
به گزارش مانا، نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به خطرات ناشی از ترکیدن احتمالی حباب هوش مصنوعی در بازار سهام آمریکا پرداخته است. به نوشته این هفته نامه، اگر بازار سهام آمریکا سقوط کند، یکی از قابل پیشبینیترین فروپاشیهای مالی در تاریخ اتفاق خواهد افتاد. همه، از روسای بانکها گرفته تا صندوق بینالمللی پول درباره ارزشگذاریهای نجومی شرکتهای فناوری آمریکا هشدار دادهاند. بانکداران مرکزی نیز خود را برای دردسر مالی آماده میکنند و سرمایهگذاران دوباره برای یک «فروش بزرگ» دیگر ظاهر شدهاند. با هر نشانهای از نوسان، مانند سقوط هفتگی اخیر که در شاخص نزدک اتفاق افتاد، گمانهزنیها درباره اینکه بازار در لبه پرتگاه قرار دارد بالا گرفته است.
جای تعجب هم ندارد. نسبت قیمت به درآمد تعدیل شده شاخص S&P ۵۰۰ به سطوحی رسیده است که آخرین بار در طول «رونق دات کام» دیده شده بود. سرمایهگذاران انتظار دارند که هزینههای گسترده روی هوش مصنوعی نتیجه بدهد؛ ولی اعداد ترسناکند. برای اینکه شرکتها بتوانند به بازده ۱۰ درصدی روی هزینههای سرمایهای هوش مصنوعی که تا سال ۲۰۳۰ پیشبینی شده است برسند، جمعاً به درآمد سالانه ۶۴۰ میلیارد دلاری هوش مصنوعی نیاز دارند، که به گفته موسسه مالی جی پی مورگان چیس، معادل بیش از ۴۰۰ دلار در سال به ازای هر کاربر آیفون است. تاریخ نشان میدهد که چنین انتظارات بلندپروازانهای معمولا در ابتدا توسط فناوریهای جدید برآورده نمیشود، حتی اگر آن فناوری بتواند جهان را تغییر دهد.
بازارها آماده شوکهای بزرگ
با اینحال، گرچه سقوط بازار تقریباً هیچ کس را غافلگیر نخواهد کرد، تعداد کمی درباره پیامدهای آن فکر کردهاند. این مساله تا حدودی به این دلیل است که احتمال یک سقوط بزرگ در بازارهای سهام که منجر به بحران مالی گستردهای شود در حال حاضر بسیار اندک است. برخلاف دهه ۲۰۰۰ که استفاده گسترده از اهرم مالی و مهندسی مالی پیچیده به ایجاد یک حباب بدهی محور در بازار وامهای مسکن پرریسک کمک کرد، رونق امروز هوش مصنوعی عمدتاً با تامین مالی از محل سهام شکل گرفته است. به علاوه، اقتصاد واقعی در سالهای اخیر نشان داده است که میتواند شوکها را تحمل کند و رکود به رویدادی نادر تبدیل شده است.
با اینحال اشتباه است که فکر کنیم تاثیر زیانهای بزرگ بازار سهام به کیف پول سرمایهگذاران محدود میشود. هر اندازه رونق سهام بیشتر ادامه پید اکند، تامین مالی آن مبهمتر میشود؛ و حتی بدون یک آخرالزمان مالی، وقوع سقوطی شدید در بازار مالی ممکن است در نهایت اقتصاد جهانی را به رکود بکشاند.
خطر رکود از دل ثروت خانوار
ریشه این آسیبپذیری مصرف کننده آمریکاییست. سهام حدود ۲۱ درصد از ثروت خانوار را تشکیل میدهد که حدود یکچهارم نسبت به دوران رونق دات کام بیشتر است. حدود نیمی از افزایش ثروت آمریکاییها در ۱۰ سال گذشته مربوط به داراییهای مرتبط با هوش مصنوعی بوده است و هر چه ثروت خانوارها بیشتر میشود، در مقایسه با دوران پیش از همه گیری کرونا با خیال آسودهتری کمتر پس انداز میکنند.
اما وقوع یک سقوط میتواند این روندها را معکوس کند. براساس محاسبات اکونومیست، سقوط سهام مشابه با سقوط دات کام میتواند ثروت آمریکاییها را تا ۸ درصد کاهش دهد و باعث کاهش شدید در هزینههای مصرف کننده شود. با یک حساب سرانگشتی، این کاهش معادل ۱.۶ درصد تولید ناخالص داخلی آمریکاست که برای سوق دادن آن به رکود اقتصادی کافی ست. تاثیری که این شرایط بر مصرف کننده خواهد گذاشت بسیار بزرگتر از پیامدهای احتمالی ناشی از کاهش سرمایهگذاری در هوش مصنوعی است؛ سرمایهگذاری که بخش زیادی از آن صرف تراشههایی میشود که از تایوان وارد میشوند.
عواقب جهانی سقوط سهام آمریکا
این شوک و کاهش تقاضای آمریکا به اروپای با رشد پایین و چین دچار تورم منفی سرایت خواهد کرد و ضربه به صادرکنندگان ناشی از تعرفههای ترامپ را تشدید میکند؛ و از آنجایی که خارجیها حدود ۱۸ تریلیون دلار سهام آمریکا را در اختیار دارند، این سقوط یک اثر ثروت جهانی هم به دنبال خواهد داشت.
اما خبر خوب این است که رکود جهانی که ریشه در بازار سهام دارد لزوماً عمیق نخواهد بود، همانطور که رکود پس از سقوط دات کام سطحی بود و بسیاری از اقتصادهای بزرگ هم وارد آن نشدند. نکته مهم این است که فدرال رزرو فضای کافی برای کاهش نرخ بهره باهدف افزایش را تقاضا دارد و برخی از کشورها با محرکهای مالی به آن پاسخ خواهند داد. با اینحال، رکود اقتصادی با تضعیف بیشتر هژمونی آمریکا، تضعیف بودجههای دولتی و تشدید غرایز حمایتگرایانه، آسیبپذیریهای چشمانداز اقتصادی و ژئوپلیتیکی امروز را آشکار میکند.
خطر کاهش رشد و تضعیف دلار
بدون رونق هوش مصنوعی، اقتصاد آمریکا همان حالتی را خواهد داشت که در بهار دیده میشد: تحت تاثیر تعرفهها، نهادهایی که تحت فشار هستند و سیاستهایی که هر روز پرتنشتر میشوند. در رکود اقتصادی، آمریکا معمولاً پناهگاه امنی است. اما در این شرایط، و با بدترین کاهش رشد اقتصادی آمریکا، هجوم به دلار، که امسال با ۸ درصد کاهش مواجه بوده است، تضمین شده نخواهد بود. اگرچه دلار ضعیفتر برای بقیه جهان موهبتی خواهد بود، اما این ایده را تقویت میکند که «استثناگرایی آمریکایی» آن چیزی نیست که بود. از سوی دیگر، افزایش نفوذ سیاسی بر فدرال رزرو، دلار را بیشتر در معرض تهدید قرار میدهد.
آزمون مالی دولتهای بدهکار
رکود اقتصادی همچنین دولتهای بدهکار در سراسر جهان را در معرض آزمون مالی سختی قرار میدهد. کاهش نرخ بهره از سوی بانکهای مرکزی، هزینه انبوه بدهی جهانی را که به ۱۱۰ درصد تولید ناخالص داخلی میرسد را نیز کاهش میدهد. ولی کسریهای بودجه نیز افزایش خواهند یافت، چراکه هزینههای رفاهی افزایش یافته و درآمدهای مالیاتی کاهش یافتهاند. در بیشتر اقتصادهای آسیبپذیر، نگرانیهای مالی ممکن است باعث شود بازده اوراق قرضه بلندمدت ثابت بماند یا حتی افزایش پیدا کند، حتی در حالیکه بانکهای مرکزی نرخهای کوتاهمدت را کاهش میدهند.
مازاد کالاهای چین و خطر حمایتگرایی
پیامد پایانی نیز مربوط به تجارت است. کاهش هزینه مصرف کنندگان آمریکایی، کسری تجاری این کشور را کاهش میدهد، که دونالد ترامپ را خوشحال خواهد کرد. وقتی بازارها در شرایط بدی باشند، سیاستهای تجاری کاخ سفید کمتر متخاصمانه خواهد بود. اما از طرف دیگر مازاد کالاهای چینی بدتر خواهد شد. در حال حاضر، تولید کنندگان اروپایی و آسیایی باید با مازاد کالاهای چینی رقابت کنند، که با کاهش صادرات چین به آمریکا در حال افزایش است. کاهش رشد اقتصادی آمریکا این مازاد را بیشتر کرده و واکنشهای حمایت گرایانه را تشدید خواهد کرد. از اینرو، جهان ممکن است سقوط بازار آمریکا را پیشبینی کند، اما لزوماً برای عواقب آن آماده نیست.