مانا: هفته نامه اکونومیست سرمقاله شماره جدید خود را به جورجیا ملونی نخست وزیر احتمالی ایتالیا به عنوان اولین رهبر راست افراطی پس از جنگ جهانی دوم اختصاص داده است.
سرمقاله شماره ۲۴ سپتامبر اکونومیست با عنوان"اروپا باید نگران باشد؟ " خانم ملونی را تهدیدی از جانب حزب راست ایتالیا دانسته است.
اما اروپا چقدر باید از جورجیا ملونی بترسد؟ اگر در نظرسنجیها اشتباهی پیش نیاید، در روز یکشنبه ۲۵ سپتامبر، (سوم مهر) ایتالیاییها راستگراترین دولت در تاریخ پس از جنگ کشورشان را انتخاب خواهند کرد.
انتظار میرود که یک اتحاد سه حزبی بیش از ۶۰ درصد از کرسیهای پارلمان را به دست آورد و در راس آنها جورجیا ملونی رهبر حزب برادران ایتالیا (FDI) نخست وزیری را برعهده بگیرد.
این اتفاق لیبرالها را به خود میلرزاند. حزب برادران ایتالیا ریشه در نئوفاشیسم دارد. خانم ملونی در سخنرانیها، پیوسته موضوع مهاجران غیرقانونی را مطرح میکند و «ایدئولوژی را بیدار میکند».
او در اوایل سال جاری به محافظهکاران آمریکایی گفته است که «هویت ما مورد حمله قرار گرفته است» و اتحادیه اروپا را به همدستی در «جایگزینی» قومی متهم کرد. او از ویکتور اوربان، نخست وزیر پوپولیست مجارستان دفاع و او را تحسین میکند.
حرکت به سمت راست گرایان؛ تغییر در موازنه اروپا
ارتقای مقام خانم ملونی، موفقیت دموکراتهای سوئد در هفته گذشته و تبدیل شدن به دومین حزب بزرگ آن کشور با حضور احتمالی در دولت بعدی و رقابت مارین لوپن با امانوئل مکرون در فرانسه در ماه آوریل که ۴۱ درصد آرا را به دست آورد، همه نشانههایی از تغییر قدرتمند در موازنه اروپا به سمت راست ملی گرا هستند. رای دهندگان که از شکست احزاب مستقر به ستوه آمده اند، به دنبال افراد امتحان نشده هستند.
لیبرالها تنها کسانی نیستند که نگران هستند. حزب برادران ایتالیا هیچ تجربهای از دولت ندارد (در سال ۲۰۱۲ تأسیس شد و در انتخابات ۲۰۱۸ تنها ۴ درصد آرا را به خود اختصاص داد) و ائتلاف مورد انتظار آن شامل احزاب به رهبری سیلویو برلوسکونی و ماتئو سالوینی (معاون نخست وزیر و وزیر کشور پیشین ایتالیا) خواهد بود؛ دو مرد غیرقابل اعتماد با سابقه روابط پیچیده با بروکسل. هر دو دلایل زیادی برای درگیری با خانم ملونی دارند. او در واقع تاجی را دزدیده که هر کدام فکر میکنند باید متعلق به آنها باشد.
در کشوری که از سال ۱۹۴۶ تاکنون ۳۰ نخست وزیر و بیش از دو برابر این تعداد دولت داشته است، این یک دستورالعمل برای ثبات نیست.
خونسرد باشید! خطرات آشکار است، اما دلایلی نیز برای خونسردی وجود دارد.
ابتدا سیاست اجتماعی را در نظر بگیرید. خانم ملونی به صراحت اعلام کرده است که قصد ندارد قانون اجازه سقط جنین را که از سال ۱۹۷۸ وضع شده و از حمایت قابل توجهی برخوردار است، لغو کند. در واقع تلاش برای لغو آن در یک همه پرسی در سال ۱۹۸۱ توسط نزدیک به ۷۰ درصد از رای دهندگان رد شد.
خانم ملونی در حوزه ارزشهای خانوادگی نیز امکان دارد عقب نشینیهایی داشته باشد و مخالفتهای قبلی خود را با برخی مسائل در این حوزه عملیاتی نکند.
اما مطمئناً باید انتظار سرکوب مهاجرت غیرقانونی را داشت، اما زمانی هم که آقای سالوینی آخرین بار در دولت بود، بین سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، همان وعده را داد، اما متوجه شد که تعهدات حقوق بینالملل و قوانین اتحادیه اروپا محدودیتهایی را برای کارهایی که او میتواند انجام دهد تحمیل میکند.
از طرفی دیگر درست است که ملونی مانند آقای سالوینی دیگر سیاستمدار راست گرای ایتالیا، قبلا درباره حذف یورو یا حتی خروج از خود اتحادیه صحبت کرده، اما هر دوی آنها دریافته اند که عضویت در اتحادیه اروپا در ایتالیا به شدت محبوب است و ۷۱ درصد از مردم از یورو حمایت میکنند.
خانم ملونی قبلاً خود را به پیروی از طرح اصلاحاتی که توسط دولتهای پیشین تهیه شده و توسط کمیسیون اروپا تأیید شده، متعهد کرده است. او میگوید که به دنبال تغییراتی در آن خواهد بود، اما با توافق با کمیسیون.
نکته دیگر اینکه خروج از اتحادیه اروپا باعث قطع عرضه پول به این کشور میشود و ایتالیا از حمایت تحت ابزار جدید خرید اوراق قرضه بانک مرکزی اروپا محروم خواهد شد. این امر باعث ایجاد بحران در بازارها میشود و خانم ملونی آن را میداند. خودیها میگویند که او در تلاش است تا یک بانکدار دلگرم کننده را به عنوان وزیر دارایی جدید معرفی کند علاوه بر این ملونی میخواهد یک فرد مورد احترام طرفدار اروپا را وزیر خارجه کند. اطمینان خاطر ماموریت خانم ملونی است و از این نظر او با آقای سالوینی غیرقابل اعتماد، متفاوت است. این واقعیت که او که در صدر انبوه راست گرایان قرار گرفته بهترین خبر در یک موقعیت نگران کننده است.
یک مزیت غیرقابل انکار دیگر برای نخست وزیر احتمالی جدید ایتالیا وجود دارد. برخلاف آقای سالوینی و آقای برلوسکونی، یا در واقع خانم لوپن و آقای اوربان، خانم ملونی طرفدار ولادیمیر پوتین نیست. از زمان حمله به اوکراین، او صدای ثابت و قوی حمایت از اوکراین و ناتو بوده است.
با این وجود، خانم ملونی با وقایع وحشتناکی روبرو است. اقتصاد ایتالیا غیرمولد است و با مشکلات ساختاری، فرهنگی و جمعیتی مواجه است. از سال ۲۰۰۰، تولید ناخالص داخلی به ازای هر نفر رشد نکرده است- که چنانچه که ایتالیا بخواهد با بدهیهای خود کنار بیاید باید رشد کند. تقریباً یک چهارم جوانان ایتالیایی در استخدام، تحصیل یا آموزش نیستند که بدترین سطح در اتحادیه اروپا است.
طرح اصلاحات مورد حمایت اتحادیه اروپا قرار است به اصلاح این امر کمک کند، اما اگر اصلاً اتفاق بیفتد، چرخش طولانی و کند خواهد بود. ایتالیا باید برای یک دهه یا بیشتر تحت سیاستهای سخت گیرانه باشد، نه ۱۷ ماه مدیریت شده توسط ماریو دراگی، نخست وزیر مستعفی. آیا خانم ملونی فرد مناسبی برای انجام سیاستهای اتقباضی دادن است؟ هیچ چیز در سخنرانیهای او نشان نمیدهد که او نیاز به رقابت را درک میکند. در واقع، او طرفدار ملیسازی و حمایتگرایی گسترده است، اگرچه نمیتواند به هیچ یک از این دو دست یابد.
امیدوار باشید، اما برنامه ریزی کنید
اگر اقتصاد به مسیر اشتباه رود چه اتفاقی میافتد؟ پس از سالها تعیین نرخ بهره در سطح یا زیر صفر، بانک مرکزی اروپا این نرخ را در این ماه ۰.۷۵ درصد افزایش داد. افزایش بیشتر برای سال جاری پیش بینی میشود.
اگر کار واقعاً سخت شود، آیا خانم ملونی با آرامش با اتحادیه اروپا و بانک مرکزی اروپا کار خواهد کرد یا مانند یونان یک دهه پیش به حالت پوپولیستی کامل تغییر خواهد کرد؟
یک رهبر پر از مشکل، با حمایت آقای سالوینی که سعی در تقویت محبوبیت خود با مقصر دانستن اتحادیه اروپا برای مشکلات ایتالیا دارد، با خانم ملونی که اکنون پیشنهاد میشود، بسیار متفاوت خواهد بود. با این حال امید وجود دارد. خانم ملونی به اتحادیه اروپا نیاز دارد، زیرا ایتالیا نمیتواند بدهی خود را بدون کمک بروکسل به دوش بکشد.
اروپا باید با آرامش تصمیم دموکراتیک ایتالیا برای انتخاب خانم ملونی را بپذیرد و به او کمک کند تا موفق شود، در حالی که به طور خصوصی هشدار میدهد که خروج برای ایتالیا و اتحادیه اروپا ضرر دارد.