در چنین شرایطی، این کشورها از یک سو به زیرساختهایی دست مییافتند که در حالت عادی خوابش را هم نمیدیدند و از سوی دیگر، زیر بار بدهیهای مختلف میرفتند و برخی از پروژهها هم سودآور از کار درنمیآمدند. با این حال، پروژه جاده ابریشم جدید یک موفقیت بزرگ برای چین بود و باعث افزایش صادرات این کشور شد.
طبیعی بود که در این یک دهه، توجه جهانی زیادی به جاده ابریشم جدید جلب شود و مثلاً حالا نباید از اینکه اروپا میخواهد جاده ابریشم خودش را به راه بیندازد تعجب کرد. بروکسل متعهد شده که ظرف پنج سال آینده، مبلغ ۳۰۰ میلیارد یورو برای جاده ابریشم خودش یا همان پروژه دروازه جهانی خرج کند؛ یعنی سالانه ۶۰ میلیارد یورو. بر اساس پیشنویس پیشنهادی کمیسیون اروپایی، هدف اروپا این است که سرمایهگذاریها از هر دو بخش خصوصی و دولتی جذب شود و در عین حال، همه کشورهای عضو اتحادیه اروپا در آن مشارکت داشته باشند. همچنین نهادهای مالی اروپا و بانکهای توسعه ملی در کشورهای عضو در همین چارچوب در برنامه دروازه جهانی اروپا مشارکت خواهند داشت.
چنین سرمایهگذاری جالب توجه است اما شاید بتوان گفت برای انجامش کمی دیر شده است. باور عمومی در اروپا این است که اگر اروپاییها وارد چنین پروژهای شوند به عنوان شریک قابل اطمینان مورد پذیرش قرار خواهند گرفت و چین را که سابقه پروژههای کمسودرسان به کشورهای دیگر را داشته، کنار خواهند زد. اما واقعیت این است که به رغم انتقادهای مطرحشده از عملکرد چین، این کشور توانسته در جریان پروژه جاده ابریشم جدید درسهای مهمی بیاموزد.
امروزه برنامههای مختلفی در چارچوب این پروژه در اقصی نقاط جهان از جمله در آفریقا و آسیا جریان دارد و دولت چین به این نتیجه رسیده که باید برای موفقیت برنامههایش از روشهای محتاطانهای استفاده کند و مثلاً با استخدام کارگران محلی و پرهیز از انجام پروژههای بیکیفیت، جلوی انتقادات داخلی در کشورهای شریک خود در جاده ابریشم جدید را بگیرد. چین در این زمینه به هیچ عنوان بینقص عمل نکرده، اما آن تصویر سرمایهگذار بیمنطق که اروپا سعی دارد از چین بسازد هم حقیقت ندارد و بعید است کشورهای شریک در پروژه جاده ابریشم جدید بخواهند خیلی سریع اروپا را به عنوان شریک جایگزین بپذیرند و چین را کنار بگذارند.
نقطه منفی دیگر در مورد پروژه دروازه جهانی اروپا این است که تصور سادهانگارانهای از اقتصاد جغرافیا (ژئو اکونومی) دارد. برنامه جاده ابریشم جدید چین بر پایه درآمد صدها میلیارد دلاری که این کشور از تجارت با غرب و سرمایهگذاری آن در نقاط مختلف دنیا به دست میآید شکل گرفت. از آنجا که چین مازاد تجاری بالغ بر ۵۴۰ میلیارد یورویی با غرب دارد، به نظر نمیرسد که خرجکردن سالانه ۶۰ میلیارد یورو توسط اروپا چندان ضربهای را نصیب چین کند.
نکته دیگر هم این است که در برنامه جاده ابریشم جدید چین، مسأله مهم تغییر در زنجیرههای تولید مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از بنادر، خطوط ریلی و خطوط لوله انتقال انرژی که در خارج از چین ساخته شدهاند عملا در خدمت صادرات و واردات این کشور هستند. این بازتابدهنده غلبه بیشتر چین بر زنجیرههای تولید جهانی است. تا زمانی که اروپا نتوانسته باشد در این مسیر با سرعت حرکت کند، چین در فاصله زیادی از اروپا حرکت خواهد کرد.
با این حال، کشورهای غربی و به خصوص اروپاییها چون از نفوذ فزاینده چین در سطح جهان نگرانی زیادی دارند، مهمترین راه افزایش نفوذ خود و مقابله با مشکل چین را همین میدانند که بتوانند آلترناتیوی در برابر پروژههای چین بیابند و ارزشهای مورد نظر خودشان را هم در آن اعمال کنند.
جزئیاتی که تاکنون از برنامه دروازه جهانی اروپا فاش شده حاکی از این است که اولویت سرمایهگذاری در حوزههای دیجیتالیزهشدن، انرژی، سلامت و حمل و نقل خواهد بود اما بخشهای آموزش و پژوهش نیز از این سرمایهگذاریها بیبهره نخواهند ماند. در واقع هدف اروپا این است که در خارج از مرزهای اتحادیه اروپا راههای مطمئنی برای افزایش نفوذ خود بیابد؛ یعنی تقریباً همان کاری که چین در یک دهه اخیر انجام داد.
برخی کارشناسان این نکته را هم اضافه کردهاند که اتحادیه اروپا قصد دارد از طریق برنامه دروازه جهانی خود، مشوقهای مختلفی را به کشورهای عضو و شرکتهای فعال در حوزه یورو نیز ارائه بدهد و از این راه منفعت بیشتری ببرد. اینکه قطعات این پازل میتوانند به موقع در کنار هم قرار بگیرند یا نه، موضوعی است که فعلاً نمیتوان دربارهاش نظر داد.
آینده نگر/منبع: اییو آبزرور/ جاناتان هولسلاگ، استاد سیاست بینالملل در دانشگاه بروکسل