۱۶ آذر ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۵

چرا کریدور میانی برای اروپا مهم شد؟

امروزه اروپا با معضل راهبردی رو‌به‌رو است که سال‌ها سعی در اجتناب از آن داشته است و اینکه، چگونه بدون ایجاد وابستگی‌های جدید یا افتادن در تله‌های ژئوپلیتیکی، برای مسیر‌های ترانزیتی و انرژی آسیب‌پذیر و در معرض ریسک‌های سیاسی تنوع‌بخشی کند. تغییرات سریع در تجارت جهانی، تسلیحاتی شدن زنجیره‌های تأمین و بازگشت رقابت سخت امنیتی، این قاره را ناگزیر به بازنگری در ساختار اتصالی خود می‌کند.
کد خبر: ۱۰۵۳۳۱

چرا کریدور میانی برای اروپا مهم شد؟

 

به گزارش گروه بین‌الملل مانا، در این راستا، کریدور میانی یا همان مسیر حمل‌و‌نقل بین‌المللی ترانس خزر، دیگر یک مسیر فرعی یا آزمایشی نیست. این مسیر در حال تبدیل شدن به یکی از مهمترین مسیر‌های ارتباطی راهبردی بین اروپا و آسیا بوده که منطق ژئوپلیتیکی آن با نیاز‌های فعلی اروپا همسو است.

آنچه اهمیت کریدور میانی را افزایش می‌دهد، ساختار متعادل و انعطاف‌پذیر آن است. برخلاف مسیر‌هایی که تحت نفوذ قدرت‌های واحد هستند، این کریدور از میان مجموعه‌ای از شرکای نسبتا پایدار در سراسر قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی عبور می‌کند. آذربایجان در کانون این کریدور قرار دارد و به عنوان قطب لجستیکی و تثبیت‌کننده سیاسی عمل می‌کند که انتقال بی‌وقفه کالا، انرژی و اتصال دیجیتال را تضمین می‌کند. در دوره‌ای که اروپا به دنبال دسترسی قابل اعتماد به بازار‌های متنوع، مواد اولیه و زنجیره‌های تأمین جایگزین است، کریدور میانی نه تنها یک گزینه عملی، بلکه انتخاب راهبردی و همسو را ارائه می‌دهد که انعطاف‌پذیری بلندمدت اروپا را تقویت می‌کند.

دلیل این امر نیز کاملاً روشن است؛ وابستگی اروپا به انرژی و ترانزیت روسیه پس از سال ۲۰۲۲ به شدت کاهش یافت. مسیر‌های شمالی چین از طریق روسیه و بلاروس از نظر سیاسی با چالش مواجه شدند. مسیر‌های دریایی جنوبی که زمانی امن تلقی می‌شدند، اکنون به دلیل تنش‌های دریای سرخ، دزدی دریایی و تنش‌های ژئوپلیتیکی در اطراف نقاط انسداد از خلیج عدن تا تنگه هرمز و حتی شرق مدیترانه با اختلال روبه‌رو هستند. تحت این فشارها، اروپا ناگزیر به دنبال یک کریدور جایگزین است که از نظر سیاسی قابل اعتماد و از نظر اقتصادی نیز مقرون به صرفه باشد.

در این راستا، ارزش آذربایجان به دلیل موقعیت جغرافیایی آن برای اروپا مهم است. برخلاف کریدور‌های وابسته به یک بازیگر مسلط، کریدور میانی بر اساس یک تعادل سه‌جانبه بین آذربایجان، گرجستان و آسیای مرکزی، ساخته شده و در این میان، ترکیه به عنوان دروازه ورود به اروپا عمل می‌کند. این پیکربندی تهدید‌های انحصارطلبی را کاهش و به کریدور اجازه می‌دهد در شرایط بی‌ثباتی یک بازیگر منطقه‌ای، به فعالیت خود ادامه دهد. برای اروپا، این یک مزیت قابل توجه نسبت به مسیر‌های روسیه و ایران ارائه می‌دهد.

همچنین، آذربایجان دهه گذشته را به طور سیستماتیک صرف تبدیل خود از یک کشور ترانزیت به یک مرکز اتصال واقعی کرده است. گسترش بندر تجارت دریایی بین‌المللی باکو به ظرفیت ۲۵ میلیون تن، نوسازی راه‌آهن باکو-تفلیس-قارص و نقش فزاینده منطقه آزاد اقتصادی «آلات»، همگی سرمایه‌گذاری‌های راهبردی هستند که مستقیماً در راستای نیاز‌های اروپا عمل می‌کند. این پروژه‌ها ارتقاء نمادین زیرساخت‌ها نیستند؛ بلکه ستون فقرات کریدوری را تشکیل می‌دهند که اروپا برای دسترسی به بازار‌های آسیای مرکزی، منابع انرژی و مواد اولیه حیاتی به آن وابسته است.

در این راستا، اولویت‌های اتحادیه اروپا نیز با اهداف آذربایجان همسو است. اروپا درپی کاهش وابستگی خود به مواد معدنی حیاتی چین است، زیرا قزاقستان و ازبکستان برخی از مهم‌ترین ذخایر جهان را در اختیار دارند. همچنین، اروپا به دنبال منابع انرژی متنوع است؛ آذربایجان در حال حاضر کریدور گاز جنوبی را تأمین و صادرات انرژی تجدیدپذیر را از مناطق وسیع انرژی سبز را تسریع می‌کند. این همگرایی نیاز‌ها و قابلیت‌ها، آذربایجان را برای راهبرد اروپا در تامین زنجیره تامین «بدون ریسک» ضروری می‌کند.

اما اهمیت راهبردی کریدور میانی از مورد مهمتری نیز ناشی می‌شود و آن تحول ژئوپلیتیکی حوزه دریای خزر است. امروزه، این منطقه به عرصه‌ای برای همکاری‌های جدید با محوریت حمل و نقل، ادغام انرژی و اتصال دیجیتال تبدیل شده است.

دیپلماسی آذربایجان مبتنی بر حفظ روابط پایدار با شرق و غرب و در عین حال تعمیق مشارکت‌های اقتصادی با قزاقستان، ازبکستان و ترکیه، محیطی سیاسی ایجاد کرده است که در آن پروژه‌های ترانزیتی بزرگ می‌توانند بدون انسداد توسط رقابت‌های ژئوپلیتیکی، به فعالیت خود ادامه دهند.

اروپا این ثبات را به عنوان یک دارایی مهم محسوب می‌کند. در این راستا «ابتکار دروازه جهانی» اتحادیه اروپا که اولویت را به مشارکت‌های زیرساختی امن می‌دهد، کریدور میانی را به عنوان یکی از پروژه‌های شاخص خود معرفی می‌کند. بروکسل همچنین می‌داند که در دوران بی‌ثباتی، تکیه بر آذربایجان تهدید‌های کمتری نسبت به سپردن ارتباطات ترانزیتی به مراکز قدرت رقیب دارد.

بنابراین، درحالی که مزیت آذربایجان در انتقال محموله‌ها بیشتر تقویت می‌شود؛ کریدور شمالی تحت تحریم‌ها بوده و مسیر دریایی جنوبی با اختلالات ناشی از درگیری دست و پنجه نرم می‌کند. از همین روی، انتقال بار از طریق کریدور میانی به شدت افزایش یافته است. باکو، آستانه و تاشکند در حال تسهیل رویه‌های گمرکی، هماهنگ‌سازی تعرفه‌ها و ایجاد پلتفرم‌های دیجیتال یکپارچه هستند که مستقیماً به یکی از نگرانی‌های کلیدی اروپا، یعنی سرعت، می‌پردازند.

باتوجه به اینکه، حمل‌و‌نقل چندوجهی به ویژگی تعیین‌کننده تجارت جهانی تبدیل می‌شود، گذرگاه کارآمد دریای خزر و شبکه لجستیک آذربایجان، گزینه‌ای سریع‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر برای انتقالات شرق به غرب در اختیار اروپا قرار می‌دهد.

این تغییر راهبردی اروپا صرفاً واکنشی به بحران‌ها نیست، بلکه پذیرش یک واقعیت ژئوپلیتیکی جدید یعنی تمرکززدایی قدرت است، کریدور‌های قدیمی در حال فروپاشی هستند و آینده اتصال اوراسیا به کشور‌هایی بستگی دارد که قادر به ثبات، دیپلماسی و نوسازی فناوری باشند.

بنابراین، کریدور میانی تنها یک مسیر حمل‌و‌نقل نیست؛ بلکه مسیر اروپا به سوی استقلال راهبردی در این جهان آشفته است. این کریدور آسیایی امکان دسترسی به آسیای مرکزی را بدون عبور از سرزمین‌های رقیب می‌دهد و همچنین، به اتحادیه اروپا اجازه می‌دهد تا منافع انرژی، اقتصادی و امنیتی خود را در یک چارچوب منسجم واحد همسو کند.

منبع: کاسپین پست

ارسال نظرات
آخرین اخبار