
مانا- این رخداد فراتر از یک تبادل تجاری ساده است و میتواند نقطهعطفی در معادلات سیاسی و اقتصادی قفقاز جنوبی باشد. ورود این محموله نخستین علامت جدی حرکت ایروان و باکو به مرحلهای پساتقابل است که دو کشور با وجود اختلافات بنیادین و حل نشده به سمت مدیریت عملی روابط و کاهش آسیبپذیریهای اقتصادی حرکت میکنند.
نقش نشست واشنگتن و آغاز یک روند جدید
تصمیم آذربایجان برای اجازه دادن به ترانزیت کالاهای تجاری مورد نیاز ارمنستان از طریق خاک خود، در واقع نخستین دستاورد ملموس دیدار آگوست ۲۰۲۵ الهام علیاف و نیکول پاشینیان بوده که در نشست سه جانبهای با میانجیگری دونالد ترامپ، رئیس جمهور ایالات متحده در واشنگتن، بر سر پیشنویس یک توافق صلح به تفاهم رسیده و بیانیه مشترکی را امضا کردند. بازگشایی مسیرهای حملونقل و رفع انسدادهای منطقهای یکی از محوریترین موضوعات این مذاکرات بود. براساس اعلامیه سهجانبه، ایالات متحده حق انحصاری توسعه یک کریدور استراتژیک ترانزیتی از طریق خاک ارمنستان موسوم به مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی (TRIPP) را دریافت کرد. مسیری که قرار است سرزمین اصلی آذربایجان را به منطقه برونگان نخجوان متصل نماید. این توافق هر چند که محدود و مرحلهای است، اما اولین گام عملی در جهت رفع انسدادهای منطقهای محسوب میشود که دههها تحت تأثیر جنگ، بیاعتمادی و رقابتهای ژئوپلیتیکی پابرجا مانده بودند.
پیشنهاد پاشینیان: مسیر مارگارا-سیونیک بهعنوان یک جایگزین حاکمیتمحور
اندکی پس از تصمیم باکو، پاشینیان اعلام کرد که ارمنستان نیز آماده است مسیرهای ترانزیتی خود را برای عبور محمولههای ترکیه به آذربایجان باز کند، مشروط بر آن که روند رفع انسدادها دوطرفه و متوازن باشد. پیشنهاد او ایجاد مسیر ترانزیتی مارگارا–یغگنادزور–سیسیان–گوریس بود که از مرز ترکیه وارد ارمنستان شده، از استان سیونیک عبور میکند و در نهایت به مرز آذربایجان میرسد. این طرح برخلاف ایده جنجالی کریدور زنگزور که آذربایجان خواهان مسیر بدون کنترل ارمنستان بود، یک مدل کاملاً حاکمیتمحور است که در آن کنترل گمرکی، امنیتی، انتظامی و مدیریتی بهطور کامل در اختیار ارمنستان باقی میماند. به بیان دیگر این مسیر یک کریدور به معنای حقوقی نیست، بلکه یک جاده ترانزیتی بینالمللی در قلمرو ارمنستان با حاکمیت کامل داخلی است.
اهمیت ژئوپلیتیکی مسیر مارگارا–سیونیک بسیار فراتر از ایجاد یک خط ارتباطی میان ترکیه، ارمنستان و آذربایجان است و پیامدهای ژئواکونومیک گستردهای برای کل قفقاز جنوبی دارد. این مسیر، استان سیونیک را از منطقهای حاشیهای به شاهراهی میانقارهای تبدیل کرده و در عمل یک گزینه جایگزین و عملیاتی برای کریدور زنگزور ارائه میدهد که بدون تضعیف حاکمیت ارمنستان، همان کارکرد اتصال را فراهم میکند.
از منظر اتصالگرایی اوراسیایی، این جاده حلقه مفقوده ارتباط ترکیه با دریای خزر و مسیر ترانسخزر را تکمیل کرده و قفقاز جنوبی را وارد شبکه بزرگتری از پیوندهای شرق- غرب میان اروپا، آسیای مرکزی و چین میسازد. افزون براین، همافزایی ساختاری میان این مسیر و زیرساختهای جدید آذربایجان در زنگزور شرقی از جمله بزرگراهها، تونلها، پلها و فرودگاههای مدرن یک کریدور ترانزیتی پیوسته ایجاد میکند که از آناتولی شرقی آغاز میشود، از قلب ارمنستان عبور میکند و تا بنادر ساحلی خزر و مسیر ترانسخزر امتداد مییابد. چنین شبکهای نهتنها نقشه حملونقل منطقه را بازطراحی میکند، بلکه جایگاه ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی را نیز بهطور بنیادین ارتقا میدهد.
با توجه به این پیشینه، ابتکار ارمنستان کمتر یک چالش و بیشتر یک فرصت تلقی میشود که نشان میدهد ایروان به تدریج دریافته است مشارکت در لجستیک منطقهای میتواند نه به عنوان نوعی وابستگی سیاسی، بلکه ابزاری برای حفظ و تقویت توان اقتصادی باشد.
پیامدهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک اتصال دوباره ارمنستان و آذربایجان
برای ارمنستان که دههها از شبکههای منطقهای جدا مانده و عمدتاً در چارچوب امنیتی روسیه تعریف میشد، بازگشایی مسیرهای ترانزیتی از طریق آذربایجان یک فرصت تاریخی برای بازگشت به اقتصاد بزرگ شرق-غرب است که اکنون از نظر وزن ژئوپلیتیکی و حجم مبادلات، بر مسیر سنتی شمال-جنوب پیشی گرفته است. این تحول، ایروان را از انزوای جغرافیایی خارج کرده و امکان دسترسی به شرکای متعدد، مسیرهای متنوع و منابع جدید سرمایهگذاری را فراهم میسازد. در نتیجه، وابستگی ساختاری ارمنستان به یک قدرت واحد کاهش یافته و قدرت چانهزنی آن در سیاست منطقهای و اقتصاد جهانی تقویت میشود.
برای آذربایجان نیز تحقق این مسیرها تنها یک دستاورد دیپلماتیک نیست، بلکه موقعیت این کشور را بهعنوان گره مرکزی شبکه کریدورهای اوراسیایی تثبیت میکند. منطقه زنگزور شرقی با شبکهای از راههای ترانزیتی نوسازی شده، آماده ایفای نقشی فراتر از یک مسیر داخلی است. این منطقه اکنون نقطه تلاقی منافع ترکیه، آسیای مرکزی، اروپا و حتی چین به شمار میرود. بدین ترتیب آذربایجان قادر است مسیرهای شرقی-غربی و شمالی-جنوبی را یکپارچهتر کرده و سهم بیشتری در معماری جدید تجارت آوراسیا به دست آورد.
بدین ترتیب اتصال دوبارهی ارمنستان و آذربایجان نقش دگرگون کننده در آینده اقتصادی و ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی ایفا میکند که فراتر از یک همکاری دوجانبه بوده و معماری اتصال اوراسیایی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد.
در سطحی گستردهتر، نقش ترکیه و ایالات متحده تکمیلکننده این معماری نوظهور در قفقاز جنوبی است. برای ترکیه، باز شدن مسیرهای ترانزیتی از طریق ارمنستان به آذربایجان چه در قالب مسیر مارگارا- سیونیک و چه در امتداد زیرساختهای زنگزور شرقی به معنای دسترسی به یک مسیر زمینی کوتاهتر، امنتر و کمهزینهتر به دریای خزر و آسیای مرکزی است. این مسیر عملاً جایگزینی واقعبینانه و کمتنشتر برای ایده بحثبرانگیز کریدور زنگزور محسوب میشود و میتواند اتصال ژئواکونومیک آنکارا با جهان ترک را بدون درگیری سیاسی جدید تقویت کند.
از سوی دیگر، ایالات متحده با پروژه مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی تلاش دارد معماری اتصال منطقهای را با هدف کاهش وابستگی اوراسیا به مسیرهای تحت نفوذ روسیه و ایران بازطراحی کند. در صورت تکمیل میتواند پیوند نخجوان آذربایجان را در چارچوبی مبتنی بر حاکمیت ارمنستان برقرار کند و یک محور مکمل برای کریدور ترانسخزر ایجاد نماید. بدین ترتیب همزمان با کاهش تنشها میان ارمنستان و آذربایجان، رقابت قدرتهای منطقهای و جهانی در زمینه ترانزیت، انرژی و اتصال شرق- غرب وارد مرحلهای جدید شده است که قفقاز جنوبی را از حاشیه ژئوپلیتیک به مرکز ثقل ژئواکونومیک بدل میکند.
در مجموع، بازگشایی تدریجی مسیرهای ترانزیتی میان ارمنستان و آذربایجان نهتنها پایان یک دوره طولانی انسداد جغرافیایی را رقم میزند، بلکه نشانه آغاز فرایندی عمیقتر در بازتعریف معادلات ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی است. این تحولات نشان میدهد که منطقه در حال گذار از یک فضای امنیتمحور و پرتنش به عرصهای ژئواکونومیک است که در آن اتصال، ترانزیت و زیرساخت به ابزارهای اصلی قدرت تبدیل میشوند. این دگرگونی بنیادین نشان میدهد که آینده ژئوپلیتیک منطقه نه بر اساس خطوط روی نقشه، بلکه بر پایه جریانهای جدید تجارت، انرژی و ترانزیت شکل خواهد گرفت که میتواند قفقاز جنوبی را از حاشیه ژئوپلیتیک به یکی از کانونهای راهبردی اتصال اوراسیا تبدیل کند.
شهره پولاب- دکتری جغرافیای سیاسی و پژوهشگر روابط بینالملل