به گزارش مانا، نشریه اکونومیست سرمقاله تازه ترین شماره خود در ششم جولای را به بررسی مکتب محافظهکارانه اختصاص داده است. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه اخیرا مدعی شده مکتب لیبرال دیگر منسوخ شده است. اما او هدفی اشتباه را برای ادعای خود برگزیده است. براساس شواهد، آن مکتبی که بیش از همه در غرب با تهدید مواجه است، «محافظهکاری» است نه لیبرالیسم. شاید بهدلیل همین بحران نیز باشد که راستگرایان در آمریکا و بریتانیا بهواسطه عبور از همین ارزشهای محافظهکارانه توانستهاند قدرت را ازآن خود کنند. راستگرایان جدید ترجیح دادهاند پوپولیسم را به ابزاری برای کسب و حفظ قدرت تبدیل کنند. این مساله حتی به کشورهایی نظیر فرانسه و ایتالیا نیز سرایت کرده است.
به عقیده نویسنده، مکتبی که بیش از همه در معرض تهدیدهای نگرانکننده قرار دارد، محافظهکاری است. نیازی نیست حتما یک محافظهکار باشید تا چالشهای پیش روی این مکتب راتشخیص دهید.
در نظامهای دوحزبی نظیر ایالات متحده و بهطور گستردهای بریتانیا، حزب راست در راس قدرت قرار دارد؛ اما این اتفاق تنها با رها کردن ارزشهایی که پیشتر برای تعریف آنها استفاده میشد، رخ داد.
در کشورهایی که احزاب بیشتری دارند، راست میانه در کشورهای آلمان و اسپانیا تحلیل رفته و در کشورهای فرانسه و ایتالیا از قدرت محروم مانده است.
همچون لیبرالیسم کلاسیک، محافظهکاری هم زاییده روشنفکری است.
در سایر کشورها نظیر مجارستان، که مدت زمان زیادی از دموکراسی در آنها نمیگذرد، حزب راستگرایان به سمت پوپولیسم گرایش پیدا کرده است.
محافظهکاری را شاید نتوان یک رویکرد فلسفی دانست. بنا به تعریف مایکل اوکشات، فیلسوف بریتانیایی، محافظهکاری یعنی ترجیح امر معلوم بر امر مجهول، امر آزموده بر امر نیازموده، واقعیت بر اسطوره، امر موجود بر امر مطلوب و امر محدود بر امر نامحدود.
همچون لیبرالیسم کلاسیک، محافظهکاری هم زاییده روشنفکری است. لیبرالها معتقدند که نظم اجتماعی زمانی ظهور میکند که افراد بهطور آزادانه عمل کنند. در حالی که بر اساس مبانی محافظهکاری، نظم اجتماعی در ابتدا وجود دارد و شرایط را برای آزادی فراهم میآورد.
به این ترتیب، محافظهکاری همچون اداره یک خانواده، کلیسا، سنتها و انجمنها کنترل تغییرات را در دست دارد. در این سیستم نهادها و موسسات با مسئولیت محافظهکاران از سر راه کنار میروند. چنین تخریبی در حال حاضر اما خود محافظهکاران را تهدید میکند. این تهدیدها هم بیشتر از سوی حزب راست متوجه محافظهکاری است.
نویسنده در مورد خیزش راستگرایی افراطی هشدار میدهد و آن را وضعیتی خطرناک میخواند.
بر اساس گزارش اکونومیست، حزب راست جدید به هیچ عنوان تکامل محافظهکاری محسوب نمیشود؛ برعکس انکار آن است. آنها بدبین و مخالف پیشرفت و انجام اصلاحات اجتماعی هستند.
در ادامه نویسنده با اشاره به تفاوتهای محافظهگرایی و احزاب راست مینویسد: در بهترین حالت محافظهکاران میتوانند نفوذی پایدار داشته باشند. آنچه معقول و منطقی به نظر میرسد این است که ارزشهای این مکتب شایستگی لازم را دارند. اما به نظر میرسد، دوران آنها اما به سر آمده است.
در پایان نویسنده سرمقاله در مورد خیزش راستگرایی افراطی هشدار میدهد و آن را وضعیتی خطرناک میخواند.