
مانا- در چشمانداز جهانی که یکی از ویژگیهای آن ناامنی انرژی و تغییر پویایی قدرت بوده، کشورهای واردکننده به دنبال یافتن مسیرهای دریایی مطمئن جهت تأمین امنیت انرژی خود و همچنین تضمین دسترسی به ذخایر هیدروکربنی این خلیج هستند.
در واقع، خلیج بنگال شاهد رقابت و همکاری بین کشورهایی است که به دنبال نفوذ بیشتر در منطقه هستند. برای هند به عنوان یک قدرت منطقهای در خلیج بنگال، این پهنه آبی برای منافع اقتصادی و امنیتی آن جنبه راهبردی دارد. این خلیج به عنوان فضای دریایی مشترک بین هند و آسیای جنوب شرقی، در راستای اهداف سیاست خارجی دهلی در ایجاد روابط قویتر با همسایه شرقی خود و منطقه وسیعتر هند-اقیانوس آرام است.
همچنین برای چین، خلیج بنگال نه تنها یک محیط دریایی دارای منابع با بلوکهای نفتی نسبتاً بکر است، بلکه دروازهای به اقیانوس هند نیز محسوب میشود. با این حال، ظهور چین در این منطقه به عنوان تهدیدی برای وضع موجود تلقی میشود و پتانسیل محدود کردن نفوذ و برتری هند در همسایگی خود را دارد، که در اولویت سیاست خارجی دهلی قرار دارد. بر این اساس، هند و چین به عنوان رقیب در خلیج بنگال عمل میکنند و فعالیتهای آنها، از سرمایهگذاریهای اقتصادی در سواحل خلیج گرفته تا ارائه کمکهای نظامی و مشارکت در توسعه منطقه را شامل میشود.
ابتکارات دو کشور برای توسعه بنادر در کشورهای ساحلی خلیج بنگال، در راستای این رقابت است. همه کشورهای ساحلی خلیج بنگال شدیداً به تجارت خارجی وابسته هستند؛ بنابراین، زیرساختهای بندری با بازده بالا برای همه آنها حیاتی است. اما چون کشورهای در حال توسعه اغلب فاقد منابع یا دانش فنی لازم هستند، بنادر آنها با کمک خارجی توسعه مییابد. در مقابل و برای کشور سرمایهگذار، بنادر همچنین نقاط ورود به یک بازار خارجی هستند که پتانسیل راهبردی برای تحریک توسعه صنعتی، تأمین نیازهای تجاری و انرژی و افزایش قابلیتهای دریایی دارند. بنابراین، مشارکت در توسعه بنادر یک اقدام سودآور متقابل است.
ژئوپلیتیک رقابت در خلیج بنگال
تاریخ خلیج بنگال شاهد رقابتهای طولانی و درگیری بین قدرتهای جهانی است که درپی مهار پتانسیل این فضای دریایی برای رونق اقتصادی خود بودند. اما در دوران کنونی، خلیج بنگال بار دیگر به عنوان منطقهای برای رقابت راهبردی بین هند و چین تبدیل شده است. سه ویژگی کلیدی، خلیج بنگال را به منطقهای برای رقابت بین دو کشور تبدیل میکند:
- نزدیکی به یکی از شلوغترین گلوگاههای جهان: این خلیج در نزدیکی تنگه مالاکا قرار دارد، یکی از معدود گذرگاههای باریک جهان که نقش مهمی در تجارت و امنیت جهانی ایفا میکنند. این تنگه، خلیج بنگال و دریای آندامان مجاور آن را به اقیانوس آرام متصل میکند. از قرن هفتم، این تنگه یک شاهراه مهم برای تجارت دریایی، گذرگاهی مناسب و منطقهای برای حملونقل دریایی بوده که از بادهای موسمی نیز در امان است. در حال حاضر، تقریباً ۳۰ درصد از تجارت جهانی از طریق آن انجام میشود. کنترل بر خلیج بنگال به یک کشور این امکان را میدهد که نه تنها از این تجارت دریایی بهره ببرد، بلکه ترافیک کشتیرانی را نیز رصد یا حتی مسدود کند.
- جزایر با موقعیت راهبردی: جزایر آندامان و نیکوبار که خلیج بنگال را از دریای آندامان جدا میکنند، معمولاً «راهبردیترین زنجیره جزایر جهان» نامیده میشوند. این زنجیره جزایر نه تنها در نزدیکی تنگه مالاکا قرار دارد، بلکه سه مسیر مهم کشتیرانی را نیز در بر میگیرد. مالکیت آن به هر کشوری اجازه میدهد تا در تجارت دریایی شرکت و با تبدیل آن به یک پایگاه سوختگیری و حتی پایگاه دریایی برای رصد ترافیک دریایی، سود اقتصادی کسب کند. بنابراین، این زنجیره جزایر مورد توجه کشورهای مختلف بوده است. این جزیره در طول سالهای استعمار به عنوان پایگاه دریایی برای بریتانیا خدمت میکرد. ژاپنیها در سال ۱۹۴۲ آن را تصرف و به مدت سه سال و نیم آن را اشغال کردند، تا اینکه نیروهای متفقین در سال ۱۹۴۵ این جزایر را بازپس گرفتند. در حال حاضر، جزایر آندامان و نیکوبار محل فرماندهی سهگانه هند در شرق دور هستند که مسئول نظارت بر ترافیک کشتیرانی است.
سریلانکا دیگر کشور جزیرهای راهبردی در خلیج است که از پیوندهای تجاری قوی با اروپا، خاورمیانه، هند، چین، آسیای جنوب شرقی و خاور دور برخوردار است. پایتخت تجاری آن، کلمبو، با موقعیت مطلوب و توانایی پذیرش کشتیهای بزرگ، یک بندر شلوغ است. تصرف سریلانکا همواره یکی از ویژگیهای کلیدی رقابت استعماری در خلیج بوده است. هند و چین هر دو به دنبال همکاری فعال با این کشور جزیرهای برای تأمین منافع دریایی خود در خلیج و اقیانوس هند هستند.
- ساختار نیمهبسته خلیج: به دلیل ساختار نیمهبسته خلیج، سواحل آن با فضاهای حاکمیتی مجاور و منابع مشترک به یکدیگر نزدیکتر هستند و این امر رقابت بر سر چشماندازهای تجاری آن را تشدید میکند. چین و هند مشتاق تبدیل خلیج به حوزه نفوذ خود هستند.
رقابتی بندری در خلیج بنگال
حملونقل دریایی ستون فقرات تجارت جهانی است و بیش از ۸۰ درصد کالاها از طریق دریا حمل میشوند. بنابراین، زیرساختهای بندری با بازده بالا در اکثر کشورها، به ویژه ساحلی و جزیرهای، مانند کشورهای حاشیه خلیج بنگال یک ضرورت است. اما سرمایهگذاری در توسعه بنادر تنها اخیراً با خصوصیسازی عملیات بندری امکانپذیر شده است. در نتیجه، اپراتورهای پایانه به شرکتهایی متخصص در جابجایی بار تبدیل شدند.
اصطلاح «رشته مروارید» در سال ۲۰۰۵ و در گزارشی با عنوان «آینده انرژی در آسیا» ابداع شد که به سفارش وزارت دفاع ایالات متحده و توسط شرکت مشاورهای بوز آلن همیلتون تهیه شده بود. این عبارت، راهبرد چین برای توسعه شبکهای از تأسیسات و روابط تجاری و نظامی در امتداد خطوط ارتباطی دریایی از سرزمین اصلی چین تا بندر سودان در شاخ آفریقا را توصیف میکند. این «مروارید»ها امکان راهبردی مانند بنادر، فرودگاهها و توسعه زیرساختها در سواحل اقیانوس هند هستند.
اگرچه هند رسماً این امر را نمیپذیرد، اما چنین تحولاتی را با نگرانی رصد و اقدامات متقابل را انجام میدهد. بر این اساس، هند طرح «ساگارمالا» را برای توسعه بنادر گسترش داده تا چشمانداز دریایی هند ۲۰۳۰ (۲۰۳۰ MIV) را تدوین کند، طرحی که برای تضمین رشد هماهنگ و شتابان بخش دریایی هند برای دهه آینده طراحی شده است.
سرنوشت پروژههای بندری چین و هند در سواحل خلیج بنگال تا حد زیادی به ماهیت کلی روابط دوجانبه آنها با این کشورها بستگی دارد. به عنوان مثال، با وجود سابقه گرایش به سمت چین، سریلانکا تلاش میکند تا با درس گرفتن از تجربه خود در بندر هامبانتوتا، تعادل دیپلماتیکی بین این دو غول آسیایی را برقرار کند. بنگلادش که قبلاً به عنوان نزدیکترین متحد هند در جنوب آسیا محسوب میشد، اکنون روابط خود را با دهلی تیره کرده است. داکا با کنار گذاشتن «دیپلماسی تعادل» سنتی خود، احتمالاً تمایل به سمت چین دارد. میانمار همچنان درگیر نزاع سیاسی است. با این حال، پکن نسبت به دهلی نو برتری دارد.
منبع: بنیاد تحقیقاتی آبزرور