۱۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۵

صنعت کشتی‌سازی در خط مقدم جنگ تجاری چین و آمریکا

هرچند در ظاهر دولت ترامپ بر تجارت، تعرفه‌ها و به حداکثر رساندن دستاورد‌های اقتصادی متمرکز است، اما اقدامات اخیر او خلاف این را نشان می‌دهد. به‌طوری‌که رویکرد دولت او در ۱۰۰ روز گذشته گویای آن است که رقابت ایالات متحده و چین، به ویژه در حوزه دریایی به بخش جدایی‌ناپذیری از دستور کار واشنگتن تبدیل شده است.
کد خبر: ۱۰۳۳۱۳

صنعت کشتی‌سازی در خط مقدم جنگ تجاری چین و آمریکا

 

به گزارش گروه بین‌الملل مانا، در ۹ آوریل ۲۰۲۵ میلادی، دولت ترامپ فرمان اجرایی برای احیای صنعت کشتی‌سازی داخلی ایالات متحده و بازیابی تسلط دریایی را به ویژه با توجه به دستاوردهای چین، صادر کرد. این فرمان بر بازیابی مزیت رقابتی واشنگتن به عنوان یک اولویت تأکید می‌کند. همچنین توجه دولت فعلی ایالات متحده در مورد کاهش تسلط دریایی و قابلیت‌های کشتی‌سازی آن در برابر رقیب مهم آن یعنی جمهوری خلق چین را آشکار می‌کند.

در ماه گذشته و در ۱۳ مارس ۲۰۲۵ میلادی، کهنه سربازان ارتش نیز برای احیا و نوسازی صنعت دریایی ایالات متحده تأکید داشتند. این موارد به وضوح نشان می‌دهد که ایالات متحده اگر به دنبال حفظ برتری در این حوزه است، باید تسلط دریایی خود را با تأکید ویژه بر پیشرفت در صنعت کشتی‌سازی افزایش دهد. برای مثال، چین در دو دهه گذشته قابلیت‌های کشتی‌سازی خود را به طور تصاعدی گسترش و ۵۳ درصد از تولید کشتی‌سازی جهان را به خود اختصاص داده است.

چین و تسلط بر کشتی‌سازی نیروی دریایی

بازار جهانی کشتی‌سازی طی دو دهه گذشته به طرز چشمگیری تغییر کرده است. در دهه ۲۰۰۰، متحدان کلیدی ایالات متحده - کره جنوبی و ژاپن - ۷۴ درصد از بازار را در اختیار داشتند، در مقابل سهم چین تنها ۵ درصد بود. اما تا سال ۲۰۲۴ میلادی، سهم بازار چین به ۵۳ درصد افزایش یافت، در حالی که سهم کره جنوبی و ژاپن در مجموع ۴۲ درصد بود. امروزه ایالات متحده کمتر از ۱ درصد از فعالیت کشتی‌سازی در سطح جهان را به خود اختصاص داده است.

پیشرفت چین در کشتی‌سازی تجاری شگفت‌انگیز بوده است. این امر را می‌توان به تولید داخلی، هزینه‌های پایین نیروی کار، اقتصاد متکی به صادرات و یارانه‌های دولتی نسبت داد. پیشرفت در کشتی‌سازی نیروی دریایی نیز با نرخ قابل مقایسه‌ای رشد کرده است.

بسیاری از کارخانه‌های کشتی‌سازی تولیدات دوگانه دارند و کشتی‌های تجاری و دریایی را در راستای همسویی نظامی-غیرنظامی دولت و با هدف از بین بردن موانع بین بخش‌های تجاری و دفاعی ارائه می‌دهند که این امر مزایای راهبردی و اقتصادی را درپی دارند.

توانایی چین در بهره‌برداری از توان کشتی‌سازی خود برای اهداف دوگانه، قابلیت‌های دریایی این کشور را ارتقا داده است. این کشور با ۲۳۴ کشتی جنگی در مقایسه با ۲۱۹ کشتی نیروی دریایی ایالات متحده، بزرگترین نیروی دریایی رزمی جهان را در اختیار دارد. سرعت گسترش نیروی دریایی آن بالا بوده و از نظر داده‌ها، چین امروز بزرگترین نیروی دریایی جهان را با نیروی رزمی بیش از ۳۷۰ کشتی و زیردریایی، از جمله بیش از ۱۴۰ کشتی جنگی بزرگ در اختیار دارد.

انتظار می‌رود کل نیروی دریایی ارتش آزادی‌بخش خلق (PLAN) تا سال ۲۰۲۵ میلادی به ۳۹۵ کشتی و تا سال ۲۰۳۰ میلادی به ۴۳۵ کشتی افزایش یابد. حدود سال ۲۰۰۵، نیروی دریایی ایالات متحده ناوگانی حدود ۳۰۰ کشتی و چین حدود ۲۰۰ کشتی داشت. اگرچه تا سال ۲۰۳۰، اندازه ناوگان ایالات متحده ثابت خواهد ماند، اما ناوگان چین به ۴۵۰ کشتی خواهد رسید.

در زمینه کشتی‌سازی تجاری نیز صنعت کشتی‌سازی چین در طول سال‌های اخیر شاهد رشد قابل توجهی بوده و برتری بالایی نسبت به رقبای خود - از جمله ایالات متحده - ایجاد کرده است.

با این حال، صنعت کشتی‌سازی ایالات متحده احتمالاً بدون تزریق انگیزه جدید دچار تزلزل شود. دهه‌ها سرمایه‌گذاری ناکافی و سیاست‌های حمایت‌گرایانه، صنعت کشتی‌سازی ایالات متحده را از استانداردهای جهانی عقب نگه داشته است. اکنون ظرفیت آن در مقایسه با چین بسیار ناچیز است، به طوری که فرآیند کشتی‌سازی نیروی دریایی با افزایش هزینه‌ها، نقص‌های طراحی و تأخیر در تحویل مواجه است. شرکت‌های خصوصی نیز نقش مهمی در تأمین تعداد کشتی‌های مورد نیاز نیروی دریایی ایالات متحده دارند، اما آن‌ها به دلیل محدودیت بودجه از برنامه عقب مانده و قادر به دستیابی به هدف نیروی دریایی برای افزایش اندازه ناوگان خود نبوده‌اند.

این چالش‌ها، محدودیت‌های بسیاری را برای ایالات متحده در رابطه با توانایی‌اش در ارتقاء زیرساخت‌های دریایی ایجاد می‌کند. تزلزل در دریا، نگرانی‌هایی را در مورد توانایی واشنگتن در محافظت از خطوط مهم دریایی و تسلط بر گلوگاه‌ها ایجاد کرده که نقش اصلی نیروی دریایی ایالات متحده است. باید توجه داشت که این امر برای کنترل به موقع تجارت بین‌المللی هنگام بحران‌ها و محافظت از مسیرهای تجارت جهانی حیاتی هستند.

حضور پررنگ‌تر در هند و اقیانوسیه

ظهور جهانی چین به عنوان یک قدرت دریایی، بلندپروازی آن برای کنترل مسیرهای دریایی در همسایگی خود و فراتر از آن را تشدید کرده است. افزایش فعالیت‌های آن در هند و اقیانوس آرام، نگرانی‌هایی را در میان کشورهایی مانند فیلیپین، کره جنوبی و ژاپن و سایر کشورها ایجاد می‌کند. صحنه اقیانوس آرام که محل استقرار متحدان اصلی ایالات متحده بوده، برای مقابله با اقدامات چین نقش راهبردی دارد و حفظ قدرت در آن را برای ایالات متحده در اولویت قرار می‌دهد. از همین روی، تقویت قدرت نظامی و قابلیت‌های در حال رشد چین مورد توجه قرار گرفته و بر لزوم ایجاد بازدارندگی توسط ایالات متحده در منطقه هند و اقیانوس آرام تأکید دارد.

جبهه قطب شمال

برای تسلط دریایی جامع که آمریکا به دنبال آن است، آبراه قطب شمال نقش کلیدی در این رقابت دارد. با توجه به اینکه تغییرات اقلیمی، ناوبری را آسان‌تر می‌کند، چین می‌تواند به فرصت‌های اقتصادی بالقوه در قطب شمال سوق یابد. این کشور با همکاری روسیه، در حال توسعه مسیرهای کشتیرانی در قطب شمال است. در این راستا، یک کمیته فرعی از مقامات روسی و چینی در نوامبر ۲۰۲۴ میلادی برای تدوین راهبرد همکاری در راستای توسعه مسیر دریایی شمال به طول ۳۵۰۰ مایل تشکیل جلسه داد.

در این میان، یخ‌شکن‌ها نقش حیاتی در حفظ دسترسی در تمام طول سال به قطب شمال دارند. چین اخیراً سه یخ‌شکن را در آب‌های قطب شمال مستقر کرده که نشان‌دهندۀ «بلندپروازی قطبی» آن است. از سوی دیگر، ایالات متحده با ناوگان یخ‌شکن ضعیف خود دست و پنجه نرم می‌کند و تنها یخ‌شکن باقی‌مانده آن به پایان عمر خود نزدیک می‌شود. در سال ۲۰۲۴ میلادی، ایالات متحده با کانادا و فنلاند برای «تلاش برای همکاری یخ‌شکن» یا «پیمان یخ» همکاری کرد تا قابلیت‌های قطب شمال خود را افزایش داده و با فعالیت‌های ژئوپلیتیکی فزاینده در منطقه مقابله کند.

در آغاز سال ۲۰۲۵ میلادی، ترامپ اعلام کرد که ایالات متحده ۴۰ یخ‌شکن بزرگ گارد ساحلی سفارش خواهد داد. اگرچه این امر بسیار بعید است، اما تمرکز او بر کنترل گرینلند که از موقعیت راهبردی برخوردار است، بر تشدید رقابت قطب شمال و تلاش ایالات متحده برای حفظ جایگاه خود در منطقه تأکید می‌کند.

مسیر پیشِ رو

ایالات متحده با وظیفه دشواری در احیای صنعت کشتی‌سازی خود روبه‌رو است. دستور اجرایی ترامپ به درستی چالش‌های واشنگتن را ترسیم می‌کند. برای دولت نسبتاً بی‌ثبات ترامپ، چالش‌های احیای قدرت دریایی آمریکا شامل بودجه پایدار، همکاری بین سازمانی، ارزیابی واقع‌بینانه از قابلیت‌های نسبی آن در مقایسه با چین و یک نقشه راه برای آینده جهت پیگیری پیشرفت آن در پارامترهای مختلف است.

دستور اجرایی ترامپ برای احیای سلطه دریایی آمریکا، به شدت بر ضرورت ایجاد توانایی کشور برای محافظت از منافع خود در درازمدت تأکید می‌کند. تمرکز نیروی دریایی ایالات متحده در دو نیمکره بر افزایش امکانات خود، برای مقابله با چالش‌های در حال تحول هند و اقیانوس آرام، آمریکای لاتین و قطب شمال است. از همین روی، بازسازی صنعت رو به زوال کشتی‌سازی می‌تواند آغازی جدید در راستای منافع تجاری و راهبردی واشنگتن باشد.

منبع: بنیاد تحقیقاتی آبزرور

 

ارسال نظرات
آخرین اخبار