۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۸

ابتکار بندر پسنی، بازتعریف جایگاه پاکستان در نظم ژئوپلیتیکی جنوب آسیا

در ۴ اکتبر ۲۰۲۵ گزارشی از سوی فایننشال تایمز منتشر شد که در آن به طرح پیشنهادی پاکستان برای توسعه و مدیریت بندر پسنی توسط ایالات متحده اشاره شده بود. این تحول که پس از دیدار ۲۵ سپتامبر بین شهباز شریف نخست وزیر پاکستان، ژنرال عاصم منیر فرمانده ارتش این کشور و دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده صورت گرفت، نشان از مرحله جدیدی از تعامل ژئواستراتژیک ایالات متحده و پاکستان دارد. این گزارش ادعا می‌کند که مشاوران فرمانده ارتش پاکستان (هر چند که منابع امنیتی این کشور تأکید کرده‌اند که فرمانده ارتش هیچ مشاور رسمی ندارد) در تماس با مقامات آمریکایی، پیشنهادی برای ساخت و بهره‌برداری از بندری در سواحل دریای عرب ارائه داده‌اند.
کد خبر: ۱۰۴۶۳۵

ابتکار بندر پسنی، بازتعریف جایگاه پاکستان در نظم ژئوپلیتیکی جنوب آسیا

 

مانا- طبق این گزارش پاکستان در نظر دارد تا با همکاری سرمایه‌گذاران آمریکایی، شهر ساحلی پسنی را به ترمینالی برای دسترسی به مواد معدنی حیاتی پاکستان تبدیل نمایند. ایده بندر پسنی با علاقه آمریکا به بخش منابع معدنی پاکستان به ویژه مواد معدنی کمیاب  مرتبط است، عناصری که جزء حیاتی فناوری‌های مورد استفاده برای ساخت خودرو‌های برقی، تولید انرژی تجدیدپذیر و تولید سیستم‌های الکترونیکی و دفاعی هستند و به طور عمده در بلوچستان و مناطق شمال غربی پاکستان واقع شده‌اند. در سال‌های گذشته بخش قابل توجهی از پروژه‌های این مناطق با سرمایه‌گذاری‌های چین انجام شده و نقش پکن که پیش‌تر ماهیتی زیرساختی و انرژی‌محور داشته، اکنون به ابعاد اقتصادی و ژئواستراتژیک عمیق‌تری گسترش یافته است.

ایده توسعه یک بندر دریایی در پسنی با فاصله نسبتاً کم از شرق بندر گوادر و با تأسیسات پیشنهادی که حدود ۱.۲ میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، به عنوان یک ترمینال تجاری برای صادرات مواد معدنی حیاتی در نظر گرفته شده که توسط یک خط آهن جدید به مناطق غنی از مواد معدنی پاکستان پشتیبانی می‌شود.

اگرچه هنوز هیچ توافق رسمی از سوی پاکستان یا ایالات متحده تأیید نشده است، با این حال در صورت تحقق می‌تواند یک تحول ژئوپلیتیکی به‌وجود آورد که موجب برهم خوردن توازن قدرت منطقه‌ای در جنوب آسیا خواهد بود. به نظر می‌رسد این پیشنهاد بخشی از تلاش گسترده‌تر اسلام‌آباد برای تنوع‌بخشی به مشارکت‌های خارجی و تلاشی حساب‌شده برای تنظیم مجدد موقعیت استراتژیک خود بین دو قدرت مسلط جهان- چین و ایالات متحده- است.

بندر پسنی در سواحل استان بلوچستان پاکستان و در امتداد دریای عمان و در فاصله‌ای استراتژیک از تنگه هرمز، یکی از شریان‌های حیاتی انرژی جهان- قرار دارد. پسنی در حدود ۱۱۳ کیلومتر از شرق بندر گوادر تحت مدیریت چین، ۱۶۱ کیلومتر از ایران و تقریباً ۲۸۶.۵ کیلومتر از بندر چابهار با دارا بودن نقش استراتژیک برای هند فاصله دارد. این فواصل و نزدیکی ویژه، بندر پسنی را در تقاطع رقابت‌های منطقه‌ای عمده چین، هند، ایران و ایالات متحده قرار می‌دهد. علاوه بر آن واقع شدن این بندر در محل پیوند مسیر‌های دریایی خلیج فارس، اقیانوس هند و دریای عرب  نیز موقعیت ژئوپلیتیکی ممتازی است که موجب می‌شود سواحل مکران و دریای عمان به یکی از حساس‌ترین نقاط رقابت چین و هند در جنوب آسیا تبدیل شود.

پیشنهاد توسعه بندر پسنی به ایالات متحده یک طرح بلندپروازانه برای پاکستان است که به دنبال سرمایه غربی برای ایجاد تعادل در تسلط چین بر اسلام آباد از طریق کریدور اقتصادی چین-پاکستان (CPEC) است. بندر گوادر یکی از ستون‌های اصلی طرح کریدور اقتصادی چین و پاکستان است که با سرمایه‌گذاری و مدیریت چین توسعه یافته و قرار است نقطه اتصال چین به آب‌های گرم اقیانوس هند و گذرگاه حیاتی صادرات و واردات انرژی از خاورمیانه به غرب چین باشد. گوادر با ایفای نقش محوری در استراتژی دریایی و اقتصادی پاکستان، راهی برای جذب سرمایه‌گذاری و توسعه زیرساخت‌های ملی این کشور و نمادی از همکاری استراتژیک با پکن است. چین در طول سال‌ها بیش از ۶۰ میلیارد دلار در کریدور اقتصادی چین- پاکستان سرمایه‌گذاری کرده و از طریق بدهی‌ها، کنترل زیرساخت‌های حیاتی و حفظ روابط عمیق با تشکیلات نظامی پاکستان اهرم فشار قابل توجهی را در اختیار دارد. این وابستگی‌های نامتقارن نگرانی‌هایی را برای پاکستان در مورد حاکمیت، پایداری اقتصادی و انعطاف‌پذیری ژئوپلیتیکی ایجاد می‌کند که اسلام آباد را به سوی مشارکت با ایالات متحده برای کاهش میزان وابستگی انحصاری به چین می‌کشاند. بدین ترتیب اقدام پاکستان برای دعوت از مشارکت استراتژیک و تجاری آمریکا در نزدیکی گوادر می‌تواند نقش موازنه‌گر در سیاست بندری پاکستان ایفا کند، در حالی که توسعه بندر پسنی از دید پکن تضعیف اهداف استراتژیک چین در دریای عرب تلقی می‌شود.

از منظر ژئواستراتژیک بندر پسنی با ایفای نقش مکمل برای گوادر به پاکستان این امکان را ایجاد می‌نماید تا در معادلات انرژی و تجارت دریایی منطقه جایگاهی متعادل‌تر میان نفوذ چین و ایالات متحده به دست آورد. حضور ایالات متحده در این بندر می‌تواند نفوذ پکن بر زیرساخت‌های حیاتی و زنجیره‌های تأمین مواد معدنی پاکستان را کاهش داده و آن را به مرکز تجارت منطقه‌ای، صادرات معدنی و لجستیک غیرنظامی تبدیل نماید.

ایالات متحده در تصمیم گیری به حمایت از پروژه بندر پسنی می‌تواند منافع اقتصادی و استراتژیکی را مدنظر داشته باشد. چنانچه به لحاظ اقتصادی عملکرد صادرات مواد معدنی حیاتی از این بندر مانند مس، آنتیموان و نئودیمیوم که از ورودی‌های کلیدی برای فناوری باتری، تولید موشک و صنایع الکترونیک به شمار می‌آیند، از اهمیت ویژه‌ای برای واشنگتن برخوردار است. در ۸ سپتامبر ۲۰۲۵، پاکستان پس از امضای تفاهم‌نامه ۵۰۰ میلیون دلاری با یگان مهندسی نظامی پاکستان، یک محموله آزمایشی کوچک از این مواد معدنی را به شرکت فلزات استراتژیک ایالات متحده (USSM) مستقر در میسوری صادر کرده است. ایالات متحده از توافقات آینده در بخش معدن پاکستان حمایت کرده و پاکستان را به عنوان یک شریک قابل اعتماد برای زنجیره‌های تأمین امن و متنوع در بحبوحه تشدید کنترل‌های صادراتی چین بر موادی مانند آنتیموان قرار داده است. چین تقریباً نیمی از تولید جهانی معادن آنتیموان رادر اختیار دارد، در حالی که ایالات متحده در سال ۲۰۲۳ هیچ آنتیموان قابل فروشی تولید نکرده و منابع عظیم پاکستان با تمرکز بر عناصر خاکی کمیاب، فرصت‌های استراتژیکی برای تأمین این ماده معدنی ارائه می‌دهد.

علایق استراتژیک ایالات متحده را می‌توان در بهره گیری از بندر پسنی به عنوان ابزار نفوذ دریایی برای بازگشت به جنوب آسیا عنوان کرد که دارای پتانسیل شکل‌دهی به یکی از ژئوپلیتیکی‌ترین خط ساحلی جنوب آسیا است. این بندر می‌تواند به یکی از نقاط کلیدی رقابت ژئوپلیتیکی چین و ایالات متحده در اقیانوس هند و ابزاری برای مهار نفوذ چین در مسیر‌های حیاتی دریایی بدل شود. به ویژه در شرایطی که بندر گوادر به‌طور کامل در چارچوب ابتکار یک کمربند-یک جاده چین و تحت نفوذ مستقیم پکن توسعه یافته است.

در حالی که هند این پروژه را با احتیاط و در عین حال به‌عنوان فرصتی برای مهار چین ارزیابی می‌کند، واشنگتن در پی آن است تا با حضور در پسنی هم نفوذ چین در اقیانوس هند را محدود سازد و هم از رقابت پکن و دهلی‌نو برای تأمین منافع ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود بهره‌برداری کند. علاوه برآن برای ایالات متحده، حضور دریایی استراتژیک در نزدیکی ایران به معنای دارا بودن یک پلتفرم دریایی بالقوه برای نظارت یا اعمال فشار بر زیرساخت‌های ساحلی و خطوط کشتیرانی است که انعطاف‌پذیری عملیاتی ایالات متحده را در صورت وقوع درگیری منطقه‌ای با ایران افزایش می‌دهد.

منافع پاکستان ایجاب می‌کند که در یک بازی متوازن میان دو قدرت بزرگ به‌گونه‌ای عمل کند که بدون قطع همکاری با پکن و احیای روابط با واشنگتن، از مزایای اقتصادی و امنیتی هر دو قدرت برتر جهان بهره‌مند شود. در این چارچوب، پسنی با تبدیل شدن به صحنه جدید رقابت ژئواستراتژیک چین و آمریکا، فراتر از پاکستان بر آینده توازن قدرت در دریای عرب، تنگه هرمز و کل اقیانوس هند اثرگذار خواهد بود.

پاکستان از طرح توسعه بندر پسنی مجموعه‌ای از انگیزه‌های ژئوپلیتیکی، اقتصادی و دیپلماتیک را دنبال می‌کند که به بازتعریف موقعیت بین‌المللی این کشور مربوط می‌شود که مهم‌ترین این انگیزه‌ها عبارت‌اند از:

کاهش وابستگی به چین: اسلام‌آباد که در دهه گذشته یکی از اصلی‌ترین دریافت‌کنندگان سرمایه‌گذاری‌های چین در قالب کریدور اقتصادی چین-پاکستان بوده، اکنون در تلاش است تا با ایجاد موازنه میان شرق و غرب، فضای مانور تازه‌ای در سیاست خارجی خود بیابد. بحران مالی داخلی و کندی پیشرفت پروژه‌های چینی موجب شده تا پاکستان به‌جای تکیه صرف بر پکن، به‌سوی بازیگران غربی و به‌ویژه ایالات متحده گرایش یابد و از مشوق‌های مالی کوتاه‌مدت واشنگتن به‌عنوان راهی برای تثبیت وضعیت اقتصادی خود بهره گیرد. هم‌زمان اختلافات فزاینده بر سر شرایط بازپرداخت بدهی‌های (CPEC) که پکن از تعدیل آن خودداری کرده، سبب شده اسلام‌آباد برای جبران کمبود منابع به بانک توسعه آسیایی (ADB) که نهادی تحت نفوذ ژاپن و غرب است، روی آورد. این چرخش نشانه‌ای از آغاز روند تنوع‌بخشی در روابط اقتصادی و استراتژیک پاکستان و تلاشی آگاهانه برای کاهش وابستگی ساختاری به چین در معادله قدرت جنوب آسیا است.

جذب سرمایه‌گذاری و فناوری غربی: توسعه بندر پسنی با مشارکت آمریکا یا متحدانش برای پاکستان فرصتی است تا با بهره مندی از فناوری‌های بندری، لجستیکی و انرژی نوین، زیرساخت‌های خود را به‌روزرسانی کند.

افزایش نقش ژئواستراتژیک در اقیانوس هند: موقعیت پسنی در سواحل دریای عمان می‌تواند جایگاه پاکستان را در مسیر‌های انرژی و تجارت دریایی منطقه ارتقا دهد و این کشور را به یکی از بازیگران اصلی در امنیت دریایی جنوب آسیا بدل سازد. همراه با تعمیق همکاری واشنگتن با هند و تقویت چارچوب‌های چندجانبه مانند کواد Quad و آکوس AUKUS که هدف آن مهار نفوذ چین در اقیانوس هند و آرام است، پاکستان نیز که در معرض خطر انزوای استراتژیک در نظم جدید هند و اقیانوسیه قرار دارد، می‌تواند با موقعیت جدید راهی برای رهایی از این انزوا پیدا نماید.

کسب جایگاه میانجی در رقابت قدرت ها: پاکستان می‌کوشد با ایجاد موازنه میان چین و آمریکا، نقش میانجی و چندوجهی در معادلات منطقه‌ای ایفا کرده و از فضای رقابت دو قدرت برای دستیابی به امتیازات سیاسی و اقتصادی بهره‌مند شود که در صورت موفقیت برای به حداکثر رساندن بازده اقتصادی و اهرم سیاسی می‌تواند امتیازات مالی، ضمانت‌های امنیتی یا حمایت دیپلماتیک را از مدعیان رقیب به دست آورد.

در نهایت طرح توسعه بندر پسنی برای پاکستان صرفاً یک پروژه اقتصادی یا زیرساختی نیست، بلکه تلاشی سنجیده برای بازتعریف جایگاه این کشور در نظم ژئوپلیتیکی در حال تغییر جنوب آسیاست. اسلام‌آباد می‌کوشد با بهره‌گیری از موقعیت راهبردی خود در سواحل اقیانوس هند، میان چین و ایالات متحده موازنه‌ای نو بسازد و از وابستگی یک‌سویه به پکن رهایی یابد.

پیام واضح در ابتکار طرح پیشنهادی برای توسعه بندر پسنی این است که پاکستان همچنان بازیگری ضرروی در تعادل ژئوپلیتیکی جنوب آسیا و یکی از گره‌های حیاتی نظم نوین دریایی جهان باقی مانده است.

شهره پولاب- دکتری جغرافیای سیاسی و پژوهشگر روابط بین‌الملل

ارسال نظرات
آخرین اخبار