سنگاپور در اصل يک مجمعالجزاير پراکنده (63 جزيره) بود که از لحاظ وسعت، صد و نودمين کشور جهان است. تا قرن نوزدهم ميلادي، يکي از مخوفترين جنگلهاي منطقه و محل زندگي تمساحها بود و تا مدتها محل تبعيد زندانيان خطرناک مالزي و بريتانيا محسوب ميشد.
جزيرهاي که منبع درآمد خاصي نداشت و از هيچ گونه منابع طبيعي برخوردار نبود بيش از 40 درصد از مردمش معتاد و 50 درصد سواد نداشتند. اما اکنون اين کشور ، جزو سه کشور برتر داراي بالاترين درآمد سرانه در جهان است و قدرتمندترين گذرنامه دنيا را دارد و 90 درصد مردمش صاحبخانه هستند. اين کشور چگونه توانست به چنين جايگاهي دست يابد؟ سنگاپور را ميگويم.
توسعهيافتگي سنگاپور را اگر بخواهم خيلي خلاصه کنم، ميشــود آن را در چهـار عــامل جمعبندي کرد.
اول: ضابطهمندي حاکميتي
بگذاريد به بخشي از ضابطهمندي حاکميتي اشاره کنم. نخستوزير وقت، افراد دنيا ديده، جوان و تحصيلکرده سنگاپور (چه در خارج و چه در داخل) را با دعوت رسمي عضو دولت کرد و به هيچ عنوان اعضاي کابينه را از ميان اعضاي خانواده و دوستان خود بر اساس صرفاً رفاقت و خويشاوندي انتخاب نکرد. وي با تمام مديران دولتي اتمامحجت کرده بود که در صورت تخلف دو راه بيشتر ندارند: خودکشي يا محاکمه در دادگاه.
سنگاپور فضاي سرمايهگذاري و حمايت از قراردادهاي اقتصادي را به گونهاي محکمکاري کرد که سرمايهگذاران به ويژه خارجيها اطمينان کردند که در صورت بروز مشکل، حقوق آنها ضايع نخواهد شد. اکنون اين کشور از منظر عاري بودن از فساد جزو هفت کشور برتر جهان است.
دوم: جهانپذيري اقتصادي
تيمي که براي اداره کشور انتخاب شده بودند دريافتند که بايد استراتژي جهانپذيري را انتخاب کنند. از جمله چنين کردند:
- سنگاپور خود را به مقصدي جذاب براي سرمايهگذاران خارجي تبديل کرد. به گونهاي که در ابتداي قرن بيستويکم، شرکتهاي خارجي 75 درصد توليد و 85 درصد صادرات سنگاپور را محقق ميکردند. يک بار ديگر اعداد را بخوانيد!
- دولت سنگاپور، زبان انگليسي را به عنوان زبان رسمي کشور انتخاب کرد که منجر به گسترش مبادلات تجاري با کل جهان شد و توانست امکان جذب نيرو کاري تحصيلکرده خارجي را نيز تسهيل کند.
- جمعيت تحصيلکرده و کاربلد اين کشور کم بود. اين نقص را از راه اعمال سياستهاي خاص مهاجرتي رفع کردند. جالب است بدانيد حدود 30 درصد از جمعيت سنگاپور را خارجيها تشکيل ميدهند.
به همين خاطر هر چند سنگاپور تنها دو همسايه دارد اما موفق شده با بيش از 190 کشور دنيا تعامل پايدار برقرار کند!
سوم: انضباط مندي اجتماعي
در طول ساليان مردم براي توسعهيافتگي به يک برنامه شديد انضباطي متعهد شدهاند: فروش آدامس، عبور نکردن از خطوط عابر پياده، آشغال ريختن، سيگار کشيدن در برخي محدودهها و آدامس جويده را به جايي چسباندن نه تنها جرم است که جرائم سنگين مالي و حتي زندان به دنبال دارد.
افرادي که براي اولين بار، زبالههايي کوچک مانند ته سيگار روي زمين بريزند، بيش از يک ميليون تومان جريمه خواهند شد. کساني که زبالههاي بزرگتر مانند قوطي و بطري نوشابه در سنگاپور روي زمين بيندازند، دادگاهي ميشوند. حمل مواد مخدر باعث اعدام ميشود! پليس سنگاپور اين اجازه را دارد که به طور تصادفي از مردم محلي، خارجيها و گردشگران آزمايش اعتياد بگيرد. همين سختگيريهاي فراوان و اجراي بيرحمانه آنهاست که بر اساس شاخص نظم و قانون که توسط گالوپ منتشر ميکند سنگاپور بهترين کشور دنياست.
چهارم: اهرمسازي مزيتهاي محدود
سنگاپور نه معدني داشت و نه نفتي، نه زميني براي کشاورزي و نه نيروي تحصيلکرده و نه شهرتي و نه ... در واقع هيچ نداشت. فقط يک چيز داشت و آن هم موقعيت خوب جغرافيايي بود که در مسيرهاي اصلي کشتيراني جهان قرار داشت. آنها همين مزيت را به پول تبديل کردند! و شدند قطب مهم کشتيراني در مبادلات تجاري جهان. همچنين روي گردشگري سرمايهگذاري کردند: جالب است بدانيد سال قبل 16 ميليون گردشگر جذب کردند يعني سه برابر جمعيتشان. اگر بخواهيم ايران را با آنان مقايسه کنيم ما بايد 240 ميليون توريست ميداشتيم.
بياييم صادقانه بپذيريم راه توسعه، الهام گرفتن (و نه کپي کردن) بهترين تجارب جهاني در حوزه کشورداري است. آيا نميخواهيم کمي جديتر به ضابطهمندي حاکمیتی، جهانپذيري اقتصادي، انضباطمندي اجتماعي و اهرمسازي مزيتهاي محدود فکر کنيم؟
مجتبی لشکر بلوکی