بگرام: تلاش برای احیای گره نظامی در آسیای مرکزی
مذاکرات محرمانه برای بازپسگیری بگرام از مارس ۲۰۲۵ آغاز شد. مقامات ارشد امنیت ملی دولت ترامپ، این پایگاه را برای اهدافی چندگانه ضروری میدانستند: نظارت بر سایتهای هستهای چین در سینکیانگ، که تنها یک ساعت پرواز با بگرام فاصله دارند؛ دسترسی به ذخایر عناصر کمیاب خاکی در معادن افغانستان؛ ایجاد مرکزی برای عملیات ضدتروریستی علیه داعش-خراسان؛ و بازگشایی تأسیساتی دیپلماتیک. ترامپ در مصاحبهای با فاکس نیوز، به نزدیکی بگرام به تأسیسات هستهای چین اشاره کرد و آن را «فرصتی استراتژیک» نامید.
طالبان، که از سال ۲۰۲۱ کنترل بگرام را در دست دارد، پیشنهاد را «غیرقابل قبول» خواند و آن را نقض حاکمیت افغانستان دانست. سخنگوی طالبان در جلالآباد اعلام کرد که پایگاه «متعلق به ملت افغانستان است و هیچ نیروی خارجی نمیتواند آن را اشغال کند.» این موضع با مخالفتهای منطقهای همسو بود: چین، که بگرام را تهدیدی برای امنیت خود میبیند، هشدار داد که هرگونه تلاش برای بازپسگیری با «مقاومت قاطع» روبرو خواهد شد.
ایران، روسیه و پاکستان در بیانیهای مشترک، هرگونه حضور نظامی خارجی در افغانستان را محکوم کردند و بر تمرکز بر ثبات و بازسازی تأکید ورزیدند.
در شبکه اجتماعی ایکس، تحلیلگرانی مانند رابیا اختر، استاد دانشگاه لاهور، این تلاش را «ریسکپذیر» توصیف کردند و هشدار دادند که بازپسگیری بگرام میتواند پاکستان را به عنوان «دروازهای اجباری» برای پروازهای آمریکایی درگیر کند و تنشها با چین و ایران را تشدید نماید.
گئورگ دیسن، استاد روابط بینالملل، در پستی این اقدام را با استانداردهای دوگانه مقایسه کرد: «تصور کنید چین چنین سخنی در مورد پایگاههای آمریکا بزند.» منابع نزدیک به دولت ترامپ، مانند نشنال سکیوریتی، هدف را «همکاری ضدتروریستی» اعلام کردند، هرچند شواهد میدانی از مذاکرات محرمانه با جناحهای مخالف طالبان، مانند نیروهای پنجشیر، حکایت دارد. این تلاش، بگرام را به عنوان گرهای در شبکه لجستیکی آسیای مرکزی بازتعریف میکند، جایی که مسیرهای ترانزیتی از هند به آسیای مرکزی، تحت تأثیر قرار میگیرند.
زنگزور: بازسازی کریدور قفقاز و تعادلهای منطقهای
در اوت ۲۰۲۵، کاخ سفید میزبان امضای توافق صلح میان ارمنستان و آذربایجان شد، پس از سالها درگیری بر سر ناگورنو-قرهباغ. این میانجیگری دولت ترامپ، با فشار دیپلماتیک واشنگتن همراه بود و به تعلیق خصومتها، به رسمیت شناختن مرزها، و اعطای حقوق انحصاری ۹۹ ساله به ایالات متحده برای توسعه کریدور زنگزور منجر گردید. این کریدور ۴۳ کیلومتری، از استان سیونیک ارمنستان عبور میکند و آذربایجان را به نخجوان متصل میسازد، با نام «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» (TRIPP).
توافق شامل سرمایهگذاریهای آمریکایی در بزرگراهها، خطوط ریلی، لولههای نفت و گاز، و کابلهای فیبر نوری است.
رویترز گزارش داد که این کریدور، بخشی از «کریدور میانی» (Middle Corridor) است که تجارت اوراسیا را از مسیر روسیه دور میکند و به ترکیه و اروپا متصل میسازد. برای آذربایجان، دسترسی مستقیم به نخجوان تضمین میشود؛ برای ارمنستان، رفع تحریمها و جذب سرمایه غربی؛ و برای آمریکا، حضوری استراتژیک در قفقاز جنوبی، منطقهای که پیشتر تحت نفوذ روسیه و ایران قرار داشت.
ایران، با مرز ۴۴ کیلومتری به سیونیک، این توسعه را «تهدیدی برای امنیت ملی» توصیف کرد و هشدار داد که کریدور، دسترسی به ارمنستان و دریای سیاه را قطع میکند و نوعی «محاصره استراتژیک» ایجاد مینماید. آنتون گراشچنکو، مشاور سابق وزارت داخله اوکراین، در ایکس نوشت: «این توافق، نفوذ آمریکا را در آسیای مرکزی، قفقاز و ترکیه افزایش میدهد و روسیه را تضعیف میکند.»
روسیه، که پیشتر بر کریدور نظارت داشت، با حملات غیرمستقیم به زیرساختهای گازی آذربایجان، مانند ایستگاه اورلیوکا، واکنش نشان داد، که تاکتیک «هزار برش» مسکو برای اختلال در ثبات منطقه را تداعی میکند.
کارشناسان مانند ملکی کایلان در فوربز، این اقدام را «داوری استراتژیک آمریکا» نامیدند که روسیه و ایران را به حاشیه میراند و چین را از طرح «کمربند و جاده» دور میکند. چالشهای باقیمانده شامل مرزبندی نهایی، تبادل اسرا و حفاظت از ارمنیهای قرهباغ است، که بازگشت داوطلبانهشان را تضمین میکند. زنگزور، به عنوان حلقهای در زنجیره کریدورهای اوراسیا، توازنهای قفقاز را از نو ترسیم میکند.
غزه: ابتکار صلح و ثبات خاورمیانه
در اوایل اکتبر ۲۰۲۵، ترامپ طرحی برای صلح در غزه پیشنهاد کرد که حماس بخشی از آن را پذیرفته است. این طرح، که کاخ سفید آن را «چشمانداز صلح پایدار» نامیده، شامل خلع سلاح کامل حماس، عدم نقش این گروه در حکومت آینده غزه، و حمایت بینالمللی برای بازسازی است. ترامپ در بیانیهای به اسرائیل دستور داد «فوراً بمباران را متوقف کند» و افزود: «حماس آماده صلح پایدار است.»
پس از ماهها مذاکرات محرمانه، حماس پذیرش مشروط (بدون تعهد به خلع سلاح فوری) اعلام کرد و اسرائیل برای فاز اول آمادگی نشان داد. سیبیاس نیوز گزارش داد که طرح، حماس را از حکومت غزه خارج میکند و حکومتی جدید با نظارت بینالمللی پیشنهاد میدهد. این ابتکار، حمایت رهبران عرب را جلب کرد، که آن را به عنوان «گامی انسانی» ستودند. در چارچوب ژئوپلیتیکی، طرح غزه ثبات خاورمیانه را برای تمرکز بر چالشهای شرقی، مانند رقابت با چین، تضمین میکند. پستهای ایکس، مانند آنتونیو گراشچنکو، آن را با توافق زنگزور مقایسه کردند: «هر دو، تجارت و ثبات را بر سلاح ترجیح میدهند.» این طرح، منابع آمریکا را برای ابتکارات شمالی آزاد میسازد و الگویی از دیپلماسی معاملهمحور را بازتاب میدهد.
تقاطعهای استراتژیک: نقش کریدورها در الگوی ترامپ
تلاش برای تصرف مجدد بگرام، به عنوان گره نظامی در جنوب، نظارت بر ایران و چین را تسهیل میکند؛ زنگزور، کریدور اقتصادی قفقاز را به نفع غرب بازسازی مینماید و دسترسی ایران را محدود میسازد؛ و غزه، با تثبیت جنوب، منابع را برای رقابتهای شمالی آزاد میکند. کابیر تانهجا در اورفلاین نوشت: «تلاش بگرام، تقاطعی قدیمی را احیا میکند، اما ایران، چین و روسیه مانع بازگشت آمریکا میشوند.» پستهای ایکس، مانند دیمیتری لاسکاریس، زنگزور را «نیروی آمریکایی در مرز شمالی ایران» توصیف کردند. این الگو، استراتژی ترامپ را نشان میدهد: ترکیب نظامی، اقتصادی و دیپلماتیک برای تسلط بر کریدورها، بدون درگیری مستقیم. چالشها شامل رد طالبان، نگرانیهای ایران، و شکنندگی توافق غزه است. در جهانی چندقطبی، پایداری این ابتکارات به تعادل با رقبا بستگی دارد، جایی که کریدورها به عنوان نخ تسبیح، توازنهای جهانی را شکل میدهند.
*وحید باسره روزنامهنگار حوزه حمل و نقل