به گزارش مانا، نشریه اکونومیست سرمقاله این هفته خود را به لیزتراس و بریتانیا اختصاص داده است. این گزارش که تنها چند ساعت قبل از استعفای خانم نخست وزیردر روز پنجشنبه اکتبر منتشر شد، آینده خانم تراس را "مبهم " دانسته بود و پیش بینی کرده بود بریتانیا مثل ایتالیا با چالشهای مالی روبرو شود.
"به بریتلی خوش آمدید"
در سال ۲۰۱۲، لیز تراس و کواسی کوارتنگ، دو تن از نویسندگان کتابی به نام «بریتانیای رها شده»، از ایتالیا به عنوان هشدار استفاده کردند. خدمات عمومی متورم، رشد کم، بهره وری ضعیف.
مشکلات ایتالیا و سایر کشورهای جنوب اروپا در بریتانیا نیز وجود داشت. ده سال بعد، خانم تراس و آقای کوارتنگ در تلاش ناموفق خود برای ایجاد مسیری متفاوت، کمک کردند تا این مقایسه گریزناپذیر شود. بریتانیا هنوز از رشد ناامید کننده و نابرابری منطقهای آسیب دیده و بیثباتی سیاسی مزمن بازارهای اوراق قرضه را نیز دچار مشکل کرده است.
مقایسه بین دو کشور دقیق نیست. بین سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۹، نرخ رشد بهرهوری بریتانیا دومین پایینترین نرخ رشد در G۷ بود، اما ایتالیا به مراتب بدتر بود. بریتانیا جوانتر است و اقتصاد رقابتی تری دارد. مشکلات ایتالیا تا حدی ناشی از حضور در اتحادیه اروپاست و مشکلات بریتانیا، تا حدی، به دلیل از بیرون بودن از آن.
مقایسه بازده اوراق قرضه دو کشور گمراه کننده است. بریتانیا دارای بدهی کمتر، واحد پولی و بانک مرکزی مخصوص خود است. بازار فکر میکند که شانس نکول بسیار کمتری نسبت به ایتالیا دارد. اما اگر بریتانیا یک حقیقت آماری نباشد، چیزی واقعی را به تصویر میکشد.
شبیهتر از همیشه به ایتالیا
بریتانیا در سالهای اخیر از سه جهت به ایتالیا نزدیکتر شده است. اول و واضحتر از همه، بیثباتی سیاسی که ایتالیا را از بین میبرد، بریتانیا را کاملاً آلوده کرده است. از زمان پایان دولت ائتلافی در می ۲۰۱۵، بریتانیا چهار نخست وزیر (دیوید کامرون، ترزا می، بوریس جانسون و خانم تراس) مثل ایتالیا داشته است.
انتظار میرود جورجیا ملونی به عنوان نخست وزیر جدید در رم سوگند یاد کند. آینده خانم تراس نمیتواند مبهمتر از این باشد. طول عمر وزیران اکنون بر حسب ماه محاسبه میشود: از ماه جولای، بریتانیا دارای چهار وزیر دارایی بوده است. وزیر کشور این هفته پس از تنها ۴۳ روز از سمت خود استعفا داد. با افزایش هرج و مرج، اعتماد به سیاست کاهش یافته است: ۵۰ درصد از بریتانیاییها در سال ۲۰۱۰ به دولت اعتماد داشتند و اکنون کمتر از ۴۰ درصد به دولت اعتماد دارند. شکاف با ایتالیا در این معیار از ۱۷ درصد به ۴ کاهش یافته است.
دوم، همانطور که ایتالیا بازیچه بازارهای اوراق قرضه در طول بحران منطقه یورو شد، آنها اکنون به وضوح کنترل بریتانیا را بر عهده دارند. محافظه کاران شش سال گذشته را صرف تعقیب رویای افزایش حاکمیت بریتانیا کردهاند. در عوض کنترل خود را از دست دادهاند. سیلویو برلوسکونی در سال ۲۰۱۱ پس از شکست بروکسل و برلین از قدرت در ایتالیا برکنار شد. آقای کوارتنگ به دلیل واکنش بازار به بسته کاهش مالیات بدون بودجه او از شغل خود به عنوان وزیر خزانه داری اخراج شد. در حال حاضر، تریدهای gilts (اوراق قرضه بریتانیا) داوران سیاست دولت بریتانیا هستند. جرمی هانت، وزیر دارایی جدید، اکثر کاهشهای مالیاتی را از بین برده و به درستی تصمیم گرفته است که طرح تضمین قیمت انرژی دولت از آوریل ۲۰۲۳ را دوباره طراحی کند. تصمیماتی که او باید اتخاذ کند تا حفره باقی مانده را پرکند با درنظر گرفتن بازارها طراحی میشود.
خداحافظی با سیستم پارلمانی؟
احتمال انتخابات عمومی زودهنگام قویتر میشود. البته بعید است این اتفاق بیفتد: چرا نمایندگان حزب محافظهکار به مرگ خود رأی دهند؟ این استدلال که خانم تراس یا هر جانشینی فاقد اختیار است، در سیستم پارلمانی دارای نقص است. اما اگر پارلمان قادر به ایجاد یک دولت کارآمد نیست، وقت آن است که به سراغ رای دهندگان برود. آن لحظه نزدیکتر میشود. برگزاری انتخابات مشکلات ایتالیا را حل نکرده است. اما دلیلی وجود دارد که نسبت به بریتانیا، جایی که بی ثباتی سیاسی اکنون بیماری تک حزبی است، امیدوارتر باشیم. محافظهکاران به دلیل فرسودگی ناشی از برگزیت و فرسودگی محض ۱۲ سال قدرت، تقریباً غیرقابل کنترل شدهاند. خانم تراس حق دارد که رشد را بزرگترین مشکل بریتانیا معرفی کند. با این حال، رشد به برنامههای خارقالعاده و انفجارهای بزرگ بستگی ندارد، بلکه به دولت باثبات، سیاست متفکرانه و وحدت سیاسی بستگی دارد. در تجسم فعلی خود، محافظهکاران نمیتوانند آن را فراهم کنند.