۲۳ مهر ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۹

انکار تاریخ در حضور تاریخ

نویسنده: وحید باسره
کد خبر: ۷۶۷۶۰
انکار تاریخ در حضور تاریخ
خبر خلیج ع-ر-ب-ی خواندن ایرانی ترین دریای جهان در تحریفی آشکار از سوی دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در جمعه شب پیش در نطقی که او اعلام راهبرد ایالات متحده در رابطه با برجام خوانده بود، ایرانیان از هر قوم و دین و مسلک اعتقادی- سیاسی، در چهارگوشه جهان را یکبار دیگر متحد کرد تا به مقاطعه کار و شومن سابق نیویورکی با هر ابزار رسانه ای ممکن همصدا با رئیس جمهور اسلامی ایران یادآور شوند، نام این خلیج از آغاز تا ابد فارس است و او «جغرافیا را... باید بیشتر مطالعه کند». 
اما چرا اینگونه است؟ چرا دشمنان ریز و درشت ایران در میان دشمنی هایشان همواره دست به تحریف نام خلیج فارس می زنند؟
واقعیت تاریخی این است که در میانه دهه 1960 جمال عبدالناصر رهبر چپگرای مصر که منادی پان عربیسم در میان کشورهای عربی شد. در اشتباهی راهبردی ایران را رقیبی منطقه ای در برقراری آنچه که «وطن عربی» می خواند، فرض کرد و برای نخستین بار در میان یکی از خطابه های خود عنوان جعلی را برای خلیج فارس به کار بُرد تا مخاطبان خود را دلخوش کند. اینکه عاقبت آن رهبر دراماتیک چه شد را همه کم و بیش می دانند اما متاسفانه بعدها میراث او به دست بدوی ترین رهبران جهان عرب افتاد تا خط کجی که او ترسیم کرد اینبار با یاری دلارهای نفتی و در فقدان عقلانیت و آینده نگری به هزارتویی مهلک تبدیل شود.
جنگ هشت ساله دو کشور مسلمان ایران و عراق، جنگ کویت، مسائل مترتب بر لبنان و فلسطین، تلاش برای تحت فشار قراردادن ایران، کمک به حمله به عراق از سوی آمریکا و متحدانش و این اواخر سرکوب بیداری اسلامی در کشورهای عربی و ایجاد وحشی ترین گروه های تروریستی به نام اسلام در منطقه برای تخریب کشورهای مستقلی مانند سوریه و عراق امروز، از جمله نمودهای رهبری رهبران کنونی جهان عرب است که اتفاقا بیشترین صدمه را به همین کشورها وارد کرده اند. به نظر می رسد تمام این اقدامات هم تنها برای مهار ایران و آنچه که به ادعای آنها نفوذ ایران در منطقه گفته می شود صورت گرفته است. تحریف نام خلیج فارس و ادعای ارضی نسبت به سه جزیره ایرانی واقع در این دریا نیز در همین راستاست.
در این میان، حل و فصل اختلافات ایران با جامعه جهانی در رابطه با مسئله هسته ای که به تدوین یکی از پیشروانه ترین و محکم ترین اسناد در تاریخ حقوق بین الملل ختم شد در زمانی که دشمنان ایران به تأثیرگذاری تحریم ها دلخوش و امیدوار بودند، سبب شد تا آنها دست به تلاشی وسیع برای دور نگاه داشتن ایران از فرصت های برآمده از برجام بزنند. همزمان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات سال گذشته ایالات متحده زمینه ای فراهم کرد تا دشمنان ایران خود را در برابر شخصی ببینند که نه یک سیاستمدار حرفه ای و اصیل بلکه شومنی پوپولیست با کمترین دانش نسبت به امر سیاسی است. وی تاجری است که منفعت را تنها در کسب پول و درآمد می بیند و نمی تواند همچون یک سیاستمدار واقعی اقتضائات رهبری سیاسی را درک کند و به طریق اولی از پیامدهای رفتارش و تأثیر آن بر کشور خود و جهان آگاه نیست. این گونه است که عربستان سعودی با قرارداد 110 میلیارد دلاری خرید سلاح از آمریکا که می تواند طی یک دهه تا 300 میلیارد دلار افزایش یابد رهبر آمریکا را در موقعیتی قرار داده تا در هیبت تاجرانه و نه سیاستمدارانه اش نسبت به مشتری دست و دلباز ادای دین کند و در نطقی که به اذعان بسیاری از کارشناسان سیاسی فاقد هر گونه راهبرد مشخص بود ضمن تاختن به برجام، ناشیانه دست به تحریف تاریخ بزند و در حالی که مدعی همراهی با ملت ایران می شود حساسیت های ملی ایرانیان را نادیده گرفته به آنها آشکارا توهین کند. این در حالی است که در فقدان بصیرت سیاسی در حالی که سودی موقتی کسب کرده تمام کشورهای مهم و هم پیمانان تاریخی را به مواجهه با خود واداشته است. چه آنکه برجام به سبب دوراندیشی و اهتمام تدوین کنندگان سندی بی نهایت محکم است که هر گونه تغییر و تبدیل در آن غیر ممکن می نماید. اعلان نام جعلی خلیج ع-ر-ب-ی نیز در حالی که اسناد تاریخی همچون آفتابی در میانه روز، روشن و واضح به نام تاریخی ایرانی آن تاکید دارند و در زمانی که ایرانیان متمدنانه احترام به حق حاکمیت همسایه های خود را به جا می آورند و بر تمام قوانین بین المللی مترتب بر دریاها و ورای آن، پای بند هستند بیانگر این واقعیت است که دشمن دستانی خالی دارد و دلی پر!
هشت سال جنگ تحمیلی و مقاومت جانانه ایرانیان در برابر بزرگ ترین ائتلاف های جنگی جهان بر علیه یک ملت مستقل به جهان پیرامون آموخته است که:«هیچگاه نباید یک ایرانی را تهدید کرد» بنابراین دشمنان و بدخواهان دیوانه وار و خوف زده از مواجهه رو در رو، ناگزیر و مستأصل دست به خط زدن نام ها از نقشه ها می زنند غافل از اینکه تاریخ را نمی توان خط زد یا جعل کرد. آن هم تاریخ طولانی ملتی که خود مبنای تاریخ است.
آنچه که در این میان در منطقه خاورمیانه دردآور و تأسف برانگیز است بهره گیری از ثروت ملت های آن از سوی برخی رهبران بی بصیرت برای انفصال و جدایی هر چه بیشتر این ملت هاست. به پیمان آ سه آن نگاه کنید یا پیمان نفتا و در شکل متعالی آن به اتحادیه اروپا بنگرید؛ چرا ملت های عمدتاً مسلمان با ریشه های نژادی و فرهنگی مشترک به جای تلاش برای وحدت و مشارکت و همرسانی منافع، فقط به دنبال تنش آفرینی بر سر راه یکدیگر هستند؟ زیاده خواهی و طمع قدرت وقتی که دشمن بیگانه در کرانه شرقی مدیترانه سرزمین های اسلامی را تحت اشغال دارد چگونه رهبران عرب منطقه را نسبتبه منافع ملی خود نابینا کرده است؟ اینها پرسش هایی است که باید به صورت جدی به دنبال پاسخ به آنها بود. چرا که نمی شود سرخوش به لقب مخزن سوخت جهان بود در حالی که کشوری مانند عربستان سعودی که میلیاردها دلار از این راه درآمد داشته، در زمان کاهش قیمت نفت به یک باره با بیکاری بیش از 30 درصد مواجه شود و همچنان در راه سنگلاخ تفرقه افکنی، منافع خود و دیگران را تلف کند و برای دریاهای تاریخی به خیال خود نام های دروغین انتخاب کند و در دهان این و آن  طوطی وار به تکرار بگذارد.
 
وحید باسره
روزنامه نگار 
ارسال نظرات
آخرین اخبار