به گزارش مانا، اکونومیست استدلال میکند که پنتاگون با لحظه حساسی روبهروست چراکه دونالد ترامپ در دور دوم ریاست جمهوریاش به دنبال متحول کردن نظام دفاعی آمریکاست. او پیشنهاد کرده است که وزارت کارآمدی دولت (DOGE) که ایلان ماسک ریاست آن را برعهده دارد، کلاهبرداری و اتلاف گسترده در هزینههای نظامی را ریشهکن کند. اما این تلاش برای اصلاح پنتاگن میتواند نیروهای مسلح آمریکا را مدرن کند، یا به هرجومرج منجر شود و امنیت ملی را تضعیف کند.
چالشهای نظامی آمریکا
ایالات متحده با ضعفهای نظامی مواجه است که از زمان جنگ سرد تاکنون با آن روبهرو نبوده است. در حالیکه نیروهای مسلح این کشور همچنان قدرتمندترین نیروی جهان است، آنها در تلاش هستند تا خود را با تهدیدهای جدید وفق دهند. تکنولوژی آمریکا و اروپا در اوکراین از نوآوری سریع و ارزان پهپادها عقب افتاد. توانایی آمریکا برای جلوگیری از تهاجم چین به تایوان در ایندو-پاسیفیک نیز در حال تضعیف شدن است.
از منظر اکونومیست، مشکل در سیستم تدارکات و بودجه قدیمی پنتاگون نهفته است. صنعت دفاعی آمریکا بر اساس جداول زمانی طولانی و هزینههای بالا عمل میکند که همگام شدن با فنّاوریهای جنگی که به سرعت درحال تکامل هستند را دشوار میکند. شرکتهای آمریکایی سیستمهای جنگ الکترونیک گران قیمت را تولید میکنند، درحالی که تا زمان رسیدن به میدان نبرد قدیمی میشوند.
مسائل ساختاری در صنعت دفاعی
به عقیده اکونومیست، بخش دفاعی آمریکا بسیار متمرکز شده است، به طوریکه تنها پنج پیمانکار اصلی بر بازار تسلط دارند؛ در حالیکه در پایان جنگ سرد 51 پیمانکار اصلی وجود داشتند. این عدم رقابت به اقدامات ریسک گریز، افزایش هزینهها و مخارج ناکارآمد منجر شده است.
یک مسأله کلیدی، سیستم قراردادی «قیمتگذاری اضافه بر بهای تمام شده» (کاست پلاس) است، که به جای کارایی، به تأخیر و افزایش هزینهها منجر میشود. در نتیجه، هزینه کشتیهای جنگی آمریکایی بهطور چشمگیری بیش از کشتیهایی است که در ژاپن و کره جنوبی ساخته میشود. به علاوه، مداخله کنگره آمریکا در مخارج پنتاگون مانع از تطبیق سریع رهبران نظامی با تهدیدهای جدی میشود.
چرا این بار میتواند متفاوت باشد
با وجود این چالشهای طولانی مدت، دو عامل میتوانند اصلاحات را ممکن سازند. عامل اول فوریت خطرات امنیت ملی است. با آشکارتر شدن تهدیدهای نظامی روسیه و چین، فشار بیشتری برای مدرن کردن ارتش آمریکا وجود دارد. استارت آپهای جدید فنّاوری نظامی چون پالانتیر، اندوریل و شیلد ای آی، به دنبال ایجاد تغییر هستند. در واقع، پالانتیر اکنون بیش از هر یک از پنج پیمانکار اصلی دفاعی ارزش دارد، که نشان میدهد که نفوذ شرکتهای نوآور در این صنعت در حال افزایش است.
عامل دوم نیز رویکرد تحول آفرین ایلان ماسک است. ماسک سابقه متحول کردن صنایع را دارد؛ در دهه 2010 ناسا قراردادهایی را برای سفر فضایی با شرکت بوئینگ و اسپیس ایکس امضا کرد. درحالیکه پروژه «استارلاینر» شرکت بوئینگ هنوز موفق نشده است، برنامه «کرو دراگون» ایلان ماسک موفقیت بزرگی بوده است و هزینههای پرتاب را بهطور چشمگیری کاهش داده است. اگر استراتژیهای کاهش هزینه و نوآوری محور ماسک در صنعت دفاعی اعمال شود میتواند تغییرات را تسریع کند. ماسک و دیگر کارآفرینان استدلال میکنند که سخت افزار نظامی آمریکا باید ارزانتر، مستقلتر و سازگارتر باشد. آنها به جای تکیه بر پیمانکاران سنتی دفاعی، حامی استفاده از فناوری در دسترس برای ساخت سلاحهای اقتصادی هستند.
خطرات رویکرد ترامپ و ماسک
در حالیکه مشارکت ماسک میتواند نوآوری به همراه داشته باشد، نقش او به عنوان مجری برنامه دفاعی ترامپ نگرانیهایی ایجاد میکند. ترامپ، وفادری شخصی را به تخصص ترجیح میدهد و انتصاب پیت هگست، مفسر تلویزیونی که تجربه نظامی ندارد به عنوان وزیر دفاع بر این خطر تاکید دارد. اگر وزارت کارآمدی دولت به وسیلهای برای پاکسازی سیاسی یا معاملات صنعتی سودجویانه تبدیل شود، تلاش برای اصلاحات میتواند نتیجه معکوس داشته باشد و به امنیت ملی آمریکا آسیب بزند.
اصلاحات در مقابل ثبات
اصلاح پنتاگون دشوارتر از سایر سازمانهای دولتی است، چراکه امنیت ملی هم به برنامهریزی بلندمدت و هم به آمادگی فوری بستگی دارد. ایالات متحده نمیتواند هزینههای نظامی خود را به گونهای کاهش دهد که قدرت نظامی آن را به خطر بیندازد. جایگزینی کامل سکوهای نظامی بزرگ مانند ناوهای هواپیمابر و بمب افکنها با انبوهی از پهپادها نامعقول است. با اینحال، پنتاگون باید راهی بیابد تا توسعه فناوریهای پیشرفته مبتنی بر هوش مصنوعی را با حفظ قابلیتهای موجود تعادل بخشی کند.
از منظر اکونومیست، ترامپ و ماسک پتانسیل ایجاد یک انقلاب در هزینههای دفاعی و تدارکات را دارند، اما خطرات آن بسیار زیاد است. اگر آنها وفاداری سیاسی، کاهش هزینه به بهای امنیت، یا منافع خود را در اولویت قرار دهند، اقداماتشان بیش از فایده، زیان وارد خواهد کرد. بنابراین باید دید آمریکا میتواند ارتش خود را بدون به خطر انداختن ثبات و رهبری جهانی خود مدرن کند؟