۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۰:۰۵

ضرورت تغییر نگاه راهبردی به خلیج فارس

کد خبر: ۸۳۶۰۳

روزبه پارساپور*

خلیج فارس همواره در تاریخ جهان و منطقه نقشی مهم و حساس داشته است. توجه تمامی حکومت‌های ایران از عهد باستان تاکنون به منطقه خلیج فارس به عنوان یک نقطه ارتباط و تلاقی فرهنگ و تمدن ایرانی با سرزمین‌های دیگر، بر اهمیت اقتصادی و سیاسی این منطقه افزوده است. ارتباطات ساسانیان با آفریقا، هند و شرق دور از این منطقه صورت می‌گرفت. مسلمانان یک پایگاه خود را برای فتح ایران، در خلیج فارس قرار دادند. سپس در سده‌های چهارم هجری به بعد، تجارت از این ناحیه عامل انتشار اسلام در شرق دور شد. به دنبال اکتشافات دریایی، خلیج فارس را به عنوان پایگاه مهم پرتغالی‌ها، هلندی‌ها و سپس انگلیسی‌‌ها تثبیت کرد. انگلستان خلیج فارس را مهم‌ترین نقطه عملیات نظامی برای حفظ هند می‌دانست. با کشف نفت اهمیت این منطقه برای قدرت های استعماری چندین برابر شد. می‌توان به جرأت گفت که هیچ آبراهی، چه در گذشته و چه در حال به لحاظ اهمیت و موقعیت، از خلیج فارس مهم‌تر نبوده است. به همین دلیل بود که پالمرستون Palmerston نخست وزیر وقت بریتانیا و از مغزهای متفکر استعمار در سال 1838 میلادی درباره نگاه توسعه طلبانه انگلیس به خلیج فارس رسما گفت: ما وظیفه داریم خلیج فارس را زیر سلطه نیروی دریایی بریتانیا درآوریم، به طوری که هیچ قدرتی نتواند با ما به رقابت برخیزد و در این راه باید روشی اتخاذ کنیم که از لحاظ مالی برای ما هزینه زیادی نداشته باشد. اسناد و مـدارك تاريخ دريانوردى در آب هاى جهان نشان مى دهد كه خليج فارس از حدود 3000 سال پیش تاکنون مورد توجه اقوام و ملت هاى مختلف بوده و همواره به عنوان يكى از با ارزش ترين آبراه هاى تجارتى جهان از آن استفاده شده است. درجه ايـن اهـمـيـت هـر چـنـد در طـول زمان متفاوت بوده، ولى از محدوده معينى خارج نشده است. اصلی ترین وجه اهميت خليج فارس موقعيت جغرافيايى خاص آن است كه از نظر راهبردی، نظامى و تجارتى در طول تاريخ مورد توجه دولت ها و قدرت ها بوده است. وجود منابع غنى معدنى و غذايي در آب های آن نیز به اين منطقه به ویژه نقش نفت و گاز اهميّت ویژه بخشيده است.

ضرورت تغییر نگاه راهبردی به خلیج فارس

نقشه مسیرهای استراتژیک صادرات نفت جهان و سهم 18.5% تنگه هرمز در مبادلات انرژی جهان 2016

 

با این حال و متاسفانه برخلاف آن چیزی که در کشورهای ساحلی دیگر شاهد آن هستیم، در کشور ما فقیرترین و محروم ترین استان ها همچون سیستان بلوچستان، بوشهر و خوزستان در کنار دریاها هستند. این در حالی است که  کشورهای موفق جهان توانسته اند از ظرفیت عظیم دریا برای قدرتمند شدن کشور خود بهره ببرند. در ایران همچنان از حوزه عظیم اقتصادی دریا غلفت می شود و به پژوهش و تحقیق در حوزه دریا  نیز اهمیتی داده نمی شود، حتی به توصیه های مکرر اندیشکده های دریایی همچون مرکز مطالعات خلیج فارس که برای توسعه کشور در حوزه دریا تلاش می کند نیز توجهی نمی کنند. از دوران باستان که تمدن های بزرگ جهان در کنار دریاها شکل گرفت تا امروز که ثروتمندترین و آبادترین شهرهای جهان در کنار دریاها هستند بشر توانسته از این ثروت طبیعی بهره ببرد اما در کشور ما بی توجهی به مراکز پژوهشی همچنان سدی در راه توسعه اقتصادی کشور قرار گرفته است. موسسه تحقیقات بازار ثروت جهان نوین با بررسی داده‌های اقتصادی کل ثروت خصوصی افراد، بر اساس تجزیه و تحلیل تمام دارایی از جمله اموال، پول نقد، سهام و منافع تجاری و... که توسط افراد در شهرهای مختلف جهان جمع آوری شده، و برخلاف معیارهای سنتی که میزان ثروت تولید ناخالص داخلی بوده ثابت کرده است 11 شهر برتر ثروتمند جهان در کنار دریاها هستند که در نقشه جهان زیر مشخص شده اند:

ضرورت تغییر نگاه راهبردی به خلیج فارس

لندن: دریای شمال

نیویورک: اقیانوس اطلس

توکیو: دریای چین

سان فرانسیسکو: اقیانوس آرام

بیجین: دریای چین جنوبی

شانگهای: دریای چین جنوبی

لس آنجلس: اقیانوس آرام

هنگ کنگ: دریای چین

سیدنی: دریای تاسمان(اقیانوس آرام)

سنگاپور: دریای جاوه(اقیانوس آرام)

شیکاگو: خلیج سنت لورنس

بمبئی: اقیانوس هند

تورنتو: خلیج سنت لورنس

گفتنی است یکی از بزرگترین مشکلات پیش روی کشورهای حاشیه خلیج فارس واگرایی سیاسی است که  به گفتمانی غالب در منطقه تبدیل شده است که اگر تلاشی از طرف کشورهای منطقه برای رفع این واگرایی و ترمیم همگرایی صورت نگیرد بیم آن می رود کشورهای ذینفع حاشیه جنوبی آن برای پیشبرد اهداف اقتصادی خود گزینه های دیگری به قیمت هزینه های گزاف منهای خلیج فارس و تنگه هرمز را جست وجو کنند. چون هنوز بسیاری از دولت ها بر پایه سیاست استعمارگران برنامه های خود را تنظیم می کنند که همیشه در فرمول هزینه- فرصت، راه هایی کم هزینه تر و با سرعت دستیابی بیشتر را پیگیری کرده اند. همانطور که در سال های اخیر امارات متحده عربی و عربستان تلاش های گسترده ای را صورت داده اند تا برای کاستن از وزن ژئوپولیتیکی و اقتصادی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز، مسیرهای متعدد خط لوله نفتی را از مسیر زمینی به خارج از خلیج فارس طراحی کرده و بسازند. مهم ترین گام امارات متحده عربی برای کاستن اهمیت خلیج فارس و تنگه هرمز، مسیر صادراتی جدید نفت خام امارات است که از طریق خط لوله ابوظبی به طول حدود ۳۸۰ کیلومتر کشیده شده و نفت خام امارات را از جنوب غربی ابوظبی به شهر الفجیره در غرب خلیج عمان ارسال می کند و از این طریق مسیر تنگه هرمز را دور می زند. گفتنی است که ظرفیت اسمی آن ۱.۸ میلیون بشکه در روز است. همچنین در شهر الفجیره، دومین پایانه صادراتی نفت خام و فرآورده های نفتی را شاهد هستیم و پیش بینی می شود با توجه به طرح های توسعه ای در این پایانه، تا سال ۲۰۲۰ ظرفیت ذخیره سازی آن به حدود ۸۸ میلیون بشکه در روز افزایش یابد  و زیر کوه‎های امارت فجیره مکان هایی برای ذخیره سازی تعبیه شود.

امارات عربی متحده و عربستان سعودی از سال ۲۰۰۷ میلادی طرح‌های متعددی را برای انتقال نفت از طریق خط لوله با هدف دور زدن تنگه هرمز و کاهش قدرت ژئوپولیتیک ایران در خلیج فارس تهیه کردند که در سال ۲۰۱۲ بخشی از آن‌ها اجرایی شد. بر این اساس در حال حاضر این دو کشور دارای سه خط لوله فعال برای انتقال حدود ۶.۶ میلیون بشکه نفت در روز هستند. ظرفیت خالی این خط لوله‌ها حدود چهار میلیون بشکه اعلام شده است. البته عربستان سعودی خط لوله غیرفعالی نیز در اختیار دارد که از خاک عراق عبور می‌کند ولی پس از حمله عراق به کویت از مدار بهره‌برداری خارج شده است. همچنین در سال ۲۰۱۲ میلادی مطالعه فنی و اجرایی احداث خط لوله‌ای با ظرفیت انتقال ۱۱ میلیون بشکه نفت در روز توسط یک تیم مشاور آمریکایی انجام شده و مراحل اجرایی آن کلید خورده ولی تاکنون عربستان اطلاعاتی از سرنوشت نهایی این طرح منتشر نکرده است. این خط لوله به عربستان امکان می‌دهد که افزون بر نفت خود، تولیدات کویت و قطر را نیز صادر کند. با این حال توان بالفعل عربستان در استفاده از این دو خط لوله مشخص نیست و از دسترس رسانه ها دور مانده است. قرار است امارات 75 درصد از نفت صادراتی خود را از طریق خط لوله 360 کیلومتری فجیره صادر کند و با این کار وابستگی این کشور به عبور محموله های نفتی اش از تنگه هرمز را به شدت کاهش دهد. اجرای این پروژه از سال 2008 از سوی دولت امارات به یک پیمانکار چینی واگذار شد. ظرفیت انتقال این خط لوله روزانه 1.8 میلیون بشکه در روز است و وزیر نفت امارات معتقد است این خط لوله برای کشورش اهمیتی بسیاراستراتژیک دارد .کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در سال های گذشته و همزمان با مطرح شدن احتمال انسداد تنگه هرمز تلاش کرده اند تا با ایجاد خطوط لوله ای مختلف از وابستگی خود به عبور نفتکش هایشان از این تنگه بکاهند. دولت عربستان نیز با راه اندازی یک خط لوله نفتی قدیمی خود به دریای سرخ امکان صادرات روزانه یک میلیون و 600 هزار بشکه نفت خود را از طریق این خط لوله احیا کرده است. خط لوله شرق-غرب یا پترولیان عربستان که نفت را از استان شرقی عربستان سعودی به بندر یونوبو در دریای سرخ حمل می کند ظرفیت اسمی حدود 4.5 میلیون بشکه در روز دارد اما در حال حاضر تنها 1.9 میلیون بشکه در روز حمل می کند. این مسیری است که برای بازارهای اروپایی قابل قبول است، اما مسیری طولانی و پر هزینه برای عربستان سعودی برای عرضه بازارهای بزرگ آسیایی به شرق است. پیشنهاد ایالات متحده برای افزایش ظرفیت این خط به 11 میلیون بشکه در روز افزایش یافته است. این نه تنها تمام نیازهای صادرات نفت خام عربستان را برآورده می کند، بلکه به اندازه کافی برای رسیدگی به همه کویت و قطر نیز به سر می برد. لذا باتوجه به خطوط لوله ای عربستان و امارات برای صادرات نفت برخی معتقدند نتیجه بسته شدن تنگه هرمز بازار جهانی نفت حداکثر با کمبود ۱۳.۵ درصدی مواجه خواهد کرد و تاثیر منفی بر صادرات گاز قطر نیز خواهد گذاشت که از دوستان ایران است. همچنین تجارت کالاهای غیرنفتی میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و سایر کشورهای جهان که اکنون از تنگه هرمز عبور می کند، در صورت بحرانی شدن شرایط تنگه هرمز می تواند به صورت زمینی به آب های آزاد منتقل شود.

ضرورت تغییر نگاه راهبردی به خلیج فارس

همچنین در راستای سیاست کاهش حوزه نفوذ سیاسی و اقتصادی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز، رژیم صهیونیستی نیز با همکاری عربستان و امارات برای تغییرات در ژئواکونومیک و انتقال انرژی در منطقه غرب آسیا برنامه هایی تدوین کرده است. «اسرائیل کاتز» وزیر اطلاعات و حمل و نقل اسرائیل به تازگی از بررسی طرح مشترک عربستان، اسرائیل و امارات برای ساخت و توسعه خط آهن مشترک جهت توسعه روابط تجاری منطقه ای و فرامنطقه ای مثلث تل آویو - ریاض - ابوظبی و صادرات انرژی خبر داده است. این خط آهن از حیفا آغاز می شود و به بیسان می رسد و از بیسان به پل شیخ حسین گذرگاه زمینی میان اردن و سرزمین های اشغالی می رسد پس از آن اردن باید این خط آهن را از اربد و المفرق ادامه داده تا به مرزهای عربستان برسد. با اتصال این خط به شبکه ریلی عربستان، دیگر کشورهای عربی از جمله امارات و بحرین نیز به این محور وصل خواهند شد. اسرائیل می خواهد از این طریق نشان دهد که خطوط راه آهن از حیفا تا حاشیه خلیج فارس به عنوان راه آسانتری برای حمل و نقل و انتقال کالا از اروپا به خاورمیانه قابل استفاده خواهد بود و دیگر نیازی به تردد از مسیر تحت کنترل ایران نیست. بدیهی است که محمدبن سلمان برای اجرای سند ۲۰۳۰ نیازمند خروج از اقتصاد نفتی و روی آوردن به سمت افزایش درآمدهای ناخالص ملی از جمله تجاری سازی عربستان است. این همان طرحی است که شیخ زاید حاکم دبی سال ها پیش برای ایجاد نوسازی اقتصادی در این جزیره کوچک از امارات در پیش گرفت. لذا توسعه روابط تجاری عربستان با اروپا از یک سو و کشورهای منطقه از سوی دیگر می تواند این کشور را به هاب لجستیکی منطقه بدل کند. یکی از بهترین گزینه های پیش روی ریاض برای توسعه این روابط توسعه خطوط ریلی خود به سمت اروپا و توانایی اتصال به جنوب قاره سبز از طریق دریای مدیترانه است. با محاسبه مسیر ریلی پیشنهادی اسرائیل به نتیجه ای نسبتا شگفت انگیز می‌رسیم و آن اینکه از بندر حیفا تا امارات تقریبا حدود ۲۶۰۰ کیلومتر و تا بحرین نیز حدود ۲۳۲۰ کیلومتر خواهد بود. البته با توجه به اینکه نباید سوبسیدهای نفتی سعودی، امارات و بحرین برای تقویت این مسیر و پایین آوردن هزینه ها را نادیده گرفت. با این حساب عربستان سعودی ممکن است از اقتصاد نفتی به هاب لجستیکی و ترانزیتی در منطقه میان خاورمیانه و اروپا بدل شود. وجود مسیری امن، ارزان قیمت و به دور از تنش های سیاسی منطقه ای با ایران می تواند اهمیتی ویژه برای مسیر ریلی یاد شده ایجاد کند. با نگاهی به نقشه مسیر ریلی تعریف شده از سوی کاتز به این نتیجه خواهیم رسید که جدا از درآمدزا بودن مسیر ریلی یاد شده، هدف عمده دیگر مسیر کاهش اهمیت استراتژیک تنگه هرمز و حذف نفوذ ژئوپولیتیکی ایران و همچنین تضعیف مسیر ترانزیتی ترکیه خواهد بود. بدون شک کالاهای جا به جا شده از طریق دریایی به مقصد دوبی و یا نفتکش های کشورهای نفتی حاشیه خلیج فارس ازجمله کویت، عربستان، بحرین و قطر می بایست از طریق تنگه هرمز عبور کند. از آنجاکه این تنگه به طور کامل در کنترل ایران بوده، رقبای منطقه ای این کشور مانند عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس به دنبال ایجاد راه های متعددی برای دور زدن این تنگه هستند و اکنون به نظر می رسد با توجه به تلاش برای عادی سازی روابط میان کشورهای عربی و اسرائیل و در صورت راه اندازی این خط ریلی، در آینده تا حد زیادی از اهمیت استراتژیک تنگه هرمز کاسته خواهد شد. حتی بر همین مبنا، امارات متحده عربی می تواند برای متصل سازی عربستان و دیگر کشورهای مسیر به آب های آزاد آن هم بدون نیاز به تنگه هرمز، کالاها و نفت تجاری خود را از طریق بندر «فجیره» واقع در شمال شرقی این کشور استفاده کند که البته در آب های دریای عمان و پشت تنگه هرمز قرار دارد. 

یکی از اهداف راه اندازی این مسیر ریلی انجام صادرات نفتی عربستان و دیگر کشورهای نفتی حاشیه خلیج فارس به اروپا و حتی آمریکا آن هم بدون وجود مانعی مانند تنگه هرمز بر سر راهشان است. با عملیاتی شدن پیشنهاد ساخت خط ریلی مذکور از سوی اسرائیل نه تنها این نگرانی بر طرف خواهد شد، بلکه شرایط اتصال کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس به یکی از مدرن ترین بنادر خاورمیانه یعنی بندر حیفا در اسرائیل و در حاشیه مدیترانه صورت خواهد گرفت و این تنها ایران است که متضرر خواهد شد و حوزه نفوذ و اهمیت راهبردی انرژی خود را از دست خواهد داد. بر اساس اطلاعات درج شده در وب سایت رسمی بندر حیفا، حجم مبادلاتی این بندر در روز به ۱۱ هزار TEU معادل رقمی بیش از چهار میلیون تن در سال می رسد. این بندر در زمینی به مساحت ۷۰۰ هزار متر مربع ساخته شده و مجهز به هفت ترمینال است. لازم به ذکر است که بر اساس آمار منتشر شده از این بندر در سال ۲۰۱۳، ۱۱درصد از حجم کالای مبادله شده در این بندر را نفت تشکیل می دهد. این درحالی است که این آمار متعلق به بیش از پنج سال پیش است. آنچه مسلم است میزان نفت مبادله شده در این بندر در صورت راه اندازی خط ریلی مذکور به رقمی بسیار چشمگیر افزایش خواهد یافت. با این حساب در صورت اجرایی شدن طرح مذکور، عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس قادر به اتصال دریایی به تمامی نقاط اروپا بدون نیاز به مسیر ترانزیتی ایران، عراق و سوریه یا ترکیه خواهند بود. در خصوص رقابت در زمینه تجارت بین الملل با ترکیه نیز باید یادآور شویم که در صورت راه اندازی این مسیر، کریدور باد ابریشم ترکیه (The Silk Wind) که پیشتر رقیبی جدی برای راه ابریشم ایران به حساب می آمد نیز به دلیل پرهزینه و صعب العبور بودن مسیر عبوری از دریای خزر و مناطق سردسیر در قزاقستان، جذابیت خود را تا حد زیادی از دست خواهد داد. چراکه مسیر اقیانوس هند، خلیج عمان، عربستان، اردن، اسرائیل، مدیترانه و اروپا به طور کامل در آب های گرم قرار داشته و امکان بهره برداری از آن در تمامی فصول سال امکانپذیر است. 

 

*مدیرعامل مرکز مطالعات خلیج فارس

 

ارسال نظرات
آخرین اخبار