زمینه و جزئیات پیمان مناقشه بین آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قرهباغ کوهستانی از دهه ۱۹۹۰ میلادی ادامه داشته و دو جنگ عمده در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۳ را به همراه داشته است. پس از پیروزی آذربایجان در جنگ دوم، بحث بر سر بازگشایی مسیرهای ترانزیتی مطرح شد. کریدور زنگزور، که از منطقه سیونیک (زنگزور) ارمنستان عبور میکند، یکی از این مسیرها است. این کریدور نه تنها آذربایجان را به نخجوان متصل میکند، بلکه بخشی از شبکه بزرگتر ترانزیتی بین اروپا، آسیای مرکزی و خاورمیانه است. پیمان اخیر، که در کاخ سفید امضا شد، شامل چند بند کلیدی است:
اول، ارمنستان موافقت کرده تا مسیر ترانزیتی را باز کند و کنترل گمرکی و امنیتی آن را به نیروهای بینالمللی، عمدتاً تحت نظارت آمریکا، بسپارد.
دوم، ایالات متحده حقوق انحصاری توسعه این کریدور را برای ۹۹ سال دریافت کرده، که شامل ساخت زیرساختهای جادهای، ریلی و انرژی میشود.
سوم، آذربایجان متعهد شده تا مسیرهای مشابهی برای ارمنستان به سمت روسیه باز کند، هرچند جزئیات آن هنوز مبهم است. این توافق همچنین شامل تعهداتی برای عدم حضور نیروهای نظامی سوم در مرزها و همکاری در زمینه انرژی است.
تحلیلگران این پیمان را به عنوان یک گام برای کاهش نفوذ روسیه در قفقاز میبینند، زیرا مسکو پیشتر نقش میانجی اصلی را داشت. با این حال، اجرای آن با چالشهایی مانند اعتراضات داخلی در ارمنستان و نگرانیهای امنیتی همراه است.
مضرات پیمان برای ایران
این پیمان برای ایران چندین چالش ژئوپلیتیک، اقتصادی و امنیتی ایجاد میکند. از منظر ژئوپلیتیک، کریدور زنگزور مرز مشترک ایران با ارمنستان را تحت تأثیر قرار میدهد. این مرز، که حدود ۴۴ کیلومتر طول دارد، تنها مسیر زمینی مستقیم ایران به اروپا از طریق قفقاز است. با فعال شدن این کریدور، ایران ممکن است بخشی از اهمیت استراتژیک خود را از دست بدهد، زیرا مسیرهای ترانزیتی جایگزین بدون عبور از خاک ایران شکل میگیرند. این امر میتواند ایران را در منطقه قفقاز منزویتر کند، به ویژه که آذربایجان و ترکیه میتوانند بدون وابستگی به تهران، به آسیای مرکزی دسترسی پیدا کنند.
از دیدگاه اقتصادی، یکی از بزرگترین مضرات، کاهش نقش ایران در ترانزیت کالا است. ایران تاکنون از مسیرهای شمالی خود برای صادرات به اروپا و واردات از آسیای مرکزی استفاده میکرد، اما کریدور زنگزور میتواند این جریان را به سمت آذربایجان و ارمنستان هدایت کند. برای مثال، تجارت ایران با ارمنستان، که حدود ۵۰۰ میلیون دلار در سال است، ممکن است کاهش یابد، زیرا کالاها مستقیماً از آذربایجان به نخجوان و سپس ترکیه منتقل میشوند. همچنین، این پیمان میتواند بر کریدور شمال-جنوب ایران تأثیر بگذارد، که هدف آن اتصال هند به اروپا از طریق ایران است. اگر مسیر زنگزور رقابتیتر شود، سرمایهگذاری در پروژههای ایرانی مانند بندر چابهار کاهش مییابد و درآمدهای ترانزیتی ایران، که سالانه حدود ۱ میلیارد دلار است، تحت فشار قرار میگیرد.
از منظر امنیتی، حضور آمریکا در نزدیکی مرزهای شمالی ایران یک نگرانی عمده است. ایالات متحده با کنترل ۹۹ ساله این کریدور، میتواند پایگاههای نظارتی یا اقتصادی ایجاد کند که به طور غیرمستقیم امنیت ایران را تهدید کند. این امر ممکن است به افزایش تنشهای منطقهای منجر شود، به ویژه اگر آذربایجان از این مسیر برای تقویت روابط با اسرائیل استفاده کند، که سابقهای در همکاریهای نظامی با باکو دارد. علاوه بر این، پیمان میتواند تعادل قدرت در قفقاز را به نفع غرب تغییر دهد و نفوذ ایران در ارمنستان را کاهش دهد، جایی که تهران تاکنون حمایتهای دیپلماتیک و اقتصادی ارائه میداد. در نهایت، این توافق میتواند به کاهش همکاریهای انرژی بین ایران و همسایگان منجر شود. ایران، که صادرکننده گاز به ارمنستان است، ممکن است با رقابت خطوط لوله جدید از آذربایجان روبرو شود، که بخشی از کریدور جنوبی گاز اروپا است. این مضرات جمعی میتوانند بر اقتصاد تحریمزده ایران فشار بیشتری وارد کنند و نیاز به بازنگری در سیاستهای خارجی را ایجاب کنند.
فرصتها و امکانات باقیمانده برای ایران با وجود مضرات، پیمان کریدور زنگزور فرصتهایی برای ایران ایجاد میکند که با سیاستگذاری مناسب میتوان از آنها بهره برد.
اول، ایران میتواند بر تقویت کریدورهای جایگزین تمرکز کند. کریدور شمال-جنوب، که از هند به روسیه از طریق ایران میگذرد، همچنان مزیتهای رقابتی دارد، به ویژه با سرمایهگذاری در زیرساختهای ریلی و بندری. برای مثال، تکمیل خط ریلی رشت-آستارا میتواند این مسیر را جذابتر کند و ایران را به عنوان هاب ترانزیتی حفظ کند. همچنین، همکاری با روسیه برای توسعه مسیرهای موازی میتواند نفوذ مشترک تهران و مسکو را در منطقه افزایش دهد.
دوم، از منظر دیپلماتیک، ایران فرصت دارد روابط خود با ارمنستان را تقویت کند. ارمنستان، که نگران از دست دادن بخشی از حاکمیت است، ممکن است به حمایتهای ایران نیاز داشته باشد. تهران میتواند پیشنهاد مسیرهای ترانزیتی مشترک با ایروان ارائه دهد، مانند اتصال مستقیم به دریای سیاه از طریق گرجستان، که بدون عبور از آذربایجان باشد. این امر نه تنها اقتصادی است، بلکه میتواند به عنوان اهرمی برای مذاکره با آذربایجان عمل کند.
سوم، در حوزه انرژی، ایران میتواند از این تحول برای تنوعبخشی به صادرات استفاده کند. با کاهش وابستگی ارمنستان به گاز آذربایجان، تهران فرصت دارد قراردادهای بلندمدت انرژی امضا کند و حتی به عنوان واسطه در تأمین انرژی برای منطقه عمل کند. علاوه بر این، سرمایهگذاری در انرژیهای تجدیدپذیر و خطوط لوله جدید به آسیای مرکزی میتواند موقعیت ایران را بهبود بخشد. چهارم، از دیدگاه داخلی، این پیمان میتواند محرکی برای اصلاحات اقتصادی در ایران باشد. تمرکز بر توسعه زیرساختهای شمالی، مانند بنادر خزر، و جذب سرمایهگذاری از چین و هند، امکانات جدیدی ایجاد میکند. ایران همچنین میتواند از سازمانهایی مانند شانگهای برای ایجاد کریدورهای چندجانبه استفاده کند، که زنگزور را تکمیل کنند نه جایگزین. در نهایت، ایران فرصت دارد نقش میانجیگری خود را در منطقه احیا کند. با مذاکرات مستقیم با آذربایجان و ارمنستان، تهران میتواند پیشنهادهایی برای امنیت مشترک ارائه دهد و از تنشهای احتمالی جلوگیری کند. این رویکرد میتواند به کاهش مضرات و تبدیل چالش به فرصت کمک کند.
نتیجهگیری
پیمان کریدور زنگزور یک تحول پیچیده در قفقاز است که تعادل قدرت را تغییر میدهد. برای ایران، این توافق مضراتی مانند منزوی شدن اقتصادی و تهدیدهای امنیتی دارد، اما فرصتهایی برای تقویت مسیرهای جایگزین و دیپلماسی نیز فراهم میکند. کلید موفقیت، سیاستگذاری هوشمندانه و تمرکز بر منافع بلندمدت است. این پیمان نشان میدهد که منطقه قفقاز در حال تغییر است و ایران باید با انعطافپذیری به آن پاسخ دهد.
*وحید باسره روزنامهنگار حوزه حمل و نقل