به گزارش مانا، پاکستان، پرجمعیتترین کشور همسایه ایران است که با حدود ۲۲۰ میلیون نفر جمعیت در سال ۲۰۲۰ میلادی، پنجمین کشور پرجمعیت جهان (پس از چین، هند، ایالات متحده آمریکا و اندونزی) است.
به طور کلی، نسبتی مشخص و مثبت میان جمعیت یک کشور و قدرت اقتصادی آن وجود دارد، به این معنی که کشورهای پرجمعیت باید دستکم همان جایگاهی را در فهرست بزرگترین اقتصادهای جهان داشته باشند که با جایگاه آنها در فهرست کشورهای پرجمعیت متناظر است. بر این اساس، اقتصاد پاکستان به اندازهای که باید توسعهیافته نیست.
در توضیح این موضوع، به عنوان نمونه عجیب نیست که چین، بزرگترین اقتصاد جهان باشد و هند، ایالات متحده آمریکا، اندونزی و پاکستان هم جایگاههای دوم تا پنجم را به دست بیاورند. این، ترتیب پرجمعیتترین کشورهای جهان است، اما واضح است که اندونزی و پاکستان در فهرست بزرگترین اقتصادهای دنیا جایی ندارند.
اما اگر قرار باشد اقتصاد پرجمعیتترین کشور همسایهمان را با نگاهی دقیقتر بکاویم، چه چیزهایی خواهیم دید؟ از منظر تولید ناخالص داخلیِ اسمی، اقتصاد پاکستان با تولید حدود ۲۷۵ میلیارد دلار کالا و خدمات در سال ۲۰۱۹ (پیش از بروز همهگیری کرونا)، چهل و دومین اقتصاد بزرگ در جهان بوده است.
از منظر «شاخص توسعه انسانی» (HDI) اما پاکستان کشور چندان توسعهیافتهای به حساب نمیآید و در جایگاه ۱۵۲ در جهان قرار میگیرد. «شاخص توسعه انسانی»، به شکل بسیار ساده، جایگاه کشورها را بر اساس تخصیص منابع به نیازهای انسانی (همچون آموزش، دسترسی به خدمات بهداشتی و امثال آنها) مورد مقایسه قرار میدهد.
پاکستان اکنون یک قدرت هستهای است و ششمین ارتش رسمیِ بزرگ در دنیا (از نظر تعداد نفرات) را دارد. با این حساب در حالی که هند بهعنوان اصلیترین رقیب پاکستان هم به سلاح هستهای مجهز است، امنیت خارجی پاکستانیها تا آیندهای قابل پیشبینی کاملا تضمین شده است: اصل «بازدارندگی» (Deterrence) میگوید قدرتهای هستهای با یکدیگر سرشاخ نخواهند شد.
اقتصاد پاکستان چهل و دومین اقتصاد بزرگ جهان است. از نظر تولید ناخالص داخلی پاکستان در جایگاه بیست و دومین اقتصاد بزرگ جهان قرار گرفته است. اما از منظر شاخص توسعه انسانی کشور چندان توسعهیافتهای به حساب نمیآید و در جایگاه ۱۵۲ در جهان قرار میگیرد.
با این همه اگر همهچیز خوب پیش برود، اقتصاد پاکستان در طول سه دهه آینده از اقتصاد ایران، اقتصاد کانادا و اقتصاد ایتالیا هم جلو خواهد افتاد. موسسه مشاوره اقتصادی «پرایس واترهاوس کوپرز» (PwC) پیشبینی کرده تولید ناخالص داخلی پاکستان بر اساس «شاخص برابری قدرت خرید» در سال ۲۰۳۰ از مرز ۱٫۸ تریلیون دلار و در سال ۲۰۵۰ از مرز ۴٫۲ تریلیون دلار خواهد گذشت. به این ترتیب، بر مبنای مقایسه، اقتصاد پاکستان، در سال ۲۰۵۰ به اندازه اقتصاد آلمان در سال ۲۰۲۰ خواهد رسید.
با این همه، اقتصاد پاکستان مزیتهای بزرگی هم دارد که اقتصاد آلمان سه دهه دیگر احتمالا آنها را از دست داده است.
نخست اینکه میانه سنی جمعیت در پاکستان بسیار پایینتر از آلمان است. میانه سنی جمعیت در یک کشور، به معنای این است که نیمی از جمعیت یک کشور بالاتر از آن عدد و نیم دیگر پایینتر از آن سن دارند.
بر این اساس، در حالی که میانه سنی جمعیت آلمان در سال ۲۰۱۸ حدود ۴۷ سال بود، همین شاخص در ایران معادل ۳۰٫۳ سال و در پاکستان معادل ۲۳٫۸ بوده است. به این ترتیب، در سال ۲۰۱۸، نیمی از پاکستانیها کمتر از ۲۳٫۸ سال سن داشتهاند.
اقتصاد پاکستان در طول سه دهه آینده از اقتصاد ایران، کانادا و ایتالیا هم جلو خواهد افتاد. موسسه مشاوره اقتصادی «پرایس واترهاوس کوپرز» پیشبینی کرده اقتصاد پاکستان، در سال ۲۰۵۰ به اندازه اقتصاد آلمان در سال ۲۰۲۰ خواهد رسید.
جوان بودن جمعیت در پاکستان یک مزیت بینهایت مهم برای این کشور است. با توجه به بالا بودن نرخ زاد و ولد در پاکستان، پیشبینی میشود این کشور همچنان در وضعیت «پنجره جمعیتی» قرار داشته باشد.
این بدان معنا است که تا آینده میانمدت، تعداد پاکستانیهایی که در سنین ۱۶ تا ۶۴ سال (سن فعالیت اقتصادی) قرار خواهند داشت، بیش از پاکستانیهایی خواهد بود که یا کمتر از ۱۶ سال سن دارند یا بیش از ۶۴ سال.
از آن سو، در حالی که اکنون حدود نیمی از پاکستانیها در شهرها زندگی میکنند، تا سال ۲۰۵۰ این تعداد میلیونها نفر افزایش خواهد یافت. افزایش جمعیت شهرنشینی که بر اساس شاخصههای اقتصادی و فرهنگی به «طبقه متوسط» تعلق دارند، ابعاد بازار داخلی پاکستان را به شدت افزایش خواهد داد و این به معنی اوجگیری توانایی تولید کالا و خدمات در این کشور خواهد بود.
یکی از مهمترین عوامل توسعه احتمالی پاکستان در سالهای آینده، حضور چین بهعنوان متحدی برای پاکستان است.
در این میان اما یکی از مهمترین عوامل توسعه احتمالی پاکستان در سالهای آینده، حضور چین بهعنوان متحدی برای پاکستان است. چین، هند و پاکستان در منطقه کشمیر مناقشات مرزی دارند که تا حد زیادی به ژئوپولتیک رابطه میان این سه کشور نیز شکل داده است. بدون این مناقشه، یک همگرایی اقتصادی سهجانبه میان این سه کشور در بستری با جمعیت ۳٫۲ میلیارد نفری صورت خواهد گرفت که در جهان بینظیر خواهد بود.
روابط اقتصادی میان ایران و پاکستان، هرگز بُعد راهبردی یا استراتژیک به خود نگرفته و به نظر میرسد ایران، این بار هم از فرصتهایی که در دسترس دارد به درستی استفاده نکرده است. مهمترین زمینه همکاری اقتصادی میان ایران و پاکستان، خط لوله موسوم به «خط لوله صلح» بود که بیش از دو دهه پیش زمزمههای ساخت آن به میان آمد و قرار بود گاز ایران را از طریق خاک پاکستان، به شبهجزیره هند برساند.
از یک سو توسعه پاکستان یعنی امنیت بیشتر در مرزهای شرقی و جنوبشرقی ایران. اما از سوی دیگر قدرتگیری پاکستان، نقشآفرینی این کشور در سیاست منطقهای را نیز افزایش خواهد داد و این یعنی یک رقیب جدید به صحنه خواهد آمد.
این خط لوله میتوانست هر سه کشور را منتفع کرده و برای ایران ثروتی عظیم فراهم کند، اما فشارهای آمریکا بر پاکستان، تاکنون مانع از اجرای این پروژه شده است. اما فارغ از این، ایران چقدر باید از توسعه پاکستان خوشحال باشد؟
واقعیت این است که هر سکه دو رو دارد. توسعه پاکستان یعنی امنیت بیشتر در مرزهای شرقی و جنوبشرقی ایران و این خود به معنی افزایش توانایی ایران برای توسعه استانهای سیستانوبلوچستان و نیز کرمان است که اکنون در زمره محرومترین استانهای ایران قرار دارد.
از آن سو، قدرتگیری پاکستان، نقشآفرینی این کشور در سیاست منطقهای را نیز افزایش خواهد داد و این یعنی یک رقیب جدید به صحنه خواهد آمد. ترکیه، که شاید ماجرا را زودتر فهمیده، به تازگی در تلاش است تا روابطش را با پاکستانیها بهبود ببخشد و در این کشور سرمایهگذاری کند.
ایران باز هم در این بازی دست پایین را دارد و شاید هنوز اهمیت این موضوع را درک نکرده که کشوری با جمعیتی ۲۲۰ میلیون نفری، در صورت اوجگیری توسعه و ای بسا تخاصم احتمالی، چگونه میتواند همه واقعیتها را در منطقه تغییر دهد.
ترکیه شاید ماجرای توسعه پاکستان را زودتر فهمیده و به تازگی در تلاش است تا روابطش را با پاکستانیها بهبود ببخشد و در این کشور سرمایهگذاری کند. اما ایران در این بازی دست پایین را دارد و هنوز اهمیت این موضوع را درک نکرده./ تجارت نیوز