به گزارش مانا، هفتهنامه اکونومیست طرح روی جلد این هفته خود (25 می 2019) را به افزایش اشتغال در جهان توسعهیافته اختصاص داده است. به عقیده نویسنده، در پیش گرفتن برنامههای رفاهی از سوی دولتها، افزایش تعداد افراد تحصیلکرده و حضور قابل توجه زنان در بازار کار تاثیر چشمگیری بر افزایش نرخ اشتغال داشته است.
به عقیده نویسنده نه تنها تعداد مشاغل زیاد است بلکه حتی میتوان گفت، سرمایهداری موجب شده وضعیت کارگران در مقایسه با سالهای گذشته سریعتر بهبود یابد. چرا که با افزایش رقابت در بازار کار و تعداد مشاغل بیشتر در مقابل تعداد متقاضیان کار قدرت چانهزنی آنها افزایش یافته است.
در آمریکا نرخ بیکاری تنها ۳٫۶ درصد است که این رقم کمترین میزان طی ۵۰ سال گذشته محسوب میشود. آنچه کمتر به آن توجه شده، فراوانی مشاغل در بیشتر کشورهای ثروتمند دنیاست. دو سوم از اعضای کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) از نرخ بالای اشتغال برای افراد ۱۵ تا ۴۶ ساله بهره میبرند.
در ژاپن ۷۷ درصد از افراد بین ۱۵ تا ۶۴ سال شاغل هستند. به این ترتیب این کشور طی 6 سال رشدی 6 درصدی در این زمینه تجربه کرده است.
بریتانیاییها هم در سال جاری رکورد ۳۵۰ میلیارد ساعت کار در ماه را ثبت میکنند. درآمدهای حاصل از دریافت مالیات هم در آلمان به لطف افزایش نیروکار و نرخ اشتغال افزایش یافته است.
حتی در فرانسه، اسپانیا و ایتالیا که نرخ بیکاری در آنها نسبتا بالاست، بازه سنی ورود به بازار کار نزدیک یا بیشتر از آمارهای سال ۲۰۰۵ است.
این رونق شغلی در کشورهای ثروتمند نتیجه یک دهه محرکهای اقتصادی و بازیابی از دوران رکود بزرگ است. با این حال، به باور نویسنده، تغییرات ساختاری هم تاثیر قابل توجهی بر این آمار داشته است. از یک سو تعداد افراد تحصیلکرده رو به افزایش است و از سوی دیگر، وبسایتهای استخدامی هم با دقت بیشتری متقاضیان واجد شرایط را به کارفرمایان معرفی میکنند.
همچنین تعداد زنان شاغل افزایش یافته است. در واقع میتوان گفت از سال ۲۰۰۷ تاکنون بیشتر رشد مربوط به اشتغال در جهان به دلیل حضور قابل توجه زنان در بازار کار بوده است.
نویسنده همچنین به تاثیر مثبت سیاستها و برنامههای رفاهی بر افزایش نرخ اشتغال تاکید میکند و مینویسد: در آمریکا هم این برنامهها از سال ۲۰۱۵ آغاز شده که موجب تشویق شدن مردم برای یافتن شغل شده است.
به لطف رونق اشتغال، حالا دیگر خبری از بیکاری که زمانی مساله اصلی بسیاری از کشورهای ثروتمند بود، نیست. در واقع بیکاری جای خود را به مشکلات دیگری از جمله کیفیت و قوانین وضعیت کار داده است. مشکلات جدید کمتر ملموس هستند و قضاوت در مورد آنها در مقایسه با آمارهای بیکاری به مراتب سختتر است.
یکی از نگرانیهایی که این روزها زیاد در مورد آن میشنویم، جایگزین شدن رباتها به جای نیروی کار انسانی و کارگران است.
به عقیده نویسنده اما این مساله هم بر خلاف واقعیت است. حدود یک دهه است که در بخش تولید رباتها به جای کارگران کار میکنند. این مساله اگرچه منجر به بیکاری مردان در برخی کشورها شده، با این حال در میان کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی، پیشگوییهای اغراقآمیز مربوط به اتوماسیون و بیکاری کارگران بههیچوجه قابل مشاهده نیست. آمارها نشان میدهد در مقایسه با سال ۲۰۰۰، افراد بیشتری حتی با تحصیلات متوسط و پایینتر مشغول به کار هستند.
با تغییر ساختار اقتصادی کشورها و توسعه بخش خدمات از جمله اقتصاد گیگ، یافتن شغلها با مهارت بالا ساده و مشاغل متوسط و سطح پایین سختتر شده است. بهطوری که در کشورهای توسعهیافته درآمدهای پایینتر از دو سوم میانگین درآمد ملی افت شدیدی را نشان میدهند.
اقتصاد گیک عبارتی برای توصیف شرکتهای نوظهور است که از طریق برونسپاری اقدام به استخدام فریلنسرها و مزدبگیران میکنند.
بهعنوان مثال، در آمریکا مشاغل تماموقت در سال ۲۰۱۷ سهم یکسانی از مجموع مشاغل در مقایسه با سال ۲۰۰۵ داشتهاند. سهم اقتصاد گیگ از این مشاغل تنها یک درصد بوده است.
در فرانسه علیرغم اصلاحات اخیر برای انعطافپذیرتر کردن بازار کار، سهم مشاغل با قراردادهای دائمی به بیشترین میزان در این کشور رسیده است.
نویسنده معتقد است، علیرغم این پیشرفت اما درسهایی هست که سیاستگذاران باید بیاموزند. چرا که اقتصاددانان با دستکم گرفتن اشتغال منجر به تردیدآمیز شدن سیاستهای پولی و مالی شدهاند. بهطوری که چشماندازهای بیش از حد مثبت آنها در دهه ۲۰۰۰ منجر به رکود مالی شد و بعدها بدبینی آنها در مورد ظرفیت قابل توجه اشتغال در دهه ۲۰۱۰، دوران بازیابی و احیا را آهسته کرد.
به این ترتیب، چپها باید این مساله را بپذیرند که بسیاری از انتقادهای آنها به سرمایهداری با واقعیت منطبق نیست. واقعیت این است که اگرچه زندگی برای کارگران با سطح درآمدی پایین فاصله بسیاری با بالای هرم دارد، اما بسیاری از کارگران در حال پیشرفت هستند و وضعیت زندگی آنها رو به بهبود است.
نویسنده در پایان تاکید میکند که مشاغل مقدماتی و پایهای مسیر بهتری در مقایسه با بیکاری برای کارگران است. تشخیص ندادن این مساله موجب دخالت دولت میشود که در بهترین حالت بیفایده و در بدترین حالت تهدیدی برای پیشرفتهای بهدستآمده است. همچنین رونق مشاغل قرار نیست تا ابد ادامه پیدا کند، بنابراین انتقادات هم باید منصفانه باشند. در حال حاضر بخشی از افزایش نرخ اشتغال به دلیل در پیشگرفتن برنامههای رفاهی در کشورهای توسعهیافته است که البته حامیان جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر به شدت به آن انتقاد دارند.
از مهمترین سرفصل های این شماره عبارت اند از: