
به گزارش گروه بینالملل مانا؛ در رقابت جهانی شدید برای توسعه قابلیتهای هوش مصنوعی، توجهات به دریاها و اقیانوسها معطوف شده است. در حالی که قدرتهای اقتصادی بزرگ مدتهاست که در خشکی و فضای مجازی با هم رقابت میکنند، حوزه دریایی اکنون به عنوان یک عنصر راهبردی در حال ظهور است که میتواند قوانین بازی را به ویژه در حوزه مراکز داده متمرکز بر هوش مصنوعی تغییر دهد.
عوامل جذابیت
اقیانوسها محیطی منحصربهفرد برای مراکز داده ارائه میدهند. وجود این تأسیسات در زیرآب به آنها اجازه میدهد تا از خواص خنککننده طبیعی آب دریا بهرهمند شوند و انرژی مورد نیاز برای اجرای سیستمهای محاسباتی با کارایی بالا را به میزان زیادی کاهش دهند. این امر به ویژه از آن جهت اهمیت دارد که نیازهای محاسباتی هوش مصنوعی، مقادیر زیادی گرما تولید میکند که دفع آن از طریق روشهای سنتی دشوار است. نزدیکی آنها به منابع اصلی انرژی مانند مزارع بادی ساحلی یا نیروگاههای هستهای، همچنین تأمین برق مداوم و کارآمد را تسهیل میکند.
چین نمونه بارز این امر است: پروژههای ساحلی جزیره هاینان و شانگهای، پیشگامان ایجاد مراکز داده زیرآبی بودهاند که خنکسازی آب دریا را با منابع انرژی تجدیدپذیر مانند انرژی باد ترکیب میکنند و به بهرهوری عملیاتی و پایداری زیستمحیطی دست مییابند.
بنابراین، مراکز داده زیر دریا در سالهای اخیر به عنوان یک نوآوری امیدوارکننده برای غلبه بر محدودیتهای انرژی و زمین که تأسیسات سنتی با آن مواجه هستند، ظهور کردهاند. اگرچه هنوز یک راهحل کامل نیستند، اما پایداری و کارایی، آنها را به انتخابی راهبردی در عصر کلان داده تبدیل میکند.
چالشهای مداوم
اگرچه مراکز داده زیر دریا رویکردی نوآورانه و سازگار با محیط زیست برای افزایش بهرهوری و کاهش انتشار کربن ارائه میدهند، اما هنوز با چالشهای قابل توجهی روبهرو هستند که استقرار گسترده آنها را در کوتاهمدت محدود میکند.
از نظر اقتصادی و فنی، آنها با هزینههای طراحی بالایی برای مقاومت در برابر شرایط سخت دریایی و همچنین خطر خرابیهای پیشبینی نشده مواجه هستند که میتواند منجر به از دست رفتن دادهها به دلیل عملیات طولانی مدت شود. این امر سؤالاتی را در مورد مقرون به صرفه بودن آنها در مقایسه با مراکز مستقر در خشکی مطرح میکند.
از نظر زیستمحیطی، استقرار گسترده سازههای غوطهور در آب، نگرانیهایی را در مورد آسیبهای احتمالی به اکوسیستمهای دریایی، از جمله آلودگی حرارتی، انتشار مواد شیمیایی از اجزای فلزی و سر و صدای ناشی از ساخت و ساز، ایجاد میکند. این تهدیدها میتوانند با گسترش جهانی این فناوری، افزایش یابند.
از منظر امنیتی، ادغام مستقیم مراکز داده زیر دریا با شبکههای انرژی و ارتباطات جهانی، آنها را در برابر تهدیدات امنیتی پیچیده از جمله حملات سایبری و خرابکاری فیزیکی آسیبپذیر میکند. این همپوشانی بین امنیت سایبری و امنیت دریایی، راهبردهای محافظت دوگانه را میطلبد که ناگزیر هزینههای عملیاتی و بیمه را افزایش میدهد.
در نهایت، موانع نظارتی و قانونی در مورد حاکمیت دریایی و حقوق مربوط به فضای آبی وجود دارد که تلاشها برای ایجاد چارچوبهای حاکمیتی روشن را پیچیده میکند.
رقابت ژئوپلیتیکی
در گذشته، حاکمیت با زمین و آبهای سرزمینی تعریف میشد. امروزه، ملتها ادعای حاکمیت دیجیتالی دارند که تا اعماق اقیانوسها امتداد مییابد. مراکز داده به منبع اصلی دوران هوش مصنوعی تبدیل شدهاند و آنها را به مرکز رقابت جهانی فناوری و ژئوپلیتیک، به ویژه بین ایالات متحده و چین، کشاندهاند. این مراکز اکنون به عنوان داراییهای راهبردی، مانند خطوط لوله نفت یا مسیرهای تجارت دریایی محسوب میشوند.
۱. بلندپروازی چین
چین در استقرار مراکز داده زیرِ آب برای پشتیبانی از جاهطلبیهای هوش مصنوعی خود، پیشگام بوده و از منابع اقیانوس برای تأمین نیازهای عظیم انرژی محاسبات با کارایی بالا استفاده میکند. نمونه بارز آن مرکز داده زیرِ آب هاینان است که در دسامبر ۲۰۲۲ توسط شرکت ملی نفت فراساحل چین راهاندازی شد. این مرکز که در ۳۰ متری زیر سطح آب قرار دارد، مخازن پر از نیتروژن از آب دریا برای خنکسازی استفاده میکنند.
در ژوئن ۲۰۲۵، چین از یک پروژه بلندپروازانه ۲۲۳ میلیون دلاری دیگر برای ساخت یک مزرعه سرور زیرآبی با انرژی بادی در نزدیکی شانگهای خبر داد. این مرکز میزبان حدود ۸۰۰ سرور بهینهسازیشده برای هوش مصنوعی خواهد بود و با هدف حذف کربن چین برای سال ۲۰۶۰ همسو است.
پیشرفتهای چین در زیرساختهای داده زیر دریا، نفوذ جهانی آن را نیز تقویت میکند. این کشور با ارائه مدلهای کارآمد و پایدار، برای کشورهای در حال توسعه در جنوب جهان، به ویژه در جنوب شرقی آسیا و آفریقا، جذاب است. پکن همکاریهایی را با کشورهایی مانند مالزی و اندونزی بررسی کرده است. چنین همکاریهایی میتواند استانداردهای بینالمللی برای زیرساختهای داده را تغییر دهد، هنجارهای غربی را به چالش بکشد و یک اکوسیستم فناوری موازی به رهبری چین را تقویت کند تا از انزوای فناوری غرب دور شود.
۲. ایالات متحده
شرکتهای آمریکایی هنوز بر بازار جهانی رایانش ابری و به تبع آن، صنعت مراکز داده تسلط دارند. ایالات متحده به تنهایی تقریباً ۴۰ درصد از بازار جهانی را در اختیار دارد و میزبان بیش از ۵۳۰۰ مرکز داده در مقیاس بزرگ است که توسط شرکتهایی مانند AWS، مایکروسافت آزور، گوگل کلود، اکوینیکس و آیبیام کلود اداره میشوند.
واشنگتن یک راهبرد ژئوپلیتیکی اتخاذ کرده است که از کنترل صادرات به عنوان ابزاری برای حفظ تسلط در هوش مصنوعی و محاسبات ابری استفاده میکند و در عین حال رقبا را محدود میکند. این محدودیتها نه تنها دسترسی به تراشههای پیشرفته و تجهیزات تولید زیر ۷ نانومتر را مسدود میکند، بلکه به طور غیرمستقیم زیرساختهای پشتیبانی از مراکز داده زیر دریا را که برای کاربردهای پیشرفته هوش مصنوعی ضروری هستند، هدف قرار میدهد.
علاوه بر این، مراکز داده زیر دریا شدیداً به فناوریهای پیشرفته برای مهندسی زیردریایی، سیستمهای خنککننده زیر آب و حسگرهای دریایی متکی هستند که همگی توسط ایالات متحده به عنوان فناوریهای دوگانه (غیرنظامی و نظامی) طبقهبندی میشوند. به همین ترتیب، واشنگتن صادرات این فناوریها را محدود میکند تا کنترل ایالات متحده و غرب را تضمین و مانع از آن شود که چین اکوسیستمهای داده یکپارچه زیر دریا را ایجاد کند، زیرا میتواند یک مزیت راهبردی هوش مصنوعی فراهم کند.
بنابراین، کنترلهای صادراتی ایالات متحده چیزی بیش از ابزارهای اقتصادی عمل میکنند و آنها بخشی از یک راهبرد «مهار فناوری» را تشکیل میدهند که با هدف کُند یا مختل کردن استفاده بالقوه چین از مراکز داده زیر دریا به عنوان یک پلتفرم قدرت هوش مصنوعی انجام میشود.
نتیجهگیری
مراکز داده زیر دریا به واقعیت تبدیل شدهاند و راهحلهای نوآورانهای برای خنکسازی، بهرهوری انرژی و محدودیتهای فضایی ارائه میدهند. با این حال، آنها با موانعی در نگهداری، توسعه و امنیت روبهرو هستند. چون آنها به طور فزایندهای از فناوریهای هوش مصنوعی پشتیبانی میکنند، به یک میدان نبرد ژئوپلیتیکی جدید بین ایالات متحده و چین تبدیل شدهاند.