به گزارش مانا، اکونومیست در سرمقاله 18 ژانویه 2024 خود تأثیرات سیاستهای اقتصادی ترامپ بر آمریکا و شرکتهای بزرگ را مورد بررسی قرار داده است. ترامپ اخیراً در انتخابات مقدماتی جمهوریخواهان در ایالت آیووا به پیروزی قاطعی رسید و در مسیر بازگشت دوباره به کاخ سفید قرار دارد.
به نوشته اکونومیست، اکنون که ترامپ توانسته پیروزی قاطعی در رقابت مقدماتی جمهوریخواهان در ایالت آیووا کسب کند، این شرکتها در حال قبول این واقعیت هستند که امکان دارد یک سال بعد در همین زمان، آقای ترامپ بار دیگر در کاخ سفید باشد. در این میان، برخی بهشدت نگران حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید هستند، اما دیگران به شکل آرام از آشفتگی تجارت که ممکن است در زمان ترامپ پدیدار شود، استقبال میکنند.
به علاوه، حامیان دونالد ترامپ که سِمتهای اجرایی در شرکتهای بزرگ را بر عهده دارند، از جو بایدن رئیسجمهور آمریکا ابراز نارضایتی میکنند. بایدن میخواهد مالیات شرکتها را افزایش دهد. دولت او همچنین قصد دارد قوانینی را به تصویب برساند که بانکهای بزرگ را ملزم میکند تا شاید 20 درصد سرمایه بیشتری در ترازنامههای خود نگه دارند که میتواند به سوددهی آسیب برساند.
با این حال، نگاه خوشبینانه به مدیریت اقتصادی آقای ترامپ، خودخواهانه است. مدیریت اقتصادی ترامپ که ترکیبی از کاهش مالیاتها و تعرفهها با کسری بودجه است، نتایج گذشته را نخواهد داشت. سیاستهای اقتصادی ترامپ این موضوع را که تصمیمات آشوبگونه او چگونه میتواند آمریکا - بویژه شرکتهای این کشور - را تهدید کند، نادیده میگیرد.
در زمان ریاستجمهوری ترامپ، اقتصاد وضعیت بهتری نسبت به پیشبینی بسیاری از اقتصاددانان - حتی پیشبینیهای اکونومیست - پیدا کرد. بخشی از این عملکرد خوب اقتصادی به این دلیل بود که سیاست اقتصادی ترامپ موسوم به «ترامپونومیکس»، معقولتر از آن چیزی بود که در زمان کمپین انتخاباتی او ارائه میشد. همین امر باعث شد مالیاتها در حالی کاهش پیدا کنند که باعث رشد تورم نشود. اما رشد اقتصادی قوی و تورم پایین باعث شد آسیبی که سیاست حمایتگرایی ترامپ به وجود آورد، از دیدهها پنهان بماند.
شرایط امروز اقتصاد آمریکا باعث شده تعداد شاغلان 25 تا 54 ساله، 2/8 میلیون نفر بیشتر از سال 2017 باشد. در سال 2017 به ازای هر فرصت شغلی، 1/3 کارگر بیکار وجود داشت، در حالیکه امروزه این آمار به 0/7 کاهش پیدا کرده است. در نتیجه، امکان اینکه آمریکا در حال حاضر دچار برفروختگی اقتصادی شود، بیشتر است.
بودجه نیز در شرایط وخیمتری قرار دارد. در سال 2016 کسری سالانه 3/2 درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشد و میزان بدهی دولت آمریکا 76 درصد تولید ناخالص داخلی بود. پیشبینیهای سال 2024 در این زمینه به ترتیب 5/8 درصد و 100 درصد است.
اگر دونالد ترامپ بار دیگر سیاست کاهش مالیات را اجرایی کند، فدرال رزرو مجبور خواهد شد برای جبران اقدامات محرک اقتصادی، نرخهای بهره را افزایش دهد؛ موضوعی که باعث میشود جمعآوری سرمایه برای کسبوکارها دشوارتر شود و دولت نیز برای پرداخت بدهیهای فزاینده خود با چالش بیشتری روبهرو باشد.
اینها شرایطی است که پوپولیستهای آمریکای لاتین برای مجبور کردن بانکهای مرکزی خود در جهت پایین نگه داشتن نرخ بهره استفاده میکنند؛ رویهای که آقای ترامپ در زمان ریاستجمهوری خود به کار گرفت. بانک مرکزی آمریکا باید استقلال خود را داشته باشد، اما دونالد ترامپ شانس این را دارد که در می 2026، فردی را که به عقاید او نزدیک است، به عنوان رئیس فدرال رزرو انتخاب کند و اگر سنای ایالات متحده با نامزدی این فرد موافقت کند، استقلال بانک مرکزی با خطر روبهرو میشود. در نتیجه این اتفاق، خطر تورم بالاتر، افزایش قابل توجهی پیدا میکند و شاید با اعمال تعرفههای تجاری بیشتر، رشد اقتصاد آمریکا آهستهتر شود.
مانند همیشه، پیشبینی آنچه ترامپ انجام خواهد داد، دشوار است؛ او باورهای تثبیتشده محدودی دارد، او رئیسی است که بهسرعت به اشتباهات و کوتاهیها اشاره میکند اما در پذیرش تلاشهای بسیار برای رسیدن به یک موفقیت، آهسته است و در آخر باید گفت که ترامپ در طول یک روز میتواند چندین مرتبه نظر خود را تغییر دهد. او در ایالت آیووا اعلام کرد که در دوره دوم ریاستجمهوریاش، بهشدت مشغول تلافی علیه دشمنان سیاسی خود خواهد بود. این اظهارنظر ترامپ چند ساعت پس از ارسال ایمیلی از سوی کمپین او بود که در آن اعلام شده بود: «من تلافی خواهم کرد!»
غیرقابل پیشبینی بودن میتواند شرایط دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ را از دوره اول وخیمتر کند. در دوره دوم ریاستجمهوری او ممکن است افراد باتجربهای که میتوانند بر تصمیمات رئیسجمهور تأثیر داشته باشند و این تصمیمات را به روند مثبتتری سوق دهند، حضور نداشته باشند. نبود چنین افرادی در تیم رئیسجمهور میتواند منجر به افزایش سیاستهای افراطی و غیرقابل پیشبینی از سوی ترامپ شود.
اگر دونالد ترامپ با این ویژگی شناخته شود که در حال فاسد کردن سیاست آمریکا است، کسبوکارها در بلندمدت با خطرات بزرگی روبهرو میشوند. در آمریکای لاتین، زمانی که کسبوکارهای بزرگ با اتوکراتها همراهی میکنند، نتیجه معمولا این است که سرمایهداری بی اعتبار شده و جذابیت سوسیالیسم افزایش یافته پیدا میکند. وقوع این اتفاق در آمریکا بعید به نظر میرسد، اما باید گفت که تا همچین چند وقت پیش، پیروزی دوباره ترامپ هم بعید به نظر میآمد.