با تغییرات ژئوپولتیک منطقه ای، جنگ های نیابتی، رشد لجام گسیخته شورش های قومی ـ منطقه ای و تغییرات اقلیمی، آیا در دهه های آینده با جهانی دیگر مواجه خواهیم شد؟ جهانی که کمتر شباهتی به فرصت ها و تهدیدهای گذشته ما خواهد داشت؟ این را از هم اکنون با آمد و رفت هیئت ها، نوع مذاکرات طولانی و ابداعات و ابتکارات منطقه ای برخی کشورهای نوظهور در نحوه سرمایه گذاری های زیرپوستی در برخی از مناطق حاشیه ای دیروز اما استراتژیک امروز می توان آشکارا مشاهده کرد. جست و خیزهای اقتصادی که از آسیای مرکزی آغاز شده و کم کم به پاکستان، عمان و عربستان نیز تسری یافته است. تغییر و تکاپوی این کشورها در کنار خیزِ بلندپروازنه ایران در بندر استراتژیک چابهار، گمانه هایی در بین کارشناسان اقتصادی و مفسران بین المللی ایجاد کرده که نیازمند نگاهی متفاوت به سرمایه گذاری ها در کشورهای دیگر منطقه است که با ایران دچار تضاد منافع خواهند بود. نگاهی که اهمیت تنگه هرمز و خلیج فارس را در آینده نزدیک به عنوان یک شاهراه بین المللی مورد تردید قرارداده و آبراه ها و خطوط جدیدی در جهان طراحی کرده است که شباهتی به نیازها و مطالبه های دیروز منطقه ندارد. چشم اندازی که در نهایت به کم رنگ شدن نقش ایران در منطقه منجر خواهد شد و صحنه آرایش منطقه را دستخوش مزیت ها و مخاطراتی می کند که چنانچه از تعاریف و مختصات روزآمدی برخوردار نباشد در این جهان جدید جایگاه شایسته ای نخواهد داشت.
طی دو دهه گذشته پاکستان طرح دوراندیشانه احداث شهرک بندری گوادر را طراحی و دو بار آن را به مرحله اجرا در آورده است. ابتدا خود به ساخت آن مبادرت کرد اما سپس با مشارکت چین دست به تکمیل آن زده است.
مدیریت بندر گوادر ـ 600 کیلومتری کراچی و نزدیک مرز پاکستان با ایران ـ وقتی طی چند سال پیش به یک شرکت دولتی چینی واگذار شد. این موضوع مورد واکنش هندی ها قرار گرفت که همواره نگران ساخت یک رشته بنادر با موقعیت راهبردی در پاکستان از سوی شرکت های چینی بوده اند. این نگرانی بیشتر به واسطه حضور چینی ها در عرصه های مختلف اقتصادی پاکستان است که آن را رنگ و بویی فراتر از یک مشارکت اقتصادی داده است.
روابط اقتصادی چین و پاکستان که در سال های اخیر با رشد قابل توجه ای همراه بوده بر نگرانی های هندی ها افزود. هندی ها که ابتدا سهم اقتصادی چین در اقتصاد پاکستان را ناچیز می دانستند در سال های اخیر با توجه به حجم فزاینده معاملات تجاری این دو کشور آن را نگران کننده یافته اند. واقعیت آنکه، مشارکت اقتصادی چین ـ پاکستان که از ابتدای دهة 1950 میلادی بطور نامحسوسی آغاز شد در ژانویه 1963 میلادی، اولین توافق تجاری میان دو کشور امضاء و 30 سال بعد در اکتبر 1982 میلادی نیز کمیته همکاری های اقتصادی، تجاری و تکنولوژیک چین و پاکستان ایجاد شد. بنابراین، فرایند طولانی و تدریجی تعاملات اقتصادی این دو کشور به مثابه بسیاری از کشورهای در حاشیه، چندان امر نگران کننده ای نبود.
دولت چین اما بعدها به حضور خود در پاکستان آنهم در ابعاد کلان و مشارکت در منطقه آزاد گوادر به عنوان یک طرح استراتژیک توسعه داد و آن را در راستای منافع ملی، منطقه ای و بین المللی خویش تعریف کرد.
قابل توجه اینکه، کارشناسان در همان زمان از اتصال مناطق غربی چین به بازارهای جهانی، ایجاد مرکزی تجاری ـ اقتصادی اختصاصی در منطقه خلیج فارس و بهره برداری نظامی به عنوان عمده ترین اهداف چین برای حضور در پاکستان نام بردند.
اما این روزها، مقامات چین، گوادر را اولین تجربه عملی در زمینه نهادینه کردن موقعیت اقتصادی، تجاری و حتی نظامی این کشور در ماورای مرزهای ملی و کشورهای مجاور ارزیابی می کنند. بنابراین نتیجه بخش بودن این مشارکت و سرمایه گذاری برای آن کشور به شدت برای چین حائز اهمیت است چرا که می تواند الگوی مناسبی برای برنامه های آینده در دیگر مناطق منطقه باشد.
اما چرا ناگهان بندر گوادر برای بخشی از کشورهای خاورمیانه مبدل به یک مسئله منطقه ای شد و نگرانی هایی در جهت تبادلات تجاری رایج منطقه ایجاد کرده است. زیرا سیر تکوین و توسعه تدریجی این بندر و متعلقات آن نشان از یک استراتژی فراتر از جایگاه و منزلت یک بندر دارد.
بندر گوادر که در مصب تنگۀ هرمز قرار گرفته و دو سوم منابع نفتی جهان را در خود جای داده در سال 1985 میلادی از کشور عمان به ارزش سه میلیون دلار آمریکا خریداری شد. ساخت بندر آبهای عمیق گوادر از سال 1988 میلادی آغاز و در سال 2007 میلادی از جانب ژنرال مشرف ـ رئیس جمهور وقت پاکستان ـ افتتاح شد. مقامات بندر سنگاپور (PSA) طی سالهای 2007-2012 میلادی بر توسعۀ بندر گوادر نظارت داشتند اما به دلیل عملکرد ضعیف ِ(PSA)، این مسئولیت به شرکت سهامی بندر برون مرزی چین (COPHC) در سال 2013 میلادی واگذار شد. توسعۀ بندر گوادر از آن زمان موجب اجرای پروژه هایی از جمله احداث شهر گوادر، نیروگاه برق و فرودگاه بینالمللی گوادر شد. هم اکنون حمل و نقل بار و تجارت بازرگانی در این بندر آغاز شده و به گفتۀ مقامات ساخت و توسعۀ این بندر تا پایان سال جاری تکمیل می شود.
احمد ایاز محقق هندی که تحولات و توسعه تدریجی بندر گوادر را سال هاست دنبال می کند می گوید: «تغییر در سیاست جهانی، فعالیتهای اقتصادی و تجاری از طریق تجارت دریایی را با روند پیچیده تری مواجه ساخته است. در این بین، بندر گوادر از اهمیت ویژۀ استراتژیک و جغرافیایی برخوردار است چرا که؛ تنها مسیر ممکن و امن برای استفاده از منابع طبیعی بالقوۀ آسیای مرکزی، نقطۀ اتصال سه منطقۀ آسیای مرکزی، آسیای جنوبی و خاورمیانه و بزرگترین تأمین کنندۀ منابع انرژی برای اقتصاد کشورهای جهان است. بدین ترتیب، سومین بندر آبهای عمیق بر سیاستهای محلی، منطقهای و جهانی تأثیر بسزایی خواهد گذارد.»
از دیگر سو، بر همگان روشن است که تبدیل این بندر به قطب اقتصادی منطقه، نگرانیهایی از سوی برخی از کشورها همچون هند و امارات متحدۀ عربی به دنبال داشته است. آنان ساخت این بندر را تهدیدی برای بنادر بین المللی کشورهای خود می دانند و معتقدند این بندر برای فعالیتهای تجاری آنان مانع قدرتمندی محسوب خواهد شد؛ به همین دلیل ساخت و توسعه این بندر را به طور غیرمستقیم و از طریق فرقه های مخرب، درگیریهای قومی و شورشهای منطق های تأخیر می اندازند. در مقابل، بزرگترین قدرت اقتصادی مطرح جهان- چین- به حمایت از ساخت این بندر ادامه می دهد چرا که هدف عمده در سرمایه گذاری این بندر را اهداف اقتصادی و نظامی می داند و تمایل دارد به محض تکامل این بندر به سهم و منافع نظامی و اقتصادی قابل ملاحظه ای دست یابد.
احمد ایاز می گوید «چین امیدوار است از طریق بندر گوادر تجارت نفت و گاز خود را با منابع غنی خاورمیانه و منابع معدنی آفریقا گسترش دهد؛ زیرا این بندر سریعترین، آسانترین و نزدیکترین مسیر دستیابی به اهداف مذکور است. از دلایل دیگر سرمایه گذاری چین در ساخت و توسعۀ بندر گوادر می توان به کوتاه شدن مسیر دریایی تا بندر اصلی چین ـ شانگهای اشاره کرد. علاوه بر آن، علاقۀ چین به دسترسی منابع طلا و مس (با 10 میلیارد کیلوگرم مس و 370 میلیون گرم طلا به ارزش 260 میلیارد دلار آمریکا) در منطقۀ رکودیگ «تپه طلا» ـ واقع در منطقۀ اداری بلوچستان نیز از دیگر دلایل سرمایه گذاریِ 46 میلیارد دلاری است که بندر گوادر را به منطقۀ اقتصادی و توسعه نیافتۀ ایالت سین کیانگ چین مرتبط می کند.»
بنابراین، جذبه ها و فرصت هایی که در انتظار چینی هاست از هم اکنون به عنوان مهمترین دلایل و نشانه های سرمایه گذاری در این بندر را ضروری می سازد.
و از قضا همین جذبه هاست که می تواند تهدیدات بالقوه و بالفعلی برای کشورهای همچون هند، عمان، امارات و ایران ایجاد کند.