به گزارش مانا، اکونومیست با تحلیل اشتباهات بانک سرمایه گذاری گلدمن ساکس که برخی آن را ارباب پنهان جهان می دانند، تبعات و درس های آن را بررسی کرده است.
این غول سرمایه گذاری وال استریت چندی پیش سود سه ماهه چهارم را بسیار فاجعه بارتر از انتظار گزارش داده بود و حالا این شرکت با مشکلات متعددی دست و پنجه نرم می کند.
گلدمن ساکس همیشه خود را استثنایی دانسته است. هنگامی که این بانک در سال 1999 ، سهام خود را در نیویورک عرضه کرد، اعلام کرد: "ما عزمی راسخ و تسلیم ناپذیر برای دستیابی به برتری در هر کاری که بر عهده می گیریم، داریم."
نظریهپردازان توطئه مدتهاست که تصور میکنند که این بانک مخفیانه جهان را اداره میکند با این حال اخیراً تنها چیز استثنایی در مورد نماد وال استریت، اشتباهات آن بوده است.
از ماه اکتبر، گلدمن برنامه خود را برای ساختن یک بانک مصرف کننده بزرگ تغییر داده است. در سال 2016، بانک سرمایه گذاری گلدمن ساکس، یک بانک مصرف کنندگان راهاندازی کرد که سپردهها را جمع آوری میکرد، قابلیتهای سرمایه گذاری آنلاین را فراهم می کرد و وام های شخصی و کارت اعتباری صادر میکرد.
حالا گلدمن درحال محدود کردن جاه طلبی هایش در این حوزه است و میخواهد منابع بانک را مجدداً برای تقویت عملیات اصلی خود یعنی بانکداری سرمایه گذاری و معامله گری متمرکز کند.
این بانک سرمایه گذاری یکی از بدترین نتایج سه ماهه خود را در یک دهه ثبت کرده است. اگرچه این شرکت هنوز با مشکل جدی مواجه نشده است اما در دام ایدهها و باورهای غلط سنتی خود افتاده است.
برای درک گلدمن امروز، در وال استریت قدم بزنید. پس از بحران مالی 2007-2009، دو بانک بزرگ آمریکایی جی.پی مورگان چیس و مورگان استنلی از نو خود را ساختند اما گلدمن همچنان به بازی معاملاتی خود، مشاوره در مورد معاملات و سرمایه گذاری های سفارشی پایبند ماند.
قوانین جدید کیفری سرمایه باعث شد که این کار سود کمتری داشته باشد، اما قمارهای گلدمن ساکس میتواند منجر به نابودی بسیاری از رقبا شود. در عوض این شرکت سالها عملکرد بدی در بازار سهام داشت و گرفتار رسوایی 1mdb شد، که طی آن مقامات مالزی و ابوظبی 1.6 میلیارد دلار رشوه در سالهای 14-2009 دریافت کردند. یکی از زیرمجموعه های گلدمن به یک اتهام جنایی اعتراف کرد و شرکت "شکست نهادی" را پذیرفت.
گلدمن اکنون بانکداری تراکنشی - معاملاتی (transaction banking) را به شرکتهای چندملیتی ارائه میکند و به آنها کمک میکند تا وجوه خود را در سطح جهان جابهجا کنند.( بانکداری تراکنشی – معاملاتی به معنی انتقال ایمن و کارآمد پول نقد و اوراق بهادار در سیستمهای مالی است.)
این بانک همچنین، بخش مدیریت دارایی و ثروت خود را نیرومند کرده است و کارکنان شرکت از آسمانخراش گلدمن در منهتن، رویای ایجاد یک بانک دیجیتال با بازار انبوه برای مصرفکنندگان عادی، از جمله عملیات کارت اعتباری را در سر داشتند.
بخش هایی از استراتژی آقای سولومون نتیجه داده است. سهم بازار گلدمن در ادغام ها و معاملات اوراق قرضه افزایش یافته است و به آن کمک کرد تا در سال 2021 با رونق گرفتن بازارها، 21 میلیارد دلار سود به دست آورد. از دیدگاه مالیات دهندگان این کار امن تر است و مهمتر از همه، قیمت سهام آن جایگاه از دست رفته را بازیابی کرده است.
رویای ایجاد یک بانک مصرف کننده دیگر مطلوب و شیرین نیست. گلدمن 15 میلیون مشتری دارد، اما با زیانهای بزرگ و هزینههای بدهی نیز مواجه شده است، به همین دلیل است که اکنون بخشی از عملیات را متوقف میکند.
با آنکه که چشمانداز یک سود جدید بزرگ کاهش یافته است، همه چیز همچنان بر تجارت سنتی استوار است. سودآوری بخش بازرگانی بهبود یافته است، اما همچنان بی ثبات و معمولی است. در مجموع، گلدمن از منابع خود استفاده معقولی کرده است و بازدهی 14 درصدی از سهام در دوره تصدی آقای سولومون ایجاد شده اما عملکرد آن نامنظم است و از 33 درصد در اوایل سال 2021 به تنها 5 درصد در سه ماهه آخر رسیده است.
گلدمن، نیمی از مواقع از همتایان آمریکایی خود و دو سوم مواقع از دو غول دیگر این صنعت یعنی جی.پی مورگان و مورگان استنلی عقل مانده است. سرمایهگذاران فکر میکنند که گلدمن فقط به اندازه ارزش دفتری دارایی هایش می ارزد که نشان میدهد آنها تردید دارند که بتواند به طور مداوم بازدهی بالایی ایجاد کند یا حوزههای سودآور جدیدی پیدا کند.
تقلاهای گلدمن به چندین درس اشاره دارد. یکی اینکه این گلدمن هنوز هم برتری دارد اما در یک صنعت بد. بانکداری سرمایهگذاری، معایب یک فعالیت تنظیمشده (نیاز به سرمایه و تشریفات اداری) را با مضرات یک فعالیت سفتهبازی ترکیب میکند. این شرکت میگوید در پرداخت منضبطتر شده است، اما سال گذشته 15 میلیارد دلار پرداخت کرد در حالیکه سودش نصف شده و به 11 میلیارد دلار رسیده بود.
اقدام واقعی در تامین مالی خارج از بانکداری تنظیم شده است، جایی که گروه جدیدی از ستاره ها حکمرانی می کنند، از جمله بلک استون در بازارهای خصوصی، بلک راک در صندوق های شاخص، و سیتادل، یک خانه سرمایه گذاری و تجارت.
درس دیگر این است که رقابت در بازارهای دیجیتالی که برنده همه چیز را می گیرد و بازنده محکوم به سقوط و فناست، دشوار است. گلدمن فکر می کرد که ذکاوت و برند برای موفقیت کافی است. اما این تصور درست نیست. میلیاردها دلار خرج کرده است، اما پایگاه مشتریان آن( مشتریانی که بارها از کالاها و خدمات یک کسب وکار خریداری میکنند.) کوچکتر از مشتریان پی پال یا آمازون باقی مانده است.
جی پی مورگان به 66 میلیون خانوار آمریکایی دسترسی دارد، اما شبکه فیزیکی وسیعی از شعب را نگه داشته است. گلدمن با همکاری با اپل برای ارائه کارت اعتباری به مقیاس دیجیتالی دست یافت با این حال، با توجه به اینکه اپل تقریباً یک میلیارد مشترک دارد ، این غول فنّاوری در این رابطه حرف اول و آخر را میزند.
آخرین درس این است که رکود جهانی شدن افق وال استریت را کوچکتر کرده است. قبلا نیمی از رشد شرکت را درآمدهای بین المللی تأمین می کردند زیرا بانکداران آن اروپا را تسخیر و سپس به آسیا نفوذ کردند.
آیا گلدمن میتواند غرور خود را دوباره به دست آورد؟ آقای سولومون عاقلانه کارمندان خود را اخراج می کند و سرمایه گذاریهای اختصاصی بانک را کاهش میدهد. با گذشت زمان ممکن است اقدامات او با تغییراتی -مثلاً اداره بهتر بخش مدیریت دارایی یا پیشگامی در فناوری جدید برای کاهش هزینههای گزاف نیروی کار- یا حتی با سازماندهی یک ادغام، توجیه شود.
فرهنگ عزت نفس گلدمن با واقعیت ها در تضاد است. در عوض اکنون نیاز به انتقاد از خود دارد. برای اربابان دیروز جهان، این ممکن است سخت ترین جهش باشد.