سید مهدی میرصالحی، رئیس گروه حفظ و احیا بناها و محوطههای تاریخی در یادداشتی نوشت: ایران از گذشته تاکنون به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و تجاری همواره مورد توجه سیاستمداران و بازرگانان داخلی و خارجی قرار داشته است و در این راستا سیاست و تجارت دریایی و نیز کشتیرانی در آبهای این کشور، یکی از ارکان مهم و قابل توجه بوده است.
سابقه دیرینه کشتیرانی در ایران مربوط به ادوار پیش از حمله مغول است. بررسی نخستین گزارشها از قرن نوزدهم در این باب حاکی از وجود شناورهایی نه چندان پیشرفته با خدمههایی فاقد مهارت دریانوردی در دریاچه ارومیه است.
بازرگانان انگلیسی کمپانی روسیه از سال ۱۷۳۴ میلادی به بعد اجازه یافتند برای بازرگانی با ایران از روسیه ترانزیت کنند و با کشتیهای روسی از دریای کاسپین بگذرند، جان التون (۱۷۵۱ میلادی) بازرگان، کاپیتان، دریانورد و کشتیساز انگلیسی که در لشکرکشی ارنبورگ به دولت روسیه خدمت کرده و طی آن کشورهای گمنام بسیاری را سیاحت کرده و درباره تجارت با خیوه و بخارا، تحقیقاتی به عمل آورده بود، در سال ۱۷۳۹میلادی به منظور رفتن به سرزمینهای یافت شده به مسافرتی دست زد و به سوی ولگای سفلی حرکت کرد.
جان التون در زمان مسافرت خود به این مناطق متوجه شد که ایرانیها آن سرزمینها را مورد حمله قرار دادند، از این رو مصمم شد تا کالاهایی را که همراه خود داشت را به رشت ببرد. وقتی به رشت آمد پذیرایی دوستانه قابل توجهی از او به عمل آمد تا جائیکه او از فرماندار آنجا به نام رضا قلی میرزا فرزند نادرشاه که در آن وقت نایب السلطنه ایران بود، استدعای فرمانی کرد که به او اعطا شد و فرمان مذبور حاوی موارد بسیار مساعدی بود.
التون از این موقعیت به خود بالید و به انگلستان بازگشت، در آنجا با بیانی غرّا منافع افتتاح باب تجارت با ایران را به صورت امیدبخشی وصف و بدین وسیله طرفداران زیادی را جلب کرد، و سپس کوشید انحصار روسیه را در کشتیرانی در دریا بشکند، از این رو با هیئتی به ایران بازگشت و در سال ۱۷۴۳میلادی با اجازه دولت روسیه در شهر قازان دو کشتی ساخت و به آب انداخت.
التون به ریاست این هیئت انتخاب شد و با گروهی از خدمه بریتانیایی و روسی با محمولهای از کالای انگلیسی از دریا به ایران رفت و نادر شاه او را با صاحب منصبی دیگر به نام توماس وودروف انگلیسی، با مبلغی گزاف به خدمت گرفت؛ التون اسلام آورد و لقب جمال بیگ به او داده و از جانب نادر شاه به دریا بیگی منصوب شد.
جان التون برای شاه دو بار به باکو محموله برد و ساحل جنوبی داغستان را از نظر آمادگی برای مقابله با لزگیها ارزیابی کرد. او در سال ۱۷۴۳ میلادی از سوی نادرشاه مامور شد که در مشهدسر (بابلسر امروزی) و لنگرود، کشتی سازد اما روسها به دلیل لشکرکشیهای نادر به داغستان با این اقدام مخالفت کردند، ولی التون با وجود مخالفت آنها و همشهریان خود که از دشمنی روسها با بازرگانان انگلیسی بیم داشتند، دست از کار نکشید و مراکز خود را در لنگرود و بندرلاهیجان برقرار ساخت؛ الوارها را از جنگل برید و به ساحل رسانید، پارچههای بادبان را از پنبه بافت، طنابها را از لیف کتان درست کرد و چون در آن نواحی لنگر پیدا نمیشد به تجسس و جستجوی آن پرداخت؛ اهالی محل که بدون دریافت مزد، کار میکردند، از این بیگاری و کار اجباری بدون اجرت سخت ناراضی بودند؛ اما التون که فقط یک تاجر انگلیسی و چند روس و هندی در اختیار داشت، یک کشتی که توانایی حمل بیست توپ داشت را به آب انداخت.
جان التون در اواخر ۱۷۴۳ میلادی یک کشتی در نزدیک لنگرود ساخت، سپس دو کشتی دیگر از نوع فریگیت(یا ناوچه) و چهار کشتی کوچکتر را کامل کرد، و چهار قایق بزرگ نیز در دست ساخت داشت، یکی از کشتیهای التون در سال ۱۷۵۰ میلادی به تحریک روسها در نزدیکی رشت به آتش کشیده شد و بقایای کشتی دوم تا اوایل قرن ۱۹میلادی در لنگرود دیده میشد.
در سال ۱۷۴۵ میلادی یک کشتی جنگی از نوع فریگیت مجز به ۱۸توپ که التون برای نادر ساخته بود در آبهای دربند دیده شد. التون تنها به ساختن کشتی قانع نشد و به فرمان نادر شاه، ساحل شرقی دریای خزر را به سوی شمال تا جزیره چلکن(چهارکان کنونی) که تا دهه ۱۹۳۰میلادی در جزیره بوده است مساحی کرد.
در سال ۱۷۴۷ نادر کشته شد و برنامه او برای ایجاد ناوگان کاسپین برباد رفت؛ در هرج و مرج پدید آمده، همه پایگاههای بازرگانی و کالاهای بریتانیا در شمال ایران از دست رفت ولی او حتی بعد از قتل نادر هم دنبال کار خود را گرفت.
در سال ۱۷۵۱میلادی در هنگام پیشروی قوای هشت هزار نفره محمدحسن خان قاجار در شمال ایران، حاج جمال فومنی از التون درخواست کرد او را در دفاع از رشت یاری دهد ولی او امتناع کرد، در نتیجه این امر حاج جمال، التون را به همدستی با قاجاریان متهم ساخت و خانهاش را در لنگرود به وسیله گروه نیرومند دوهزار نفره محاصره کرد. جان التون با گرفتن قول تأمین جان تسلیم شد ولی حاج جمال او را زندانی کرد و کشت، چندی بعد حاج جمال فومنی از محمد حسن قاجار شکست خورد و از در اطاعت خارج شد.