۱۴ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۱

اهداف واشنگتن از تشدید تنش‌ها در دریای سرخ

هنگامی که این پرسش مطرح می‌شود که چرا آمریکا به انصارالله یمن در دریای سرخ حمله می‌کند، اکثر رسانه‌های جریان اصلی غربی پاسخ مشابهی می‌دهند؛ آن‌ها بخشی از «محور مقاومت» ایران بوده، به دنبال نابودی اسرائیل و یا در پی در کنترل انحصاری یمن هستند و غیره. بنابراین، انتقام از آن‌ها برای غرب در راستای تضمین امنیت خود بسیار مهم است. اما ایالات متحده و متحدانش نیز باید آن را به گونه‌ای تنظیم کنند که بتواند حداکثر همدردی سیاسی را از داخل کشورشان جلب کند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده در روز ۱۰ ژانویه در گفتگو با خبرنگاران در بحرین هشدار داد که ادامه حملات حوثی‌ها در دریای سرخ می‌تواند زنجیره تامین را مختل کند و در نهایت هزینه‌های کالا‌های روزمره را افزایش دهد.
کد خبر: ۹۸۲۶۶

اهداف واشنگتن از تشدید تنش‌ها در دریای سرخ

به گزارش گروه بین‌الملل مانا، این چارچوب خاص از توجیه ایالات متحده جذابیت مستقیمی برای مردم دارد. به عنوان مثال، اگر انصارالله به حمله به کشتی‌ها در دریای سرخ ادامه دهند، زنجیره‌های عرضه جهانی را مختل می‌کند، که منجر به کمبود کالاها، از جمله غذا، می‌شود و احتمالاً به تشدید تورم، زندگی مردم عادی را دشوار می‌کند. بنابراین، برای اطمینان از اینکه مردم با حداقل مشکلات مواجه می‌شوند، ایالات متحده به یمن حمله می‌کند.

البته واقعیت این است که هدف انصارالله در دریای سرخ، محموله‌های اسرائیلی است. اما غرب این واقعیت را نادیده می‌گیرد تا نشان دهد اینکه حوثی‌ها علیه اسرائیل هستند و هدف اصلی از حملات آنها خدشه‌دار کردن توانایی اسرائیل برای جنگ است، صحت ندارد. از سوی دیگر، ایالات متحده برای کاهش تهدید انصارالله برای اسرائیل، اقدام به جنگ می‌کند تا دولت اسرائیل بتواند با خیال راحت به جنگ خود علیه غزه ادامه دهد.

همچنین، ایالات متحده اینگونه حملات خود را طراحی نمی‌کند. به قول بلینکن، گروه ضربت به رهبری ایالات متحده به نام عملیات «نگهبان رفاه» در دریای سرخ گشت زنی کرده تا به اصطلاح، «حفظ آزادی ناوبری» و «آزادی کشتیرانی» را حفظ کند. اما تنها آزادی که واشنگتن به آن اهمیت می‌دهد توانایی‌ آن در دیکته‌های ژئوپلیتیکی به روش‌های انحصاری خود است.

از این رو، اگر واشنگتن و متحدانش انصارالله را بخشی از «محور مقاومت»، برای ایران و مردم فلسطین می‌دانند، در مقابل انصارالله نیز آنها را «محور سلطه» شامل ایالات متحده و متحدان ناتوی آن به علاوه اسرائیل و متحدان غرب در خاورمیانه، یعنی کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات است.

آنچه انصارالله می‌گویند

از نظر حوثی‌ها، دلیل اصلی حملات آنها ناتوانی یا عدم تمایل غرب برای جلوگیری از تلفات غیرقابل تصور به دست اسرائیل در فلسطین است. یکی از مقامات ارشد انصارالله در ماه دسامبر در 'X' (توئیتر) اعلام کرد که انصارالله تنها در صورتی حملات خود را متوقف می‌کنند که «جنایت اسرائیل در غزه متوقف شود و غذا، دارو و سوخت به جمعیت تحت محاصره‌ آن برسد». سرلشگر یوسف المدنی، در واکنش به تصمیم آمریکا برای راه‌اندازی نیروی ائتلاف در دریای سرخ گفت: «هر گونه تشدید تنش در غزه، تشدید تنش در دریای سرخ است. اما ما و فلسطین با آن مقابله خواهیم کرد.»

بنابراین، پرسش اصلی این است که آیا اگر غرب نقش مسئولانه‌تری ایفا می‌کند، یعنی به اسرائیل اجازه ندهد تا رویکرد خود را از به عنوان راه‌حل نهایی مسئله فلسطین اجرا کند، حوثی‌ها همچنان حمله خواهند کرد؟ احتمالاً جواب نه است. اما باید توجه داشت که اگر بحرانی در دریای سرخ وجود نداشت، آمریکا هم بهانه کمی برای راه اندازی ائتلاف و استفاده از جنگ برای تقویت موقعیت رو به زوال خود در خاورمیانه داشت. بنابراین یکی از دلایل حمله به یمن، قدرت نمایی واشنگتن در مقابل رقبایی مانند چین و ایران است.

نقش ائتلاف

به باور برخی از کارشناسان، ورود ائتلاف به رهبری ایالات متحده در جنگ می‌تواند منجر به یک نبرد طولانی در منطقه منجر شود، زیرا اسرائیل به زمان زیادی برای اجرای اهداف اصلی خود نیاز دارد. ظاهراً هدف اسرائیل از بین بردن حماس است. اما با تدام جنگ و مسیر کنونی آن، یعنی نابودی کامل کل غزه و آواره شدن میلیون‌ها نفر، هدف اسرائیل تغییر اساسی واقعیت اجتماعی-سیاسی نوار غزه است، به گونه‌ای که به آن اجازه می‌دهد تا برای پیگیری «اسرائیل بزرگ» این منطقه را برای همیشه الحاق کند.

اسرائیل در اوایل ژانویه تایید کرد که بعید است جنگ در سال ۲۰۲۴ میلادی به پایان برسد. غرب در پاسخ به این هشدار عملاً رویکرد سکوت در پیش گرفته است. اما تلاش دارد تا تقصیر را به گردن انصارالله بیندازند. این یک روش کلاسیک غربی برای تغییرات موضوعات است به گونه‌ای که ۱- اجازه دهد تا برنامه‌های خود را اجرا کند ۲- شرایط را بگونه‌ای تنظیم کند که ریسک سیاسی را به حداقل برساند.

در حال حاضر، به حداقل رساندن ریسک سیاسی  برای بایدن بیش از هر زمان دیگری به دلیل ظهور مجدد ترامپ، مهم است. اگر ترامپ در انتخابات بعدی آمریکا پیروز شود، نه تنها به معنای پایان دادن به حمایت آمریکا از اسرائیل نیست، بلکه به دلیل پذیرش تصمیم اسرائیل برای اعلام بیت‌المقدس به عنوان پایتخت و حمایت از «پیمان ابراهیم»، احتمالاً حمایت ترامپ ​در جنگ فعلی افزایش هم یابد.

اما برای بایدن، این رویکرد هنوز یک کابوس سیاسی است. بنابراین، سعی می‌کند تا این موضوع را نه تنها برای اسرائیل، بلکه برای ایالات متحده نیز موضوع وجودی معرفی کند. با این وجود، حمایت سرسختانه بایدن از اسرائیل و تمایل او به گسترش دخالت آمریکا به نفع اسرائیل، برای او در انتخابات بسیار تاثیرگذار است. از همین روی، الزامات داخلی بر ضرورت نجات جان بیگناهان و جلوگیری از گسترش جنگ می‌چربد. به همین دلیل،  واشنگتن به انصارالله حمله می‌کند.

 

ارسال نظرات
آخرین اخبار