به گزارش گروه بینالملل مانا، میراث و پیامدهای حضور صنعتی انسان در محیط دریایی غیرقابل انکار است. هرچند عملیات نفت و گاز فراساحلی، چرخ اقتصاد کشورها را به حرکت درآورده، اما تأثیر زیستمحیطی نیز از خود به جا گذاشته است. ناوگان کشتیرانی جهانی، نیروی محرکه تجارت بینالمللی، سهم قابل توجهی در انتشار گازهای گلخانهای دارد. بنادر، به عنوان دروازههای حیاتی کالاها، تأثیرات قابل توجه ساحلی داشتند. اذعان به این امر به معنای مقصر دانستن دیگران نیست، بلکه به معنای شناخت نقطه شروع برای یک تکامل ضروری است.
این صنایع، واحدهای یکپارچه مخرب محیط زیست نیستند؛ بلکه اکوسیستمهای پیچیدهای از تلاش انسانی هستند که نمایانگر تریلیونها سرمایهگذاری، دههها تخصص عملیاتی انباشته و معیشت میلیونها نفر در سراسر جهان است.
از همین روی؛ آینده پایدار برای اقیانوسها صرفاً به معنای تعطیلی این بخشهای حیاتی نیست. بلکه، نیازمند رویکردی هوشمندانهتر و متعادلتر است که از نوآوری برای تغییر داراییها و شیوههای موجود بهره میبرد و تغییرات اقتصادی پایدار را تقویت میکند که هم به نفع اقیانوسها و هم به نفع جوامعی است که به آنها وابسته هستند.
فرصت بیسابقه هوش مصنوعی
از همین روی، پتانسیل دگرگونکنندهی نوآوری مشترک مبتنی بر هوش مصنوعی به کار گرفته میشود. هوش مصنوعی تنها یک ابزار نیست؛ بلکه قادر است شکاف بین عملیات صنعتی سنتی و اقتصاد آبی پایدار رو به رشد را پر کند. این تکنولوژی، هوشی را ارائه میدهد که چرخه عمر و کاربرد داراییهای سنگین موجود را بازتعریف و آنها را به سکوی پرشی برای رشد سبز تبدیل میکند.
شبکه وسیع سکوهای نفتی و گازی فراساحلی قدیمی را در نظر بگیرید، بطوریکه از رده خارج کردن سنتی آن فرآیندی پرهزینه و اغلب مخرب است. اما هوش مصنوعی مسیر متفاوتی را ارائه میدهد. الگوریتمهای پیچیده و فنّاوری دیجیتال میتوانند یکپارچگی ساختاری این سکوها را با دقت بیسابقهای ارزیابی و سازگاری آنها را برای اهداف کاملاً جدید مدلسازی کنند.
همچنین، تصور کنید که این غولهای فولادی به عنوان پایههایی برای توربینهای بادی فراساحلی، مراکزی برای تولید هیدروژن سبز، مکانهایی برای جذب و ذخیره کربن یا حتی مراکز پررونق برای آبزیپروری پایدار، دوباره به کار گرفته شوند. ابتکاراتی مانند پروژه «بازآفرینی زیرساختهای فراساحلی برای انرژی پایدار» (ROICE) دانشگاه هوستون، که تبدیل سکوهای خلیج مکزیک را برای استفاده در صنعت انرژی پاک مدلسازی میکند، در حال حاضر این پتانسیل را نشان میدهند.
این امر تنها یک پیروزی زیستمحیطی نیست، بلکه اقتصاد هوشمندانه است که از سرمایههای از دست رفته و زیرساختهای موجود برای تسریع گذار انرژی و ایجاد جریانهای درآمدی جدید از زیرساختهای قدیمی استفاده شود.
صنعت کشتیرانی دریایی که تحت فشار برای کربنزدایی است، در حال یافتن راهکاری قدرتمند در هوش مصنوعی است. سیستمهای بهینهسازی هوشمند، مسیر مصرف سوخت بهینهتر را ترسیم میکنند و همزمان انتشار گازهای گلخانهای و هزینههای عملیاتی را کاهش میدهند. در واقع، هوش مصنوعی مولد به طراحی نسل بعدی کشتیهای بهینه برای سوختهای جایگزین و دستگاههای صرفهجویی در انرژی کمک میکند.
بنادر نیز در حال هوشمندتر شدن هستند. هوش مصنوعی میتواند ترافیک کشتیها را هماهنگ، حمل بار را خودکار و مصرف انرژی را بهینه کند. این امر باعث کاهش ازدحام، کاهش انتشار گازهای گلخانهای و افزایش بهرهوری تجارت جهانی میشود. این موضوع به معنای محدود کردن تجارت نیست، بلکه به معنای پایداری و مقاومت آن است.
دههها فعالیت در محیطهای فراساحلی، به صنایع اقیانوسی تخصص بینظیری در مهندسی، لجستیک و ایمنی بخشیده است. هوش مصنوعی، بهویژه از طریق پردازش زبان طبیعی، میتواند این گنجینه دادهها را از گزارشهای فنی، تعمیر و نگهداری و دادههای عملیاتی استخراج و آن را به تحلیلهای عملی برای بخشهای نوظهور مانند انرژیهای تجدیدپذیر فراساحلی تبدیل کند.
این امر میتواند روند یادگیری را تسریع کند، خطرات را کاهش و تضمین کند که سرمایهگذاریهای گذشته در سرمایه انسانی همچنان در آیندهای پایدار سودبخش خواهد بود. این امر گویای آن است که مهارتها و تجربه نیروی کار، پایه و اساس مشاغل دریایی سبز آینده را تشکیل دهد.
استفاده از هوش مصنوعی برای رشد اقتصاد آبی
این تحول مبتنی بر هوش مصنوعی اساساً در مورد ایجاد یک اقتصاد آبی دایرهای و سازگار است. این امر در مورد پتانسیل هوش مصنوعی عامل، یعنی هوش مصنوعی که قادر به انجام معاملات است، برای هماهنگ کردن عملیات پیچیده و مشترک در سکوهای فراساحلی چند منظوره است.
برای نمونه، یک سازه بازسازیشده دارای یک مزرعهی بادی، کارخانهی هیدروژن و مرکز پرورش آبزیان است که همگی توسط عوامل هوشمند برای اشتراکگذاری بهینه منابع و حداقل تأثیر زیستمحیطی مدیریت میشوند. این امر «همزیستی صنعتی آبی» در عمل است که خروجیهای یک فعالیت را به ورودیهای فعالیت دیگر تبدیل و بهرهوری بیسابقه و هماهنگی زیستمحیطی را تقویت میکنند.
البته، این مسیر به چیزی بیش از فنّاوری نیاز دارد و نیازمند چارچوبهای سیاستی توانمندساز است که مقررات مربوط به تغییر کاربری و مکان مشترک را تسهیل کند، مسیرهای روشنی برای انتقال مسئولیت ایجاد و انگیزههایی ایجاد کنند که همکاری بین بخشی را تشویق میکند.
سرمایهگذاری راهبردی دولتی و خصوصی برای تأمین مالی تحقیق، توسعه و استقرار این راهحلهای هوش مصنوعی مورد نیاز است. مهمتر از همه، این امر مستلزم تغییر در پذیرش جمعی برای این ایده است که رشد اقتصادی و حفظ محیط زیست میتوانند و باید با هم پیشرفت کنند.
نوآوری برای اقتصاد آبی آینده
آینده اقیانوسها و صنایعی که در آنها فعالیت میکنند، به توانایی جامعه انسانی در نوآوری و سازگاری بستگی دارد. هوش مصنوعی، لنگر هوشمندی را فراهم و این امکان را میدهد که سهم اقتصادی داراییهای سنگین دریایی خود را تضمین و آنها را به سمت افقی پایدارتر و مرفهتر هدایت کند.
با تقویت نوآوری مشترک، میتوان اطمینان حاصل کرد که این صنایع نه تنها به حمایت از نیازها و معیشت جامعه انسانی ادامه میدهند، بلکه به شرکای فعالی در حفظ و احیای بخش دریایی تبدیل میشوند. این امر، مسیری چالشبرانگیز است، اما با کاربرد هوش مصنوعی به عنوان ناوبر انسانها، نویدبخش اقیانوسی سالمتر و اقتصاد آبی مقاومتری برای نسلهای آینده است.
منبع: وبسایت مجمع جهانی اقتصاد