در ماههای اخیر، تشدید بحران دریای سرخ پیامدهای مهمی بر تجارت و امنیت بینالمللی داشته و محاسبات استراتژیک را برای طرفهای ذینفع تغییر داده است. از لحاظ تاریخی، دریای سرخ کانون رقابت قدرتها و تجارت بوده است. هرچند مصریان باستان، رومیها و عثمانیها برای کنترل بنادر آن رقابت میکردند، اما افتتاح کانال سوئز در سال ۱۸۶۹ آن را به مهمترین میانبر دریایی جهان تبدیل کرد. تا قرن بیست و یکم، سالانه ۱۲ درصد تجارت جهانی، ۳۰ درصد از حمل و نقل کانتینری و نزدیک به ۱۰ درصد از محمولههای نفتی از آبهای آن عبور میکردند.
کشورهای ساحلی دریای سرخ باوجود وضعیت شکننده و عوامل خارجی، به دلیل تنشهای فزاینده برای ایمنسازی این شریان تلاش کردند. باید توجه داشت که دریای سرخ تنها یک آبراه نیست، بلکه یک کریدور ژئواستراتژیک با اهمیت اقتصادی و نظامی بسیار زیاد است. کشورهای همسایه دریای سرخ مانند مصر، سودان، اریتره، جیبوتی، عربستان و یمن و همچنین بازیگران جهانی مانند ایالات متحده، چین، روسیه و قدرتهای اروپایی، منافع خود را در ثبات این دریا میبییند. اما وجود تنگه باب المندب، یکی از بحرانیترین نقاط دریایی جهان، به این معنی است که هرگونه اختلال در این منطقه موجی از شوک را به بازارهای جهانی وارد میکند.
نقاط عطف ژئوپلیتیک کنونی در دریای سرخ
درگیری در یمن: تحولات معاصر در جنگ داخلی جاری یمن به بیثباتی بیشتر در دریای سرخ منجر شده است، زیرا گروه انصارالله یمن، در واکنش به کشتار مردم غزه توسط رژیم صهیونیستی، به کشتیهای تجاری و نظامی این رژیم و ایالات متحده حمله میکنند. در مقابل، عربستان سعودی و ائتلاف آن عملیات امنیتی دریایی خود را تشدید کردهاند. از همین روی، تاکتیکهای جنگ نامتقارن مانند حملات پهپادی و موشکی، تهدیدی جدی برای مسیرهای کشتیرانی است.
رقابت استراتژیک آمریکا و چین: چین از طریق پایگاه نظامی خود در جیبوتی - اولین پایگاه برون مرزی خود - نفوذ خود را در دریای سرخ گسترش داده و این امر، نگرانیهایی را در میان قدرتهای غربی برانگیخته است. ایالات متحده و متحدانش حضور فزاینده چین را یک چالش استراتژیک برای تسلط خود در منطقه محسوب میکنند. این رقابت منجر به نظامیسازی دریای سرخ شده است، به طوری که گشتهای دریایی ایالات متحده با گسترش بالقوه چین مقابله و پویایی امنیت منطقهای را پیچیدهتر میکنند.
نقش قدرتهای منطقهای مانند عربستان و مصر: عربستان سعودی و مصر، هر دو قدرت اقتصادی و نظامی، در تامین امنیت دریای سرخ مشارکت دارند. چشمانداز عربستان سعودی ۲۰۳۰ پروژههای زیرساختی مانند «نئوم» که بر ثبات دریایی متکی هستند، در اولویت قرار میدهد. همچنین، مصر شدیداً به درآمدهای کانال سوئز وابسته است و این امر آن را به یک حامی سرسخت برای تضمین عبور ایمن در دریای سرخ تبدیل میکند. همسویی منافع دو کشور منجر به مانورهای دریایی مشترک و مشارکتهای دفاعی شده است و نقش آنها را به عنوان بازیگران کلیدی در ژئوپلیتیک دریای سرخ بیشتر تقویت میکند.
پیامدها برای تجارت جهانی
در کنار دزدی دریایی، تشدید تنشهای نظامی، حق بیمه کشتیهای عبوری از دریای سرخ را افزایش داده است. بسیاری از شرکتهای کشتیرانی اکنون در حال بررسی مسیرهای جایگزین مانند دور زدن آفریقا از طریق دماغه امید نیک، هستند که هفتهها به زمان حمل و نقل میافزاید و هزینه سوخت را افزایش میدهد. در حال حاضر، اختلال در دریای سرخ به افزایش قیمت مصرف کننده و تاخیر در زنجیره تامین جهانی کمک میکند.
همچنین، دریای سرخ یک منطقه ترانزیت کلیدی برای حمل و نقل نفت و گاز طبیعی مایع (LNG) از خاورمیانه به اروپا و آسیا است. هرگونه اختلال در آن میتواند باعث نوسانات شدید قیمت جهانی انرژی شود و بر اقتصادهای بزرگ تأثیر بگذارد. چشمانداز تداوم تنشها یا محاصره باب المندب یک چالش مستقیم برای امنیت انرژی است.
با وجود نیروهای نظامی متعدد که در یک فضای دریایی محدود عمل میکنند، خطر اشتباه محاسباتی یا رویارویی تصادفی بسیار بالا است. افزایش عملیات دریایی به رهبری ایالات متحده، نفوذ فزاینده چین و رقابتهای منطقهای میتواند دریای سرخ را به منطقهای پرخطر برای درگیریهای احتمالی تبدیل و تجارت جهانی را بیثبات کند.
با این وجود، چشمانداز ژئوپلیتیکی دریای سرخ به تقویت خود ادامه خواهد داد که هم توسط رقابت قدرت منطقهای و هم جهانی شکل گرفته است. چندین عامل کلیدی آینده آن را تعیین خواهد کرد: تلاشهای میانجیگری دیپلماتیک بین عربستان سعودی و حوثیها دارای پتانسیل قابل توجهی برای ایجاد ثبات در منطقه است، زیرا مذاکرات صلح موفقیتآمیز میتواند حملات به خطوط کشتیرانی کلیدی را کاهش دهد و به امنیت منطقهای بیشتر کمک کند. اما این تغییر به سمت کاهش تنش احتمالاً با افزایش حضور نظامی ایالات متحده و کشورهای اروپایی در تضاد باشد. در واقع، تشدید فعالیتهای نظامی میتواند تنشها را تقویت کند، بهویژه با چین و روسیه که منافع آنها در منطقه همچنان حیاتی است.
در حوزه فنّاوری، پیشرفتها در نظارت دریایی مبتنی بر هوش مصنوعی و توسعه فناوریهای کشتیرانی به عنوان ابزارهای محوری برای غلبه به نگرانیهای امنیتی در حال افزایش هستند. این نوآوریها میتوانند خطرات را کاهش و امنیت تجارت دریایی را افزایش داده و محیط تجاری امنتر و کارآمدتری را در منطقه تقویت کنند.
در مجموع، دریای سرخ همچنان یک محیط ژئوپلیتیکی حیاتی است که در آن درگیریهای منطقهای، رقابت قدرتهای بزرگ و ریسکهای اقتصادی به هم نزدیکتر میشوند. از آنجاییکه وابستگی جهانی به تجارت دریایی در حال افزایش است، تضمین امنیت این آبراه کلیدی اولویت اصلی کشورهای سراسر جهان خواهد بود. بحران دریای سرخ چه از طریق تلاشهای دیپلماتیک، چه از طریق استراتژیهای نظامی یا راهحلهای تکنولوژیک، نیازمند توجه پایدار بینالمللی برای جلوگیری از اختلالات بیشتر در تجارت و امنیت جهانی است.
منبع: مدرن دیپلماسی