیتیکی
شرکتهایی که سالها وقت طلایی خود را صرف بهینهسازی زنجیرههای تأمین جهانی در جهت بهرهوری کردهاند، در حال حاضر با وظیفه غیرممکن بهینهسازی همزمان برای تابآوری ژئوپلیتیکی، ملاحظات امنیت ملی و رعایت مقررات در حوزههای قضایی متخاصم روبهرو هستند. با این حساب طناب باریکی که آنها روی آن راه میروند، بر فراز پرتگاهی از خواستههای متناقض معلق است.
شرکت اپل را در نظر بگیرید که به شدت به تولید چین متکی است، اما به بازارهای جهانی خدمت میکند. یا تولیدکنندگان خودرو با قطعاتی که از دهها کشور تهیه میشوند، ناگهان با تعرفههای آبشاری روبهرو شدند. اوایل سال ۲۰۲۵، میزان اضطراب در زنجیره تأمین جهانی به حدی رسید که تحلیلگران آن را نقطه شکست توصیف کردند، قبل از اینکه تعرفههای موقت ایالات متحده و چین در ماه مه متوقف شود. خردهفروشان بزرگ نسبت به قفسههای خالی و مدلهای کسبوکار ناپایدار تحت رژیم تعرفهها هشدار دادند.
در این راستا عکسالعملها و تصمیم گیریها برای غلبه بر چالشها، عملی سرسامآور است. شرکتها باید اسناد دقیق کشور مبدأ را برای هر قطعه نگهداری کنند، تغییرات نظارتی را که با هشدار کمی از راه میرسند، پیشبینی کنند و تصمیمات میلیارد دلاری در مورد محل تولید را بر اساس محاسبات سیاسی و نه اصول اقتصادی بگیرند. در بحبوهه فعل و انفعالات ناگهان سیاستهای تجاری جدید همه چیز را به هم میریزد. کارخانهای که در سال ۲۰۲۳ کاملاً منطقی تأسیس شده بود، در سال ۲۰۲۵ به یک مشکل بزرگ تبدیل میشود. رابطهای که با تأمینکننده طی ۲۰ سال ایجاد شده، یک شبه غیرقابل دفاع میشود. این موضوع درباره صنعت دریایی نیز صدق میکند که با جهانی شدن و قرار گرفتن در معرض دید بینالمللی رونق میگیرد.
یک مالک کشتی معمولی که در ایالات متحده یا چین یا اتحادیه اروپا ساکن یا تحت کنترل منافع آن است، در همه این کشورها و کشورهای دیگر مشتری دارد؛ بنابراین اگر مسئولان کشورش خواستار تحریمهای شدیدتر علیه کشور دیگری شود که مالک در آن مشتری دارد، این امر در نهایت بدون توجه به اقتصاد بازار و رقابتپذیری، تأثیر منفی بر تجارت خواهد گذاشت.
با این توصیف ترکیب مشتریان، تأمینکنندگان، ارائهدهندگان تناژ و فروشندگان در زمان مناسب متزلزل خواهد شد.
روابط انسانی نهفته در جنگ تجاری
فراتر از ترازنامهها و نمودارهای زنجیره تأمین در جنگهای تجاری روابط انسانی نهفته است. مشارکتهای تجاری بین شرکتهای آمریکایی و چینی که طی سالها همکاری ایجاد شدهاند، با فشار بیسابقهای روبهرو شدهاند. مدیرانی که حرفه خود را بر تجارت فرامرزی بنا نهادهاند، خود را در حال توضیح دادن به هیئت مدیره میدانند که چرا خطرات سیاسی اکنون بر منطق تجاری غلبه میکند. مهندسان و مدیرانی که به عنوان همکار در سراسر قارهها فعالیت کردهاند، مشاهد میکنند که سازمانهایشان مجبور به ریسکزدایی و جداسازی شدهاند.
واژگان خود به خود این دگرگونی را آشکار میکند. آنچه زمانی صرفاً کسب و کار بود، اکنون معرض خطر ژئوپلیتیکی است. مشارکتها به وابستگیها تبدیل میشوند. کارآیی جای خود را به تابآوری میدهد. این تغییر زبانی، واقعیت عمیقتری را منعکس میکند روابط تجاری از دریچه امنیت ملی و رقابت قدرتهای بزرگ در حال بازسازی هستند.
شرکتها هم اکنون با محاسباتی روبهرو هستند که تحلیلهای سنتی کسب و کار را به چالش میکشند. چگونه میتوان بین مزیت هزینهای ۳۰ درصدی تولید چین در برابر خطر تعرفههای ۲۴۵ درصدی تعادل برقرار کرد؟ چگونه میتوان در ویتنام سرمایهگذاری کرد، زمانی که این کشور به عنوان بخشی از اقدامات تجاری متقابل گستردهتر با تعرفههای ۴۶ درصدی ایالات متحده روبهرو است؟ چگونه میتوان برنامهریزی کرد وقتی چشمانداز نظارتی سریعتر از جدول زمانی ساخت و ساز تغییر میکند؟
برخی سازمانها در تلاش برای تنوع بخشیدن به زنجیرههای تأمین هستند، فرآیندی که چین به علاوه یک یا نزدیکسازی نامیده میشود. برخی دیگر در حال منطقهایسازی عملیات هستند و زنجیرههای تأمین جداگانهای را برای بلوکهای تجاری مختلف ایجاد میکنند. برخی دیگر نیز به شدت برای معافیتها لابی میکنند این استراتژی نتایج متفاوتی به همراه داشته است، مانند زمانیکه دولت ترامپ پس از اعمال تعرفههای سنگین، معافیتهای الکترونیکی را صادر کرد. هیچ یک از این استراتژیها واقعاً رضایتبخش نیستند. پرهزینه و زمانبر است. منطقهایسازی صرفهجویی به مقیاس را قربانی میکند. لابیگری برای معافیتها، عدم قطعیت و مزایای رقابتی را بر اساس دسترسی سیاسی به جای شایستگی تجاری ایجاد میکند. هر گزینه شامل پذیرش هزینهها یا خطرات قابل توجهی است که یک دهه پیش غیرقابل تصور بود.
تغییر دفاتر شرکتها از کشوری به کشوری دیگر
آنچه از این هرج و مرج تجاری پدیدار میشود، یک اختلال موقت نیست، بلکه یک بازسازی اساسی در تجارت جهانی است. زنجیرههای تأمین جهانی یکپارچه که اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم را تعریف میکردند، در حال تجزیه به حوزههای اقتصادی رقیب هستند. شرکتها مجبور میشوند جانب یکی را بگیرند یا عملیات موازی را با هزینههای هنگفت حفظ کنند.
این چندپارگی فراتر از زنجیرههای تأمین، به تحقیق و توسعه، استانداردهای فناوری و حتی جذب استعدادها نیز گسترش مییابد. مهندسان چینی و آمریکایی به طور فزایندهای روی پلتفرمهای فناوری متفاوت کار میکنند. شرکتهای اروپایی سعی میکنند خود را بیطرف جلوه دهند، اما در عمل، وقتی مجبور به انتخاب بین رژیمهای انطباق میشوند، این امر را غیرممکن مییابند. جریان یکپارچه کالاها، خدمات، سرمایه و استعداد که مشخصه جهانی شدن است، با دنیایی از مرزها، محدودیتها و رقابت استراتژیک جایگزین میشود.
این چندپارگی چالشهایی را برای برنامههای تجاری دریایی تعیین شده ایجاد میکند، اما فرصتهای جدیدی را نیز بوجود میآورد. نمونههای اخیر، تغییر دفاتر ثبت شده شرکت Seaspan و Pacific Basin از هنگ کنگ به سنگاپور است. مهم است که چین این را به عنوان یک تصمیم صرفاً اقتصادی ببیند نه یک تصمیم سیاسی و نباید به هیچ وجه روابط سنگاپور و چین را تحت تأثیر قرار دهد. اگر این کار را انجام دهد، میتواند پیامدهای بزرگی برای کل سنگاپور دریایی و اکوسیستمهای صنعتی داشته باشد.
بیاطلاعی معماران تعرفهها از واقعیتهای عملیاتی
شاید ناامیدکنندهترین موضوع برای مشاغل و کسب وکار دریایی این باشد که معماران این جنگهای تجاری مقامات دولتی و سیاستگذاران، اغلب از واقعیتهای عملیاتی که تصمیماتشان ایجاد میکند، بدون اطلاع هستند، زیرا اعلام تعرفه چند دقیقه طول میکشد، اما بازسازی یک زنجیره تأمین سالها به طول میانجامد. میتوان فوراً محدودیت صادرات را اعمال کرد، اما یافتن منابع جایگزین عناصر خاکی کمیاب یا نیمهرساناهای پیشرفته ممکن است به هر قیمتی غیرممکن باشد.
سیاستگذاران از آوردن تولید به داخل کشور یا تأمین زنجیرههای تأمین صحبت میکنند، بدون اینکه کاملاً با وابستگیهای متقابلی که تولید مدرن را ممکن میسازند، دست و پنجه نرم کنند. یک نیمهرسانا به دهها ورودی تخصصی از کشورهای مختلف نیاز دارد. یک وسیله نقلیه الکتریکی شامل هزاران قطعه با زنجیرههای تأمین پیچیده است. شما نمیتوانید به سادگی این صنایع را به ساحل برگردانید. آنها به عنوان شبکههای جهانی وجود دارند.
راه حلهای پرهزینه و ناکارآمد
با این توصیف در حال حاضر باشدت گرفتن جنگ تجاری برای شرکتها هیچ مسیر روشن وخوبی برای پیشرفت وجود ندارد، فقط درجات مختلفی از سازش دشوار به چشم میخورد. پیچیدهترین سازمانها در حال توسعه قابلیتهای برنامهریزی، حفظ انعطافپذیری برای چرخش به سمت تغییر سیاستهای تجاری هستند. آنها در حال سرمایهگذاری در وظایف امور دولتی و تحلیل ریسک ژئوپلیتیکی میباشند. آنها در حال یادگیری این موضوع هستند که ریسک سیاسی را در هر تصمیمی در سطحی که زمانی برای فعالیت در مناطق آشکارا بیثبات در نظر گرفته شده بود، لحاظ کنند.
برخی نیز در حال یافتن راهحلهای خلاقانه به سر میبرند. منبعیابی دوگانه از مناطق تأیید شده و محدود، مونتاژ نهایی در کشورهای بیطرف یا ترتیبات صدور مجوز فناوری که الزامات متناقض را برآورده میکند. اما این راهحلها گران، ناکارآمد و اساساً دفاعی هستند. آنها نشاندهنده مدیریت ریسک هستند، نه ایجاد ارزش.
رفاه مصرف کنندگان و رشد اقتصادی در معرض آسیب
خسارت جنگ تجاری فراتر از شرکتهای انفرادی، نوآوری، رفاه مصرفکننده و رشد اقتصادی جهانی را نیز در بر میگیرد. همکاریهای تحقیقاتی متوقف میشوند. سرمایهگذاریهای مشترک از بین میروند. تبادل آزاد ایدهها که محرک پیشرفت فناوری است، محدود میشود. مصرفکنندگان با قیمتهای بالاتری مواجه میشوند. کشورهای در حال توسعه دسترسی به بازارها و سرمایهگذاری را از دست میدهند. دستاوردهای تخصصی و کارایی حاصل از مزیت نسبی تسلیم منطق استقلال استراتژیک میشوند.
ملتها ممکن است وقتی با موفقیت از صنایع محافظت میکنند یا تولید را به داخل کشور بازمیگردانند، ادعای پیروزی کنند، اما این پیروزیها اغلب با هزینههایی همراه است که مزایا را تحت الشعاع قرار میدهد. منابعی که به حفظ زنجیرههای تأمین تکراری اختصاص داده شده است، نوآوریهایی که به دلیل همکاری محدود دنبال نمیشوند، ضررهای کارایی ناشی از بومیسازی اجباری - اینها نشاندهنده ضررهای هنگفتی برای اقتصاد جهانی است.
تیرهای رهاشده از کمان تجارت
استعاره تیرهای شلیک شده از کمان تجارت، یک مشکل اساسی را آشکار میکند: کمان هرگز برای این طراحی نشده بود که سلاحی برای درگیری دولتها باشد. بخش تجارت به گونهای تکامل یافته که از طریق مبادله، کارایی، نوآوری و سود متقابل را بهینه کند. روابط تجاری بر اساس اعتماد، قابلیتهای مکمل و انگیزههای مشترک برای ایجاد ارزش ساخته شده است.
دولتها اکنون این سیستم را برای اهداف ژئوپلیتیکی که هرگز قرار نبود در خدمت آن باشد، به خدمت گرفتهاند. کمان زیر فشار کشیده میشود و به جای پرتاب تیر، تهدید به شکستن میکند. شرکتها روی طناب باریک و متزلزل خود راه میروند و سعی میکنند روابط و عملیات خود را در سراسر جهان در حال تجزیه حفظ کنند و به اربابان متعارضی خدمت میکنند که موفقیت یا شکست خود را صرفاً از دریچه منافع ملی میبینند.
تا زمانی که دولتها تشخیص ندهند که استفاده از تجارت به عنوان سلاح، ابزاری را که امیدوارند از آن استفاده کنند، نابود میکند، شرکتها به این اقدام تعادلی غیرممکن ادامه خواهند داد. آنها تمام تلاش خود را میکنند تا از خواستههای متناقض عبور کنند، عملیات خود را در میان اختلافات خصمانه حفظ کرده و روابطی را که میتوانند ادامه دهند به قوت خویش باقی بماند، اما اشتباه نکنید: با هر تشدید، هر تعرفه جدید، هر محدودیت اضافی، کمان ضعیفتر میشود؛ و هنگامی که سرانجام بشکند، همه - مشاغل، مصرفکنندگان و خود ملتها هزینه آن را متحمل خواهند شد.
ترجمه و اقتباس: بهاره قهرمانی
منابع: splash247-container-news