۲۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۵:۲۶

پیامد‌های جنگ تجاری پکن و واشنگتن بر تنوع مسیر‌های دریایی

پس از اعلام تعرفه‌های ۱۰۰ درصدی ایالات متحده بر واردات کالا‌های چین به تلافی محدودیت‌های صادراتی پکن بر عناصر خاکی کمیاب؛ تنها بازار‌های بزرگ دچار ریسک نشدند، بلکه پیامد‌های واقعی فراتر از آن و تغییر ساختار تجارت جهانی است. بطوریکه زنجیره‌های تأمین جهان که مدت‌ها به سرزمین اصلی چین وابسته بودند، اکنون دچار تزلزل جدی شده‌اند.
کد خبر: ۱۰۴۶۹۳

پیامد‌های جنگ تجاری پکن و واشنگتن بر تنوع مسیر‌های دریایی

 

به گزارش گروه بین‌الملل مانا؛ اکنون، سرمایه در سراسر حاشیه آسیا پراکنده است و مسیر‌های کشتیرانی که زمانی از خطوط قابل پیش‌بینی ترانس پاسیفیک استفاده می‌کردند، در حال تبدیل به شبکه‌ای جدید از بی‌ثباتی هستند. با چرخش به سمت شرق سرمایه‌گذاری به ارزش ۱۰۰ میلیارد دلار، روند‌های ۳۰ سال گذشته جریان‌های مالی جهانی در حال تغییر است.

این تعرفه‌ها که ظاهراً برای محافظت از صنعت آمریکا در نظر گرفته شده‌اند، به جای ایجاد اختلال، به یک کاتالیزور مهم تبدیل شده‌اند. تشدید قوانین صادرات چین در مورد عناصر خاکی کمیاب که زیربنای فناوری جهانی و تولید دفاعی بوده، باعث کاهش شدید مبادلات در پاییز امسال شده است. این کاهش عمدی است و پکن از تسلط خود بر بازار در راستای اعمال فشار بر واشنگتن و کنترل زنجیره‌های تأمین همچنان به عنوان اهرم فشار استفاده می‌کند. اقدامات دولت ترامپ شامل تعرفه‌های گسترده و هزینه‌های جدید برای کشتی‌های ساخت چین که در بنادر آمریکا پهلو می‌گیرند، به دنبال مهار این اهرم فشار است. البته این امر پیامد دیگری نیز دارد که باعث تشدید چندپارگی تجارت جهانی می‌شوند.

این اقدامات به جای اینکه صرفاً قیمت‌ها را افزایش دهند، تنوع‌بخشی شروع شده را تسریع می‌کنند. شرکت‌هایی که زمانی چین را به عنوان کارخانه غیرقابل جایگزین جهان در نظر می‌گرفتند، اکنون ریسک‌های خود را در چارچوب مدل تجاری «چین+۱» یا حتی «چین +N» توزیع می‌کنند.

ویتنام، مالزی، تایلند و هند در حال جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید در حوزه‌های الکترونیک، نساجی و قطعات خودرو هستند، زیرا تولیدکنندگان به دنبال تعرفه پایین‌تر هستند. نتیجه، جدایی کامل از چین نیست، بلکه یک تغییر ساختاری است. زنجیره‌های تأمین به شبکه ژئوپلیتیکی محتاط تبدیل شده‌اند.

این تغییر نه تنها در الگو‌های تولید، بلکه در جریان‌های سرمایه نیز مشهود است. با کاهش سرمایه‌گذاری مستقیم در چین، همسایگان منطقه‌ای در حال جذب این سرمایه‌گذاری‌های سرریز شده هستند. پارک‌های صنعتی ویتنام بیش از حد متقاضی دارند. هند که زمانی برای رقابت با چین تلاش می‌کرد، اکنون به یک کشور ترجیحی برای تولیدکنندگان چندملیتی تبدیل شده است. حتی اندونزی و فیلیپین نیز در حال جذب سرمایه برای بخش‌های نوپای نیمه‌هادی‌ها و باتری خود هستند. در همین حال، ژاپن، کره جنوبی و استرالیا از تجارت درون آسیایی و سرمایه‌گذاری‌های لجستیکی جدید بهره‌مند می‌شوند.

تنوع در عرضه محصولات، متنوع‌سازی ترانزیت دریایی را نیز به همراه داشته است. شریان قدیمی ترانس پاسیفیک، کشتی‌های کانتینری که مستقیماً از شانگهای یا شنژن به لس‌آنجلس می‌رفتند، جای خود را به مجموعه‌ای از مسیر‌های داده‌اند که بنادر کوچک‌تر را به هم متصل می‌کنند.

ویتنام به کالیفرنیا، هند به سیاتل، مالزی به تگزاس؛ هرچند مسیر‌های جدید با کارایی کمتری هستند، اما از نظر سیاسی امن‌تر خواهند بود. همزمان با توزیع مجدد محموله‌ها، ازدحام در بنادر کوچک‌تر جنوب شرقی آسیا که برای این موج آماده نیستند، در حال افزایش است.

برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) اخیراً هشدار داده که منطقه در حال ورود به دوره‌ای از «اختلال، تنوع و واگرایی» است، که سیستم قدیمی جهانی شدن جای خود را به سلسله مراتب جدیدی از منطقه‌ای شدن می‌دهد.

عناصر خاکی کمیاب منطق این نظم جدید را نشان می‌دهند. باوجود آتش‌بس در این بازار کلیدی که نشان‌دهنده همکاری بالقوه بود، محدودیت‌های پکن عناصر بیشتری را به فهرست محدود خود اضافه کرده است، به‌طوریکه برای کالا‌های حاوی مقادیر ناچیزی از مواد چینی هم مجوز‌های صادراتی لازم است. خریداران غربی در تلاشند تا ذخایر خود را بازسازی کنند یا پروژه‌های معدنی جایگزین را در استرالیا، ایالات متحده و آفریقا تأمین مالی کنند.

حتی با وجود افزایش این تلاش‌ها، چین همچنان در پالایش و تولید آهنربا، با بیشتر ارزش و البته آسیب‌پذیری، برتری خود را حفظ می‌کند. این کالا دیگر فقط یک ماده خام نیست، بلکه یک ابزار سیاسی است و مسیر‌های تجاری آن به کریدور‌های حساس راهبردی در سراسر اقیانوس آرام تبدیل شده‌اند.

بازار‌ها از سیاسی شدن مداوم کالا‌های تجاری، مواد یا حتی کریدور‌ها در  جهان چندقطبی جدید راضیی نیستند و احتمالاً به دنبال مناطق باثبات‌تری باشند.

بخش‌های دیگر نیز همین روند را دنبال می‌کنند. فلزات تصفیه‌شده یا ویفر‌های نیمه‌رسانا، همه در حال بدست آوردن «حق بیمه حمل‌ونقل ژئوپلیتیکی» هستند. قیمت حمل‌ونقل دریایی دیگر صرفاً بر اساس وزن یا مسافت تعیین نمی‌شود، بلکه بر اساس ریسک تعیین می‌شود که شامل قرار گرفتن در معرض تحریم‌ها، گلوگاه‌های ترانزیتی و چشم‌انداز تعرفه‌های تلافی‌جویانه است.

تنگه مالاکا، نوار باریک آبی بین مالزی و اندونزی که اقیانوس آرام و هند را به هم متصل می‌کند و بخش زیادی از واردات انرژی شرق آسیا از طریق آن جریان دارد، به نمادی از این آشفتگی و اضطراب تبدیل شده است. به‌طوریکه اصطلاح «معضل مالاکا» چین با متنوع شدن خطوط تأمین، تقویت شده است. مسیر‌های جدید از طریق بنادر شمالی هند و استرالیا با هدف کاهش این آسیب‌پذیری ایجاد شده‌اند، اما مدت زمان انتقال طولانی‌تر و کم‌بازده‌تر است.

برای سرمایه‌گذاران، جغرافیای فرصت در حال تغییر است. الگوی قدیمی تولید متمرکز انبوه در چین که تقاضای جهانی را تأمین می‌کرد، در حال از بین رفتن است. به جای آن، موزاییکی از بازار‌های متوسط وجود دارد که هر کدام به زیرساخت‌ها، بنادر و صنایع محلی نیاز دارند. کشور‌های که با این اقتصاد چندقطبی سازگار می‌شوند، نه از مقیاس، بلکه از آینده‌نگری سود خواهند برد، زیرا می‌توانند احتمال وجود اصطکاک را ارزیابی کنند. اقیانوس آرام دیگر یک بزرگراه اقیانوسی واحد نیست که دو ابرقدرت را به هم متصل کند؛ بلکه شبکه‌ای از کریدور‌های رقیب است که هر کدام تهدید‌ها و فرصت‌های ویژه خود را دارند.

تعرفه‌هایی تجاری از صنایع داخلی محافظت می‌کنند؛ یا حداقل طرفداران آنها اینگونه استدلال می‌کنند. اما در عمل، گویای وابستگی زیاد اقتصاد جهانی به یکدیگر است.

همزمان با تبادل آتش اقتصادی واشنگتن و پکن، کشور‌های پیرامونی آسیای جنوب شرقی، مانند هندو استرالیا، پیامد‌های آن را به نوعی جذب و فضای جدیدی برای رشد پیدا می‌کنند. نقشه تجاری جدید دهه ۲۰۲۰ نه بر اساس خطوط ایدئولوژیک، بلکه بر اساس خطوط لجستیکی ترسیم شده است. هر جا که کالا‌ها بتوانند آزادانه جریان داشته باشند، سرمایه نیز به دنبال آن خواهد آمد. در صورت‌عدم ورود، قیمت‌ها افزایش و بازار‌ها تعدیل می‌شوند. از این نظر، تعرفه‌های ترامپ احتمالاً منجر به «تولد یک سیستم تجاری متنوع برای اتصال کشور‌های اقیانوس آرام به هم شود که براساس ضرورت، نه سیاست ایجاد می‌شوند.»

ارسال نظرات
آخرین اخبار