تحلیل اکونومیست از پیامد‌های بحران اوکراین

تحلیل اکونومیست از پیامد‌های بحران اوکراین
اکوایران تحلیل جدید اکونومیست درباره نوع مواجهه روسیه و غرب را مورد توجه قرار داده و متن آن را ترجمه کرده است.
کد خبر: ۹۱۸۹۸

به گزارش مانا، هفته‌نامه اکونومیست، طرح و داستان جلد شماره این هفته خود را به بحران اوکراین-روسیه-ناتو، و گفتگو‌های پیش رو میان غرب و مسکو اختصاص داده و در سرمقاله خود استدلال می‌کند که «تهدید روسیه علیه اوکراین بعید است که ناتو را وادار به عقب نشینی کند. در واقع ممکن است اثر معکوس داشته و احتمال تعدی مسکو به خاک اوکراین، فرصتی برای تقویت امنیت اروپا ایجاد کرده باشد».

نشریه هفتگی اکونومیست در سرمقاله شماره جدید خود با عنوان «روسیه و ناتو؛ چگونه با آقای پوتین صحبت کنیم» نوشت: تجاوز روسیه به اوکراین فرصتی برای تقویت امنیت اروپا ایجاد کرده است.

اکونومیست در این مقاله آورده است: اگر گفتگو‌ها با نشان دادن اسلحه از سوی یک طرف شروع شود، معمولاً نشانه بدی است؛ و با نزدیک شدن به بحران، خطر اشتباه محاسباتی در حال افزایش است؛ بنابراین زمانی که دیپلمات‌های روسی این هفته با همتایان آمریکای شمالی و اروپایی خود با حمایت صدهزار نیروی نظامی که آماده حمله به اوکراین هستند، ملاقات می‌کنند، ممکن است ثابت شود آینده کشوری که به طور فزاینده‌ای خود را بخشی از غرب می‌بیند و نیز نقش آمریکا به عنوان لنگر امنیت اروپا در خطر است.
رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، پیش از این خواسته‌های خود را برای مذاکراتی که بین روسیه و آمریکا در تاریخ ۱۰ ژانویه در ژنو آغاز می‌شود، دو روز بعد به بروکسل برای شورای ناتو-روسیه نقل مکان می‌کند و در سازمان امنیت و همکاری در اروپا در ۱۳ ژانویه پایان می‌یابد، صادر کرده است.

 پوتین می‌خواهد ناتو از گسترش بیشتر خود در همه جا، و نه فقط در اوکراین و گرجستان، دو کشور شوروی سابق، چشم پوشی کند. آمریکا دیگر نباید با سلاح‌های هسته‌ای تاکتیکی و موشک‌های میان برد و کوتاه برد از متحدان خود محافظت کند.

 روسیه در واقع خواهان وتوی استقرار نیرو‌ها و رزمایش‌ها در بخش‌های شرقی قلمرو ناتو و عدم همکاری نظامی با همه کشور‌های شوروی سابق است.

پوتین عزم جنگ دارد؟
بسیاری از این خواسته‌ها آنقدر زیاده خواهانه و مضر برای امنیت اروپا هستند که ممکن است واقعاً اولتیماتومی باشد مبنی بر اینکه اساسا این مطالبات برای رد شدن مطرح شده تا بهانه‌ای برای تهاجم دیگر به اوکراین ایجاد کند.

اگر آقای پوتین واقعاً مشتاق جنگ باشد، این کار را خواهد کرد. با این حال، دیپلماسی قوی هنوز می‌تواند او را متوقف، و به توقف زوال طولانی روابط بین روسیه و غرب کمک کند.

حتی اگر مذاکرات شکست بخورد، ناتو می‌تواند قوی‌تر، متحدتر و شفاف‌تر در مورد تهدیدی که با آن مواجه است ظاهر شود.

شک نکنید که آقای پوتین این بحران را به وجود آورده است. شاید او می‌خواهد اوکراین شکست بخورد، زیرا اگر به یک دموکراسی پر رونق تبدیل شود، این به مثابه سرزنش ادعای او مبنی بر اینکه ارزش‌های غربی در روسیه ارتدوکس و اسلاوی غیرقابل اجرا هستند، می‌ماند.

او همچنین ممکن است قصد تجزیه و تضعیف ناتو و همچنین ایجاد دشمنی در خارج از کشور را داشته باشد تا سرکوب را در داخل توجیه کند - مانند مموریال، یک گروه حقوق مدنی که درست قبل از سال جدید به اتهام واهی وابسته بودن به یک "عامل خارجی" تعطیل شد؛ و آقای پوتین از ترتیبات امنیتی که روسیه آزادانه پس از جنگ سرد امضا کرد، پشیمان شده است. او معتقد است که امروز روسیه قوی‌تر است و آمریکا در حال افول و منحرف شدن از طریق چالش چین است.

به هر دلیلی، به نظر می‌رسد او عجله دارد تا میراث خود را با احیای حوزه نفوذ روسیه تثبیت کند.

مزایا و معایب جبهه مسکو
بعضی چیز‌ها به نفع اوست. او مزیت مهاجم را دارد و جدول زمانی و دامنه حمله را در صورت وجود کنترل می‌کند. همه می‌دانند که اوکراین برای او بیشتر از هر کشور ناتو مهم است، به این معنی که غرب برای دفاع از آن نیرو اعزام نخواهد کرد.

اما همه چیز طبق خواسته او پیش نمی‌رود. اوکراین به اندازه عراق پرجمعیت است. اگرچه نیرو‌های روسیه باید بتوانند آن را در نبرد شکست دهند، اما حفظ بخش‌هایی از خاک در آنجا می‌تواند بهای بالایی داشته باشد، به‌ویژه اگر اوکراینی‌ها دست به شورش بزنند؛ و در قزاقستان، در مرز جنوبی روسیه، از آقای پوتین خواسته می‌شود تا در سرکوب یک خیزش مردمی کمک کند - که یک حواس‌پرتی استراتژیک و مدرکی ناخوشایند برای نشان دادن تمایل او به سرکوب است. به این دلایل، او ممکن است مجبور شود جاه‌طلبی‌های خود را مهار کند و مثلاً مناطقی را در اطراف دونتسک که قبلاً تحت کنترل نیرو‌های غیرقانونی تحت حمایت روسیه است تصرف کند، یا یک پل زمینی به کریمه که در سال ۲۰۱۴ ضمیمه کرد، ایجاد کند.

می‌توان از تردید‌های او در مورد اینکه تا کجا باید پیش برود بهره‌برداری کرد.

مشکل دیگر آقای پوتین این است که تهاجم او ناتو را متحد کرده و به آن هدف جدیدی داده است. اولتیماتوم او، همراه با تمایل او برای افزایش قیمت گاز روسیه در اروپا در سال ۲۰۲۱، زمینه را از دست کسانی که برای روابط نزدیکتر با کرملین بحث می‌کنند، کاهش داده است.

آمریکا با به اشتراک گذاشتن اطلاعات دقیق در مورد تعداد زیادی از نیرو‌هایی که در نزدیکی مرز اوکراین جمع شده‌اند، به تقویت اروپایی‌ها کمک کرده است.

۲ هدف بالقوه غرب در مذاکره با مسکو
غرب باید در مذاکرات هفته آینده دو هدف داشته باشد: جلوگیری از جنگ در اوکراین در صورت امکان، وتقویت امنیت اروپا.
توقف تهاجم روسیه مستلزم تهدید تحریم‌های شدید اقتصادی و همچنین کمک تسلیحاتی و دفاعی برای افزایش غیرقابل هضم شدن اوکراین است.

در عین حال، غرب می‌تواند با بیان واضح این موضوع که اگرچه روسیه هیچ وتوی رسمی در مورد عضویت در ناتو ندارد، اما نه اوکراین و نه گرجستان قصد عضویت در آن را ندارند، به پوتین اطمینان دهد.
هدف دوم، یعنی تقویت امنیت اروپا، اگر به درستی انجام شود،  می‌تواند تنش‌ها بر سر اوکراین را نیز کاهش دهد.

اگرچه برخی از خواسته‌های روسیه اروپا را آسیب پذیر می‌کند، برخی دیگر می‌تواند مبنای گفتگو‌هایی باشد که به نفع هر دو طرف است.

یک توافق منطقه‌ای در مورد استقرار نیرو‌های موشکی یا اقدامات اعتمادسازی برای کاهش تهدید رزمایش‌ها را در نظر بگیرید. از قطب شمال گرفته تا امنیت سایبری و فناوری‌های موشکی جدید، هیچ کمبودی برای بحث وجود ندارد.

مذاکرات احتمالاً کش پیدا خواهد کرد، مانند بی‌اعتمادی بین دو طرف، اما این ممکن است چیز بدی نباشد، زیرا آن‌ها می‌توانند به یک مجمع مفید تبدیل شوند.

جستجوی فرصت در بحبوحه تهدید‌ها
مسئله این نیست که آیا چنین گفتگو‌هایی امکان‌پذیر است یا خیر (درحالیکه به وضوح به نفع روسیه هستند)،  بلکه این است که آیا پوتین واقعاً خواهان مذاکره است یا خیر.

او اغلب طوری رفتار می‌کند که گویی امنیت روسیه به این بستگی دارد که غرب احساس امنیت کمتری کند. با این حال، مذاکرات موقعیت او را به عنوان یک رهبر جهانی ارتقاءخواهد داد. با محدود کردن حوزه‌های رقابت نظامی، آن‌ها همچنین ممکن است به او کمک کنند تا با این واقعیت کنار بیاید که روسیه نمی‌تواند با منابع ترکیبی غرب مطابقت کند.

تردید‌های عمیق در مورد نیات واقعی آقای پوتین به این معنی است که، حتی اگر مذاکرات آغاز شود، ناتو باید نشان دهد که آماده دفاع از اعضای خود است.

آسیب پذیرترین‌ها، کشور‌های بالتیک هستند. پس از تصرف کریمه توسط روسیه، قدرت‌های غربی ناتو شروع به گردش نیرو‌های بیشتری در شرق کردند. به دلیل تهدید‌های روسیه، آماده سازی‌های معتبر برای تقویت این بازآرایی‌ها باید فوراً آغاز شود.

حتی اگر اوکراین قصد عضویت در ناتو را نداشته باشد، رفتار روسیه، سوئد و فنلاند را به سمت عضویت سوق می‌دهد. اتحاد ناتو باید آماده استقبال از آن‌ها باشد.

در سرتاسر ماجرا آمریکا باید اطمینان حاصل کند که معاملات هرگز بر سر کشور‌های اروپایی انجام نشود: این سبک روسیه است.


ناتو یک اتحاد دفاعی است، تهدید واقعی پوتین است
آقای پوتین می‌گوید که کشورش در معرض تهدید است. اینگونه نیست. ناتو یک اتحاد دفاعی است. حتی پس از کریمه، از اعزام نیرو‌های جنگی دائمی به اروپای شرقی خودداری کرده است.

تهدید واقعی آقای پوتین است. وقتی او خواسته‌های خود را از طریق لوله تفنگ اعلام می‌کند، عزم غرب و اوکراینی‌های مقاوم را برای بازدارندگی و مقاومت در برابر وی سخت‌تر می‌کند./ اقتصاد نیوز

ارسال نظرات
آخرین اخبار