مسیر متفاوت شاهزاده چینی با راه پدر

زمانی که آقای شی در سال ۲۰۱۲ به قدرت رسید، چین به سرعت در حال تغییر بود. طبقه متوسط در حال رشد بود، شرکت‌های خصوصی رونق داشتند و شهروندان در رسانه‌های اجتماعی با هم ارتباط برقرار می‌کردند. رهبر دیگری ممکن بود این‌ها را به عنوان فرصت تلقی کند. آقای شی فقط تهدید‌ها را می‌دید.
کد خبر: ۹۳۹۴۰

مسیر متفاوت شاهزاده چینی با راه پدر

 

به گزارش مانا، اکونومیست این هفته دو سر مقاله دارد. سرمقاله شماره 1 با عنوان«شاهزاده»، به داستان شی جین پینگ و و تهدیدی که او با بازگرداندن نقش غالب حزب کمونیست در داخل و خارج از کشور ایجاد می کند می پردازد.

در این مطلب آمده است: در سال 1985 شی جین پینگ 31 ساله بود که وارد ایالات آیووا در ایالات متحده شد. در آن زمان او یکی از مقامات کوچک حزب کمونیست بود که در یک تور دو هفته‌ای آمده بود تا در مورد غذای حیوانات بیاموزد. میزبانان او را دوست داشتند و او آنها را دوست داشت نکته مهم سفر او اقامت دو شبه با خانواده ها در شهر کوچک مسکاتین بود. آقای شی در اتاقی خوابید که با پوسترهایی از «پیشتازان فضا» و «جنگ ستارگان» تزئین شده بود. او برای اولین بار پاپ کورن را امتحان کرد. به هر حال، او آیووا را دوست داشت.
ستان‌های جالب و خیالی از این دست باعث شد بسیاری از ناظران در سال 2012، زمانی که آقای شی رهبر چین شد، خوش بین باشند. پدرش یک پیشگام انقلابی بود که بعدها از گشایش اقتصادی و اصلاحات حمایت کرد.آقای شی به عنوان یک«شاهزاده» بزرگ شد، فرزند خانواده سلطنتی.

خلاف مسیر پدر

برخی حدس می زدند که او راه عملگرایانه پدرش را دنبال خواهد کرد. اما او راه دیگری را در پیش گرفته است.آقای شی خود را نه اصلاح طلب بلکه احیاگر می‌داند. احیاگر حزب کمونیست و نقش مرکزی آن در جامعه، چین و جهان. او بیش از هر رهبر چینی از زمان مائوتسه تونگ، قدرت جمع کرده و بی رحمانه از آن استفاده کرده است.با افزایش قدرت او، جاه طلبی چین نیز افزایش یافته است. 

یک قدم تا حکومت مادام العمر؟

در کنگره پنج سال یکبار این حزب که از 16 اکتبر آغاز می شود، به احتمال قریب به یقین آقای شی برای سومین دور به ریاست جمهوری میرسد اتفاقی که احتمالاً او را به عنوان یک حاکم مادام العمر تعیین می کند. درک ریشه و اعتقادات او هرگز به این اندازه مهم نبوده است.

مهم ترین پلن آقای شی، احیای حزب کمونیست است که از زندگی بسیاری از مردم محو شده بود.او در انقلاب فرهنگی چین به بلوغ رسید، زمانی که مائو با بسیج گارد سرخ برای حمله به روشنفکران و مقاماتی که به اندازه کافی وفادار به نظر نمی‌رسیدند، جامعه را به هم ریخت.پدر آقای شی شکنجه شد.خواهر ناتنی او خودکشی کرد و آقای شی فرستاده شد تا هفت سال در غاری در حومه شهر زندگی کند تا فضیلت کار سخت را بیاموزد. 

بر اساس باورهای اساطیری حزب، این تجربه آقای شی را از یک شاهزاده به حق به مردی از مردم تبدیل کرد.

یک منبع به نقل از یک تلگراف دیپلماتیک آمریکایی این موضوع را به گونه ای دیگر دید:« آقای شی "با قرمزتر شدن از قرمز " زنده ماند.»

او به جای پس زدن حزب پس از پاکسازی های مائو، خود را وقف بازسازی آن کرد. به نظر او حزب تنها نهادی بود که می توانست از تکرار چنین هرج و مرج جلوگیری کند.بنابراین منطقی بود که رهبران آن در سال 2012 به او مراجعه کنند، زمانی که بسیاری فکر می کردند که حزب دوباره راه خود را گم کرده است. آنها بر این باور بودند که برای نجات آن نیاز به نظم و هدف تازه دارد.رئیس‌جمهور چین همه اینهارا حتی با شدت بیشتری به حزب داد.کمپین ضدفساد او موج جدیدی به راه انداخت و پاکسازی رقبای خود را دوچندان کرد. او از آن زمان حزب را دوباره به تمام جنبه های زندگی تزریق کرده است. 

کمیته‌های حزبی در شرکت‌های خصوصی تشکیل شده‌اند و در سطح محله‌ای که اعضای مردمی به اجرای سیاست «کووید صفر» او کمک می‌کنند، دوباره تقویت شده‌اند. آقای شی نهادهای حزبی با اختیارات جدید برای نظارت بر وزارتخانه های دولتی ایجاد کرده است. همانطور که او می گوید: "دولت، ارتش، جامعه و مدارس، شرق، غرب، جنوب، شمال و مرکز - حزب همه آنها را رهبری می کند." آقای شی می خواهد چین را نیز احیا کند.در سال 2018، او ، ده اصل را برای دیپلمات ها مطرح کرد که باید از آنها پیروی کنند.

در صدر لیست، حفظ اقتدار حزب قرار داشت. دوم "تحقق جوان سازی ملت چین" بود. در حالی که مائو کشور را متحد کرد و دنگ شیائوپینگ به رونق آن کمک کرد، آقای شی معتقد است که او کسی است که دوباره آن را عالی خواهد کرد. او از غربی صحبت می کند که در حال افول است و جهان در حال تجربه «تغییرات بزرگی است که در یک قرن دیده نشده است». این عبارت ریشه در اواخر دوره چینگ دارد، زمانی که چین توسط قدرت های خارجی تحقیر شد. 
هیچ چیز عجیبی وجود ندارد که یک قدرت بزرگ بخواهد حرف بزرگی در امور جهانی داشته باشد. اما رژیم چین نظم جهانی امروز را تحمیلی غرب می داند و می خواهد قوانین را بازنویسی کند.او سال گذشته به مناسبت صدمین سالگرد تأسیس حزب گفت: «مردم چین هرگز اجازه نمی‌دهند هیچ نیروی خارجی ما را قلدری، سرکوب یا بردگی کند.» هر کسی که جرأت انجام این کار را داشته باشد، سرش را در برابر دیوار بزرگ فولادی که از گوشت و خون بیش از 1.4 میلیارد چینی ساخته شده است، خونین خواهد کرد.این موسیقی به گوش ناسیونالیست هایی آشنا است که به آقای شی احترام می گذارند و منتقدان خارجی را تحقیر می کنند. بسیاری از آنها معتقدند غرب نژادپرست و خود محور است. غرور، پارانویا و ناامیدی آنها ترکیبی قابل احتراق است. در ماه اوت، زمانی که نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، از تایوان بازدید کرد، ملی‌گرایان خواستار سرنگونی هواپیمای او شدند.آنها معتقدند که آمریکا و ائتلاف رو به رشد ناتو، حمله روسیه به اوکراین را تحریک کردند، که آقای شی به طور ضمنی از آن به عنوان چالشی برای غرب حمایت می‌کند. چین امروزی برخی از دیپلمات های غربی را به یاد ژاپن در دهه های 1920 و 1930 می اندازد.

تفاوت فلسفه چینی و غربی

رقابت بین چین و غرب، بیش از هر چیز، رقابتی بین فلسفه های رقیب است. دولت های غربی بر این باورند که موفقیت از اجازه دادن به مردم برای انتخاب سرنوشت خود حاصل می شود.حاکمان چین بر این باورند که افراد باید آزادی ها، حریم خصوصی و حیثیت خود را فدای خیر بزرگتر کنند. 

او تحت لوای مبهم «شکوفایی مشترک» مجدداً کنترل دولت را بر اقتصاد تثبیت کرد و برخی از موفق ترین شرکت های چینی را زیر پا گذاشت. طرح او برای رام کردن بازار املاک در فرسودگی نهفته است و وام های بد به شدت بر اقتصاد تاثیر می گذارد. یکی دیگر از مشکلات مبرم سیاست او در برابر کووید صفر است. برای حفظ بیشتر مناطق چین از ویروس، مقامات محدودیت‌های شدیدی را در مناطق بزرگ با شیوع‌های کوچک اعمال می‌کنند.در ابتدا این امر جان افراد زیادی را نجات داد، اما اکنون به کاهش دیگری در تولید تبدیل شده است.مردم که از قوانین خسته شده اند، شروع به نادیده گرفتن آنها کرده اند.

تراژدی احیای حزب کمونیست

زمانی که آقای شی در سال 2012 به قدرت رسید، چین به سرعت در حال تغییر بود. طبقه متوسط در حال رشد بود، شرکت های خصوصی رونق داشتند و شهروندان در رسانه های اجتماعی با هم ارتباط برقرار می کردند.رهبر دیگری ممکن بود اینها را به عنوان فرصت تلقی کند. آقای شی فقط تهدیدها را می دید. در خانه، او در حال سرهم کردن مجموعه ای از مشوق ها و اجبار برای بازگرداندن کنترل حزب است. در خارج از کشور، او نظمی به رهبری آمریکا را به چالش می کشد که جهان باید در برابر آن مقاومت کند.





ارسال نظرات
آخرین اخبار