۰۶ مهر ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۷
فرجام خصوصی سازی در صنعت حمل و نقل دریایی در گفتگو با روزبه مختاری

باوری به بخش خصوصی وجود ندارد!

نویسنده: لیلا بیرانوند
کد خبر: ۵۶۴۹۲
باوری به بخش خصوصی وجود ندارد!
پیرامون بخش خصوصی و توانمندی های آن تاکنون به کرات سخن گفته و شنیده شده است. اخیرا برخی از مقامات دولتی کنونی نسبت به توانمندیهای بخش خصوصی در حمل و نقل دریایی تردیدهایی را روا داشته اند که تاکنون از زوایای مختلف به آن پرداخته شده است. 
روزبه مختاری عضو هیئت مدیره انجمن کشتیرانی و خدمات وابسته در گفتگو با مانا به چالش های عمیق تر اجتماعی، فرهنگی و روانی روند خصوصی سازی در ایران امروز اشاره کرده که می تواند الگویی مناسب برای اجرایی کردن خصوصی سازی در بنادر ایران باشد. 
او معتقد است نظام اجتماعی و فکری دستگاههای دولتی طی سال ها در افراد روحیه ای را ایجاد می کند که افراد برای رهایی از آن نیازمند امنیت اقتصادی و اجتماعی در زندگی معیشتی خود خواهند بود. از این رو، هرگونه خصوصی سازی در جامعه اقتصادی ایران مستلزم یک نوع امنیت اقتصادی و اجتماعی برای بدنه دستگاه دولتی خواهد بود و در غیراین صورت هر پروژه و طرحی محتوم به شکست است.
 
* در یک سال گذشته، ضرورت استفاده از بخش خصوصی در صنعت حمل و نقل خصوصا حمل و نقل دریایی جدی تر شده است. اخیرا برخی از مقامات دولتی سابق نیز بر ضرورت آن پافشاری کرده اند. به نظر شما تاچه اندازه می تواند این دعوت و فراخوان ها جدی بوده و در آن التزام عملی هم باشد؟
ـ بعضی مقامات دولتی سابق که بعدها در بخش خصوصی مشغول شده اند به واسطه تجاربی که دارند خیلی منحصر بفرد هستند. وقتی به سابقه کاری برخی از این ها دقت می کنیم متوجه حضور چند وجهی این ها در ارگان های دولتی و بخش خصوصی می شویم. برخی از این ها، در بخش دولتی در سطوح عالی و همچنین در شرکت های خصوصی نیز حضور داشتند. این حضور در موقعیت های مختلفی هم بوده است. این دارای اهمیت زیادی است. چون هرکدام از ما با توجه به نوع کاری که داریم یک بعد از یک مسئله را می بینیم، اما آن ها جامع قضایا را مشاهده می کنند. در نتیجه همیشه باید برای افرادی با نگاه این چنینی احترام بیشتری قائل شویم و بپذیریم که این نگاه، نگاه جامع تری است. 
اما اگر به طور کل به بحث خصوصی سازی نگاه کنیم و این که فرهنگ خصوصی سازی در کشور ما چگونه است، همیشه با سخنان تکراری مواجه هستیم. سخنانی نظیر اینکه بدنه سازمان های دولتی مخالف این قضیه است یا آنکه در سطح کلان موافقت وجود دارد اما در سطح خرد مخالفت ها آغاز می شود..... اما بیاییم از زاویه دیگری به این مسئله نگاه کنیم.
زمانی که گفته می شود یک طیف خاص یا یک گروه خاص از بدنه سازمان دولتی مخالف این قضایا هستند، باید علت آن مخالفت را بررسی و تجزیه و تحلیل کنیم. گروهی از این بدنه هستند که می توانند از مخالف به موافق تغییر کنند، گروهی هستند که در حال ورود و پیوستن به این بدنه هستند، در مورد این ها چه کاری باید انجام داد که جزء مخالفان نشوند، اگر ریشه یابی این مخالفت ها صورت گیرد و تلاش برای رفع مخالفت به جای جبر در مخالفت داشته باشیم، فکر می کنم بتوانیم به نتیجه ای که می خواهیم دست پیدا کنیم. در چنین مواردی نگاه ما تاکنون این گونه بوده که با گروه مخالف بجنگیم. اما این یک نگاه اشتباهی است.
 
* به نظر شما دلیل این مخالفت ها چیست؟ در زیرپوست این نوع انکارها چه حقیقتی پنهان است؟
ـ به نظر بنده دلیل اول این موضوع عدم امنیت شغلی است که خودمان به وجود آورده ایم. منظورم از خودمان افرادی هستند که در سطح کلان مسوول چنین اموری هستند. زمانی که در جایگاهی قرار داریم برنامه هایی مطرح می کنیم که می تواند امنیت شغلی، امنیت مالی افراد را به خطر بیاندازد، و هیچ نوع اطمینانی هم به او داده نشود، حتی در بخش خصوصی هم با آن مقابله می کنند. مگر آنکه برای این مسئله جایگزینی پیدا کنیم، در نتیجه ما باید کاری کنیم که این دل نگرانی ها را برطرف کنیم. نه اینکه بخواهیم این دل نگرانی ها را ساکت کنیم. نکته دیگر حب قدرت است، در مورد بخش خصوصی عرض می کنم. در بخش خصوصی بخشی وجود دارد به عنوان صدور ترخیصیه که دوستان از شرکت های دیگر می آیند و ترخیصیه می گیرند، خوب افرادی که در آن قسمت مشغول فعالیت هستند با چه پدیده ای مواجه می شوند؟ افرادی از شرکت های دیگر می آیند و درخواست دارند، نوع برخورد به شکلی است که همیشه از کارمندان این بخش درخواست و تقاضا می شود. همین مسئله باعث می شود آن فرد از نظر شخصیتی غرور کاذبی بر او چیره شود و ناخواسته باعث می شود که از نگاه بالاتری به ارباب رجوع نگاه کند، این می شود غرور قدرت، ممکن است این فرد زمان زیادی هم در این سمت قرار نگرفته باشد و یا علم و تجربه کافی هم در زمینه حمل و نقل نداشته باشد اما به دلیل درخواست هایی که هر روز از او می شود، برای او غرورانگیز می شود فراموش می شود که ارباب رجوعی که می خواهد ترخیصیه بگیرد کسی است که مسائل مالی ما را تعیین می کند و ولی نعمت ماست، و این غرور کاذب است. 
حالا این مثال از بخش خصوصی را به بخش های بسیار بزرگ تر سازمان های دولتی تعمیم دهید. مخصوصا آن بخش هایی که به هر شکلی ارباب رجوع دارند، یا ارباب رجوع زیاد کوچک یا ارباب رجوع کم اما بزرگ، آن ها هم در طول روز با درخواست های زیادی مواجه می شوند، در نتیجه فردی که در صندلی های خاص دولتی نشسته، دچار غرور می شود.
 
* به نظرشما برای این مسئله چه تدبیری باید اندیشید؟
ـ این یک معضل بزرگ فرهنگی است. مشکل ما در بخش خصوصی و دولتی در این است که نتوانستیم مفهوم خواهش را به درستی درک کنیم؛ نتوانستیم درک کنیم که باید به افراد مختلف چه نکاتی را آموزش دهیم، اگر امروز فردی به من مراجعه می کند، اگر من به عنوان شرکت ارائه دهنده خدمات به این فرد برخورد انسانی و درستی با او نداشته باشم به این نکته آگاه باشم که آن فرد یا شرکت، گزینه ها و حق انتخاب های دیگری هم دارد، که می تواند مرا از چرخه اقتصادی خودش حذف کند، هر وقت این آگاهی به همراه ترس و نگرانی از حذف شدن وجود داشته باشد، به طبع این غرور کمتر به وجود می آید. هر گاه این حلقه بداند که تنها حلقه تامین کننده نیاز آن فرد است، غرور افزایش پیدا می کند. در نتیجه باید حلقه های موجود در زنجیره تامین مان را ـ اعم از خصوصی و دولتی ـ افزایش دهیم. نکته مهم اینجاست که ما حلقه های دولتی داریم که جایگزینی ندارند و وقتی قدرت هم می گیرند، اگر بخواهیم آن قدرت را به بخش خصوصی انتقال دهیم واقعا کار دشواری خواهد بود!
 
* دقیقا در چه بخشی این دشواری بیشتر احساس می شود؟
ـ ببینید، یک سطحی از افراد با توجه به شغلی که دارند میزانی از توجه را از جامعه دریافت می کنند حالا ما بخواهیم با خصوصی سازی این توجهات را محدود یا از بین ببریم، بحث مالی و حب قدرت را هم به کنار بگذاریم، شخصیت افراد به آن میزان توجه نیاز دارد، از بین بردن این نیاز اشتباه است، باید جایگزینی برای آن پیدا کنیم؛ طبیعی است که این افراد مانعی برای خصوصی سازی خواهند شد.
 
* اخیرا بحث هایی مطرح شده مبنی بر این که ما بخش خصوصی توانمندی نداریم، حال آنکه عملا بخشی از عملیات دریایی از سوی این بخش صورت می گیرد. به نظر شما تاچه اندازه این ادعاها واقعی است؟
ـ این بحث را از دو زاویه می توان نگاه کرد، مثالی را مطرح می کنم. کودکی داریم که می خواهیم به نحو مطلویی او را بزرگ کنیم، بسیار نگران و مراقبش هستیم که مثلا هنگام دویدن زمین نخورد، اما به خاطر حفظ امنیت او ترس و واهمه ای را به او منتقل می کنیم، زمانی که این کودک بزرگ می شود، برای انجام دادن یک کار عادی هم این کودک می ترسد. ما فراموش می کنیم که شجاعت را از کودکمان گرفتیم و حالا او را به خاطر این ترس سرزنش می کنیم! زمانی که سال ها به بخش خصوصی اهمیتی نداده ایم، دست و بالش را بسته و فرصت تحرک به این بخش را نداده ایم، هر بخش خصوصی که خواسته است بزرگ شود مانع شدیم و میزان رشد و توسعه بخش خصوصی را به صورت نانوشته در سطح مشخصی نگه داشته ایم، امروز گله و شکایت می کنیم که بخش خصوصی تحرک لازم را ندارد و بخش قدرتمندی نیست، این یک بخش از قضیه است، اما اگر ندارد چرا ندارد و چه کسی مقصر است؟ دوم اینکه از کجا می دانیم توانمندی ندارد؟ ما در زمان جنگ دوم ـ اعمال تحریم ها ـ قابلیت های بسیار بزرگی از بخش خصوصی مشاهده کردیم. شاهد و ناظر ایده های خلاقانه ای از بخش خصوصی بودیم، زمانی که همه ی رگ های اقتصادی ما در انسداد بود بخش خصوصی توانست تولید درآمد کند و ایده های راهگشایی را به میان آورد. چه کسی گفته است بخش خصوصی توانایی ندارد؟ اساسا با چه پارامترهایی ارزشیابی کرده ایم که بخش خصوصی توانایی ندارد؟! زمانی که از بخش دولتی، نیمه دولتی و تعاونی ها استفاده می کنیم و حاضر نیستیم حتی یک کار ساده را به بخش خصوصی بسپاریم، گله می کنیم که چرا بخشی خصوصی قدرتمند نداریم؟ آیا افرادی که در زیر مجموعه سازمان های دولتی هستند به جزء رانت چه چیزی فراتر از بخش خصوصی برخوردارند. چه امتیازی آن ها را نسبت به بخش خصوصی برتری می دهد.
شرکت های تابعه سازمان بنادر یکی از این گرفتاری هاست. آن ها به هیچ وجه نمی توانند بخش خصوصی قلمداد شوند. کارهای مختلف بنادر را آن ها تصاحب می کنند. ارجحیت آن ها نسبت به شرکت های خصوصی چیست؟ ما دائما شرکت های خصوصی را محدود می کنیم. به هیچ وجه علاقه ای به واگذاری قدرت به این شرکت ها نداریم و حالا دنبال این هستیم که چرا آنها مقصر هستند!؟ یکی از اتفاقاتی که همیشه رخ می دهد این است که کاری را انجام می دهیم بعد به دنبال دلیل آن کار می گردیم! اگر یک دهم از امکانات و تسهیلاتی که در اختیار زیر مجموعه های بخش دولتی و شبه دولتی قرار داشت به بخش خصوصی داده می شد آیا نمی توانست آن کار را بهتر انجام دهد؟!
به عنوان مثال گنتری کرینی که برای بندرشهیدرجایی تهیه می کنیم، باید با چه کیفیتی خریداری کنیم؟ با توجه به شرایط خرید، کرین زیر دهه 70 کار اشتباهی است، اما در پروپوزال خرید کرین دهه 50 پیشنهاد می شود که به هیچ عنوان نمی تواند کارهای متناسب را با آن انجام داد. ما می خواهیم کرینی را بخریم که برای ده سال گذشته بسیار مناسب است! خوب این تجزیه و تحلیل ها را بخش دولتی انجام می دهد، اگر بخش خصوصی چنین پیشنهادی را می داد مجوز آن شرکت را باطل می کردند! وقتی که چنین مواردی را می بینیم، بخش خصوصی را بازی نمی دهند و می گویند بازی بلد نیست.
 
* به نظرشما در فضای انکار بخش خصوصی، این بخش چگونه می تواند نقش واقعی خود را به دست بگیرد؟
ـ اگر فضایی ایجاد شود بخش خصوصی قدرت ورود خوبی دارد، ما قدرت های نهفته ای داریم که بالقوه است. باید به بالفعل تبدیل شود، با تشخیص اینکه کدام یک از این شرکت ها این توانایی را دارند باید اجازه حرکت به آنها داده شود، به نظر من این جنگ نابرابر است؛ این اتفاق با زور نمی شود، تنها راه مذاکره و خواست طرف قدرتمند مهم است، این می شود مقابله بخش خصوصی و دولتی، تنها راه بخش خصوصی مذاکره، چانه زنی و متقاعد کردن است. اما هیچ جبری را نمی توانم داشته باشم.
 
*به عنوان سوال آخر با توجه به ادبیات دولت یازدهم برداشت شما در به بازی گرفتن بخش خصوصی از سوی دولت چیست؟ آیا دولت می خواهد دست به چنین کاری بزند اما در درون خود با مخالفت هایی مواجه است؟
ـ اگر بخواهم در یک جمله پاسخ دهم به نظرم اراده ای وجود ندارد. تا زمانی که کسی به آن باور نرسد نمی تواند آن را القا و یا اجرا کند؛ یکی از اتفاقات خوبی که در این دولت رخ داده این است که خصوصی سازی پیشین را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده که خصوصی سازی صورت نگرفته است. چون کاری از یک بخش دولتی گرفته شده و به یک بخش نیمه دولتی و یا تعاونی داده شده است. این را نمی توان خصوصی سازی نامید. در این دوره ادبیات خصوصی سازی تغییر کرده به واگذاری از سازمان دولتی به یک سازمان کاملا غیردولتی بدون هیچ گونه وابستگی. این حرکت زیبایی است و به این می توان گفت پیشرفت اما این پیشرفت و تغییرات به قدری آرام و بطئی است که بهتر است نامش را تغییر نگذاریم! نکته اینجاست که چه اتفاق هایی رخ داده است؟ آیا در جایی بخش خصوصی را به جدیت نقشی داده اند؟ عرض بنده این است که باوری وجود ندارد، برای هر کاری باید به یک باور برسیم. بهاء و تحمل زیادی برای بخش دولتی صرف می شود آیا این بهاء و قیمت را به بخش خصوصی هم می دهیم؟
برچسب ها: بنادر
ارسال نظرات
آخرین اخبار