۱۸ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۰۴

گروه ویژه مشترک ایالات متحده و فیلیپین، استراتژی مهار دریایی چین

پیت هگست، وزیر دفاع ایالات متحده، روز ۳۰ اکتبر در حاشیه اجلاس دفاعی اتحادیه کشور‌های جنوب شرقی آسیا (آسه‌آن) در کوالالامپور، به همراه همتای فیلیپینی خود، گیلبرتو تئودورو از تشکیل یک گروه ویژه مشترک برای هماهنگی و نظارت بر عملیات دریایی جدید فیلیپین رونمایی کرد.
کد خبر: ۱۰۴۹۶۴

گروه ویژه مشترک ایالات متحده و فیلیپین، استراتژی مهار دریایی چین

 

مانا- هگست اعلام کرد که اتحاد با فیلیپین هرگز تا این اندازه مستحکم نبوده است و پیمان دفاع مشترک دو کشور سنگ بنای این همکاری محسوب می‌شود. به گفته او این اقدام با هدف افزایش قابلیت همکاری، انجام رزمایش‌ها و ارتقای آمادگی دو کشور در مواجهه با شرایط اضطراری انجام می‌شود تا بتوانند در برابر بحران یا تجاوز احتمالی به طور قاطع واکنش نشان دهند و بازدارندگی را در دریای چین جنوبی بازسازی کنند.

این ساختار جدید که تحت نظارت مستقیم یک ژنرال تک ستاره آمریکایی فعالیت خواهد کرد، ماموریت دارد همکاری‌های اطلاعاتی و نظارتی در حوزه امنیت دریایی میان دو کشور را تقویت کند. چنین اقدامی در واقع گامی تازه در جهت گسترش نفوذ استراتژیک واشنگتن در جغرافیای دریایی جنوب شرق آسیا و تلاشی برای محدود کردن دامنه تحرک دریایی چین در اقیانوس آرام غربی به شمار می‌آید.

اعلام تشکیل این گروه بخشی از مجموعه اقدامات تنش‌زایی بود که مستقیماً چین و توافقات اخیر با فیلیپین را هدف قرار می‌داد. در ماه‌های گذشته مانیل و پکن کوشیده‌اند از تشدید مستقیم درگیری‌های دریایی در دریای چین جنوبی جلوگیری کنند و با امضای تفاهم‌نامه‌ای در‌باره پشتیبانی لجستیکی و چرخش مسالمت‌آمیز نیرو‌ها در مناطق مورد مناقشه چارچوبی برای مدیریت بحران ایجاد کنند.

بر اساس این توافق، انتقال تدارکات و جایگزینی نیرو‌های فیلیپینی در پایگاه موقت واقع بر جزیره صخره‌ای توماس شول دوم (Second Thomas Shoal) که ناو (BRP Sierra Madre) از سال ۱۹۹۹ به‌عنوان ایستگاه نظامی برآن مستقر است، مجاز شناخته می‌شود. مشروط بر آن‌که هیچ‌گونه مصالح ساختمانی یا تجهیزات جدیدی برای توسعه‌ی پایگاه ارسال نگردد. این بند از توافق در واقع تلاشی برای جلوگیری از تغییر وضعیت میدانی در منطقه است، اما در عمل نشان می‌دهد که مانیل در حال حفظ حضور نمادین خود تحت فشار موازنه‌ای فزاینده میان واشنگتن و پکن است.

این ناو یک کشتی مربوط به دوران جنگ جهانی دوم است که دیگر قابلیت دریانوردی ندارد و بیش از دو دهه است که به گل نشسته است. توصیف دوگانه فیلیپین از این ناو ممکن است یک هدف استراتژیک را دنبال کند. فیلیپین با ادعای اینکه این ناو یک کشتی جنگی فعال است، ممکن است به دنبال استفاده از حمایت‌های ارائه شده به کشتی‌های جنگی طبق ماده ۲۹ کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد قانون دریا‌ها مانند مصونیت از توقیف یا حمله باشد. همزمان با توصیف آن به عنوان یک ایستگاه دائمی، فیلیپین ممکن است قصد داشته باشد اشغال طولانی مدت بر روی جزیره صخره‌ای توماس شول دوم را هدف قرار دهد و ادعا‌های ارضی چین در دریای چین جنوبی را به چالش بکشد.

ماده ۲۹ مبنای حقوقی مهمی در حقوق بین‌المللی دریایی دارد و مبنای تمایز میان کشتی‌های نظامی رسمی و شناور‌های غیر‌نظامی یا شبه نظامی را فراهم می‌کند.

در روز‌های اخیر همکاری‌های نظامی و اطلاعاتی میان ایالات متحده و فیلیپین به‌طرز چشمگیری گسترش یافته است. دلیل اصلی این روند را باید در افزایش تنش‌ها با چین در دریای چین جنوبی و نگرانی مانیل از گسترش حضور نظامی پکن در آب‌های مورد مناقشه جست‌و‌جو کرد. واشنگتن نیز در چارچوب سیاست مهار دریایی چین تلاش دارد جایگاه خود را در جنوب شرق آسیا تقویت کند و با تکیه بر پیمان دفاع مشترک ۱۹۵۱، بار دیگر فیلیپین را به یکی از محور‌های اصلی استراتژی بازدارندگی خود در اقیانوس آرام غربی بدل سازد. مانیل و واشنگتن به این پیمان متعهد هستند که می‌تواند در صورت حمله مسلحانه علیه نیروها، کشتی‌های دولتی یا هواپیما‌های فیلیپین در دریای چین جنوبی قابل استناد باشد. مقامات آمریکایی از جمله جو بایدن رئیس جمهور سابق ایالات متحده، تعهد قطعی خود را برای کمک به فیلیپین تأکید کرده‌اند.

از منظر ژئواستراتژیک می‌توان دلایل گسترش همکاری اخیر میان فیلیپین و ایالات متحده در دریای چین جنوبی را در چند محور اصلی خلاصه کرد:

-جغرافیای استراتژیک و اهمیت مسیر‌های دریایی دریای چین جنوبی یکی از مهم‌ترین گذرگاه‌های دریایی جهان است که بخش عظیمی از تجارت بین آسیا و سایر نقاط جهان از آن عبور می‌کند. کنترل بر این منطقه به معنی دسترسی به منابع انرژی، ماهیان، مسیر‌های حمل‌ونقل استراتژیک و قدرت مانور دریایی است. از‌این‌رو فیلیپین و آمریکا هر دو انگیزه مهمی برای تقویت همکاری دارند تا حضور و نفوذ سایر بازیگران منطقه به‌ویژه چین را مدیریت کنند.

-تضاد منافع در منطقه ادعا شده فیلیپین و چین بر سر جزایر و صخره‌های متعدد در دریای چین جنوبی اختلاف دارند. مانیل نگران است که چین با سیاست "واقعیت در میدان" کنترل عملی خود را گسترش دهد و گام‌های قاطع‌تر حضورش را تحکیم بخشد. آمریکا هم از این زاویه با حمایت از فیلیپین می‌کوشد تا توازن قدرت در منطقه را به نفع متحدانش حفظ نماید.

سیاست "واقعیت در میدان" به‌معنای امر انجام‌شده یک استراتزی ژئوپلیتیکی و نظامی است که در آن یک کشور با ایجاد تغییرات سریع و عملی در وضعیت موجود، واقعیتی جدید را در عرصه‌ی میدانی تحمیل می‌کند به‌گونه‌ای که طرف مقابل یا جامعه‌ی بین‌المللی در برابر یک عمل انجام‌شده قرار گیرد و هزینه‌ی بازگرداندن شرایط قبلی بسیار بالا باشد.

-آمادگی در برابر بروز بحران‌ها و بازدارندگی هدف نهایی واشنگتن و مانیل افزایش آمادگی برای واکنش در برابر هرگونه بحران احتمالی با چین و نمایش اراده قاطع در دفاع از آزادی ناوبری و حاکمیت ملی فیلیپین است.

این عوامل نشان می‌دهد که گسترش همکاری‌های نظامی آمریکا و فیلیپین نه صرفاً حاصل نگرانی‌های مقطعی، بلکه بخشی از یک استراتژی چندلایه برای بازتعریف موازنه‌ی قدرت در دریای چین جنوبی است. این همکاری، پیوندی میان ژئوپلیتیک، امنیت دریایی و رقابت قدرت‌های بزرگ ایجاد کرده که می‌تواند شکل آینده‌ی نظم منطقه‌ای در جنوب شرق آسیا را تعیین کند.

اعلام تشکیل گروه ویژه‌ی مشترک میان ایالات متحده و فیلیپین، عملاً توازن قوا در دریای چین جنوبی را وارد مرحله‌ای تازه کرده است. این اقدام از یک‌سو نشان‌دهنده‌ی بازگشت تدریجی آمریکا به نقش فعال‌تر نظامی در آب‌های جنوب شرق آسیا است و از سوی دیگر افزایش نگرانی چین از احیای ائتلاف‌های امنیتی تحت رهبری واشنگتن را به همراه داشته است.

چین این تحولات را به‌عنوان بخشی از استراتژی محاصره‌ی دریایی تعبیر می‌کند که هدف آن ایجاد شبکه‌ای از پایگاه‌ها و همکاری‌های نظامی از ژاپن و کره‌جنوبی تا استرالیا و فیلیپین است تا تحرک نیروی دریایی چین در اقیانوس آرام غربی محدود شود. در واکنش، چین احتمالاً به افزایش گشت‌های دریایی، استقرار تجهیزات نظامی در جزایر مصنوعی و استفاده از ناوگان شبه‌نظامی ماهیگیری روی خواهد آورد تا کنترل میدانی خود را حفظ کند.

در سطح منطقه‌ای نیز این همکاری فشار تازه‌ای بر اعضای اتحادیه کشور‌های جنوب شرق آسیا (آسه‌آن) وارد می‌کند. کشورهایی، چون مالزی، ویتنام و اندونزی که خود نیز درگیر مناقشات ارضی با چین هستند، از یک‌سو نگران گسترش درگیری میان قدرت‌های بزرگ هستند و از سوی دیگر از افزایش قدرت چانه‌زنی فیلیپین در برابر پکن استقبال می‌کنند. در مقابل، کشور‌هایی نظیر کامبوج و لائوس که روابط نزدیکی با چین دارند، احتمالاً در نشست‌های آسه‌آن موضعی محتاطانه یا منتقدانه اتخاذ خواهند کرد تا از ایجاد شکاف درون اتحادیه جلوگیری شود.

در مجموع، تشکیل گروه ویژه‌ی مشترک میان ایالات متحده و فیلیپین را باید فراتر از یک اقدام نظامی صرف دانست که بیانگر چرخش استراتژیک در نظم امنیتی جنوب شرق آسیا است. واشنگتن با این اقدام نه‌تنها سطح تعهد خود به دفاع از فیلیپین را ارتقا داده، بلکه پیام روشنی به پکن فرستاده است مبنی بر اینکه دریای چین جنوبی دیگر عرصه‌ی انحصاری نفوذ چین نخواهد بود. از سوی دیگر، فیلیپین نیز با تکیه بر این همکاری تلاش دارد میان فشار‌های دو قدرت بزرگ توازن برقرار کند و از تبدیل‌شدن به نقطه‌ی ضعف در موازنه‌ی منطقه‌ای بپرهیزد. با این حال این الگوی جدید همکاری می‌تواند هم به تقویت بازدارندگی در برابر ماجراجویی‌های دریایی چین منجر شود و هم در صورت نبود سازوکار‌های مدیریت بحران مؤثر، زمینه‌ساز افزایش رقابت و بی‌ثباتی بیشتر در یکی از حساس‌ترین آبراه‌های جهان گردد.

شهره پولاب- دکتری جغرافیای سیاسی و پژوهشگر روابط بین‌الملل

ارسال نظرات
آخرین اخبار