
به گزارش گروه بین الملل مانا، پنج کشور در داخل یا در امتداد دایره قطب شمال با یکدیگر مرز مشترک دارند که شامل روسیه، کانادا، ایالات متحده (از طریق آلاسکا)، نروژ و دانمارک (از طریق گرینلند) است. روسیه بیشترین سهم از قلمرو قطب شمال، تقریباً ۵۳ درصد از کل مساحت، را در اختیار دارد. در حالی که کانادا حدود ۱۸ درصد، ایالات متحده ۹ درصد، نروژ ۷ درصد و دانمارک ۶ درصد از این منطقه را در اختیار دارند.
این منطقه دارای ذخایر عظیم نفت با ۹۰ میلیارد بشکه تخمینی و گاز طبیعی به میزان تقریبی ۴۷ تریلیون متر مکعب است. همچنین حاوی منابع معدنی به ارزش حدود ۳.۵ تریلیون دلار و نیز ذخایر ارزشمند ماهی است که تا همین اواخر به دلیل شرایط آب و هوایی شدید، برای بهرهبرداری غیرقابل دسترس بودند. اما تغییرات آب و هوایی، به ویژه افزایش میانگین دما و ذوب سریع یخهای دریا، فرصتهای جدیدی را برای دسترسی و بهرهبرداری از این منابع ایجاد میکند. علاوه بر این، مسیرهای دریایی جدیدی در حال ایجاد هستند که زمان و هزینه حمل و نقل بین بازارهای کلیدی جهانی در اروپا، آسیا و آمریکای شمالی را کاهش میدهند.
این تحولات، موازنه قدرت و منافع در قطب شمال را تغییر میدهد و فرصتهایی را برای رقابت و همکاری بین کشورها فراهم میکند. در گذشته، ایالات متحده، کانادا، روسیه، نروژ و دانمارک بازیگران اصلی این منطقه بودند. اما امروزه بازیگران جدیدی نیز در حال ورود به صحنه هستند، از جمله چین که پروژههای زیرساختی بلندپروازانه آن، مانند ابتکار کمربند و جاده و جاده ابریشم قطبی، به دنبال گسترش نفوذ خود در این منطقه نیز هستند. جاده ابریشم قطبی که از مسیر دریای شمال به عنوان یک کریدور دریایی کلیدی بهره میگیرد، حملونقل سریعتر و ارزانتر بین آسیا، اروپا و آمریکای شمالی را امکانپذیر میکند و وزن ژئوپلیتیکی قطب شمال را افزایش میدهد. کنترل بر منابع طبیعی و کریدورهای حملونقل برای امنیت ملی و منافع اقتصادی بسیار مهم میشود.
در میان این تغییرات جهانی، سیاست ایالات متحده در مورد قطب شمال به ویژه در دولت فعلی ترامپ، اهمیت ویژهای یافته است. واشنگتن تلاش میکند تا منافع راهبردی ایالات متحده را در منطقه حفظ کند، که مستلزم مقابله فعال با نفوذ فزاینده روسیه و چین است. با توجه به ارزش راهبردی قطب شمال، ایالات متحده علاقه ویژه به گرینلند نشان داده که پتانسیل آن در منابع طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیکی، میتواند برای تضمین کنترل منطقه بسیار مهم باشد.
روسیه، به عنوان دارنده بیشترین سهم در منطقه قطب شمال، در سالهای اخیر سرمایهگذاریهای زیادی در زیرساختهای نظامی و غیرنظامی، توسعه پایگاههای دریایی جدید، نوسازی ناوگان یخشکن خود و تشدید بهرهبرداری از منابع انرژی انجام داده است. همچنین، چین راهبرد قطب شمال و سرمایهگذاریهای خود را برای تضمین دسترسی به این منابع و مسیرهای حملونقل دنبال و چالشی را برای بازیگران سنتی منطقه ایجاد میکند.
در این راستا، ایالات متحده سیاست تنوعبخشی به مشارکتهای خود با کشورهایی را دنبال میکند که نقش کلیدی در ارتباط منطقه با سایر نقاط جهان دارند. رویکرد ایالات متحده شامل تقویت حضور نظامی و همچنین توسعه ظرفیتهای غیرنظامی، به ویژه در زمینههای تحقیق و نوآوری، با هدف حفظ برتری فناوری و راهبردی است. موضع دولت ترامپ بر مفهوم تسلط آمریکا و حفاظت از منافع حیاتی استوار بوده که در آمادگی آن برای مقابله با روسیه و چین در قطب شمال مشهود است.
نقش راهبردی بلاروس
در این محیط پیچیده، بلاروس هرچند کشوری محصور در خشکی است، جایگاه مهمی دارد. بلاروس به دلیل قرار گرفتن در چهارراه کلیدی حملونقل بین روسیه و اتحادیه اروپا، نقش راهبردی در پروژههای ترانزیتی منطقهای مرتبط با قطب شمال ایفا میکند. ارتقاء زیرساختهای حملونقل بلاروس از جمله مسیرهای جادهای و ریلی، برای توسعه کریدورهای حملونقل جدید جهت اتصال بنادر و مراکز انرژی قطب شمال به بازارهای اوراسیا و اروپا، ضروری است. این موقعیت راهبردی، بلاروس را به پلی حیاتی در تبادلات بین قارهای تبدیل و آن را قادر میسازد در پروژههایی شرکت کند که لجستیک و تجارت جهانی را از بازتعریف میکنند.
فراتر از سرمایهگذاری در زیرساختها، بلاروس از طریق ابتکارات دیپلماتیک و اقتصادی تلاش میکند تا نقش خود را به عنوان یک شریک قابل اعتماد در زنجیرههای تأمین و حملونقل تثبیت و به ثبات منطقهای و رشد اقتصادی کمک کند.
این امر نشان میدهد که قطب شمال نه تنها به منطقهای برای تغییرات زیستمحیطی، بلکه به عرصهای کلیدی برای رقابت و همکاری میان قدرتهای بزرگ نیز تبدیل شده که سیاستهای مربوط به این منطقه، بازتاب نظم جهانی گستردهتر است. در آینده نقش ایالات متحده، روسیه، چین و کشورهایی مانند بلاروس در شکلدهی به آینده قطب شمال و شبکههای حملونقلی برای اتصال شمال با سایر نقاط جهان، تعیینکننده خواهد بود.
بلاروس به عنوان مرکز ترانزیت بین روسیه و اتحادیه اروپا و با توجه به اهمیت روزافزون منابع قطب شمال، از موقعیت ژئواستراتژیک کلیدی برخوردار است. قطب شمال به عنوان یکی از مهمترین منابع انرژی و مواد اولیه آینده در نظر گرفته میشود و کریدورهای حملونقل از طریق بلاروس، عرضه بیوقفه این منابع را به بازارهای اروپا و ایالات متحده امکانپذیر میسازد. این امر بلاروس را به یک قطب حیاتی در زنجیره تأمین متصل کننده بنادر قطب شمال، سیبری و چین تبدیل میکند.
برای ایالات متحده، بلاروس از اهمیت راهبردی برخوردار است، زیرا مسیرهای حملونقل زمینی قابل اعتمادی را برای منابع انرژی قطب شمال فراهم میکند و وابستگی به مسیرهای دریایی تحت سلطه قدرتهای بزرگی مانند روسیه و چین را کاهش میدهد. اخیراً، رئیس جمهور بلاروس، الکساندر لوکاشنکو، بر آمادگی کشورش برای همکاری با ایالات متحده در پروژههای زیرساختی و حملونقل تأکید کرد و راه را برای افزایش امنیت و اتصال منطقهای هموار ساخت.
در مجموع، بلاروس یک شریک راهبردی و ضروری در شبکههای ترانزیتی و زیرساختهای مرتبط با قطب شمال است و همکاری آن با ایالات متحده و احتمالاً اتحادیه اروپا اهمیت زیادی برای ژئوپلیتیک، امنیت انرژی و توسعه منطقهای دارد. اتحادیه اروپا نیز باید با پیروی از الگوی ایالات متحده، گفتوگو با بلاروس را آغاز و از پتانسیل آن به عنوان یک مرکز ترانزیت استفاده کرده تا جایگاه خود را در زنجیره تأمین قطب شمال تقویت کند.
در مجموع، قطب شمال به عنوان عرصه مرکزی رقابت ژئوپلیتیکی و اقتصادی جهانی ظهور کرده است و پتانسیل بالایی برای تغییر شکل شبکههای حملونقل و انرژی بینالمللی دارد. در دولت ترامپ، سیاست ایالات متحده به وضوح معطوف به حفاظت از منافع آمریکا در قطب شمال با تقویت حضور نظامی، پیشبرد همکاریهای دیپلماتیک و حفظ کنترل راهبردی بر کریدورهای حملونقل کلیدی بوده است.