به گزارش مانا، هدف اصلی این کتاب بررسی چالشهای موجود بر سر راه حمل و نقل دریایی بینالمللی و توسعه تجارت در جهان و در کشور عزیزمان ایران است.
تجارت جهانی و به تبع آن حمل و نقل دریایی باعث ایجاد تغییر، پیشرفت و توسعه بنادر شده است و ما را به این واقعیت نزدیک میکنند که بنادر فعلی وظیفهشان بسیار فراتر از وظایف سنتی تخلیه و بارگیری کشتی است، و فعالیتی مستقل از آنچه بر تولید، تجارت وحمل و نقل اثرگذار است، انجام نمیدهند.
نتایج نشان داده است، کشورهایی که بنادر خود را به روز کرده و با پیشرفت تکنولوژی حرکت کردهاند، و تبدیل به بنادری با سطح بسیار بالا در منطقه و یا در سطح جهان شده، ضمن اینکه پرترافیکترین بنادر نیز به حساب میآیند. اقتصاد کشورهای پیشرو در حملونقل دریایی از جمله سنگاپور و چین و.. به سرعت پیشرفت کرده بطوریکه شاید بتوان گفت این امکان وجود دارد که این قبیل کشورها بتوانند بیش از پنجاه درصد اقتصادشان را بر صنعت حمل و نقل دریایی متمرکز کنند.
تشریح چالشهای موجود در حمل ونقل دریایی ایران نشان میدهد ناوگان کشتیرانی ایران دارای توانمندیهای خاص خود است و میتوان با برنامهریزی صحیح و مدیریت کارآمد در ابعاد مختلف همچون مسائل قانونی و حقوقی، گمرک و تعرفه، بیمه و با توجه به موضوع توسعه تجارت پایدار به قطب منطقه (خاورمیانه) تبدیل شد.
قرنهاست که از تاریخ دریانوردی و استفاده از راههای آبی میگذرد و با وجود ازدیاد و توسعه راههای زمینی و برقراری خطوط هوایی و اکتشاف وسایل جدید ارتباطی و تهیه انواع مواد سوختی ارزان و متنوع نه تنها از اهمیت راههای آبی کاسته نشده، بلکه آمارهای موجود نشان میدهد که طی بیست سال اخیر حجم حمل و نقل دریایی در بعضی کشورها به چهار برابر افزایش یافته است، همچنین در کشتیسازی و ابداعات و ابتکارات صنایع دریایی پیشرفتهای قابل توجهی صورت گرفته است.
بهینهسازی و بروزرسانی زیربناهای حملونقل دریایی و بکارگیری تکنولوژی و استفاده از فناوری جدید در ناوگان دریایی و تجهیزات ناوبری و تدوین قوانین و مقررات و کنوانسیونهای مختلف دریایی از سوی سازمانهایی چون سازمان ملل متحد، کنفرانس توسعه و تجارت سازمان ملل و سازمان جهانی تجارت گواه این مطلب است که حمل و نقل دریایی هر روز در حال تغییر و رو به پیشرفت و توسعه است. مصرف نیز همچون تولید در جهت جهانیسازی در حال حرکت است. افق صنعت به خارج از مرزها و از دیدگاه بینالمللی فقط به دنبال کالا به صورت مواد خام و محصول نهایی نیست، بلکه به عواملی بهتر و ارزانتر میاندیشد.
در بخشی از کتاب توسعه تجارت بینالمللی به واسطه حمل و نقل دریایی میخوانیم:
با انتقال مالکیت کالا و خدمات از شخصی به شخص دیگر درفضایی به نام بازار تجارت شکل میگیرد و هنگامی که این انتقال کالا و خدمات به فراسوی مرزها برسد و از سطح ملی فراتر رود، یعنی توسعه یافته و این توسعه هم در بخش ملی و هم در بخش بینالمللی اتفاق افتاده است. عوامل اثرگذار بر تولید مختلفاند. نیروی کار، سرمایه، تکنولوژی و زمین از مولفههای آن هستند.
از نظر اقتصادی تسهیل درجابجایی کالاها وخدمات از طریق حذف یا کاهش موانع مصنوعی صرفاً به برابری قیمت محصولات در میان کشورهای مختلف منجر میشود. در حالیکه تسهیل درجابجایی عوامل تولید ضمن کاهش قیمت شده محصولات، افزایش کیفیت خدمات و کالاها و نیز رشد و توسعه اقتصادی کشورها را در پی دارد.
بعد از جنگ جهانی دوم تجارت جهانی در مقایسه با تولید جهانی رشد بیشتری داشته است، این موضوع به معنای آن است که افزایش تجارت در میان کشورها بر مبنای مزیتهای نسبیشان در تولید یک کالا یا خدمات بوده است. به جای آنکه همه مراحل تولید یک کالا در یک کشور انجام شود که فقط در تولید بعضی قطعات مزیت نسبی دارد، اما در تولید تعداد دیگری از قطعات آن کالا مزیت نسبی ندارد. امروزه بر مبنای تئوری مزیت نسبی وبا توجه به موافقت نامههای تجارت آزاد میان کشورها، هر قطعه از محصول در کشوری که در تولید آن قطعه مزیت نسبی دارد به صورت تخصصی تولید میشود، و برای مونتاژ و توزیع بین مصرفکنندگان به کشوری فرستاده میشود که نیروی کار ارزانش مزیت نسبی به آن، در مونتاژ داده است. نتیجه این رویکرد آنست که، برخلاف گذشته قبل از عرضه محصول نهایی به بازارهای مصرف لازم است، قطعات چند بار بین کشورهای مختلف رد و بدل شود که این مبادله خود باعث افزایش تجارت میان کشورها در مقایسه با تولید میشود.