مانا- استراتژی دفاع ملی (NDS) که به عنوان نقشه راه استراتژیک وزارت دفاع عمل میکند، مسیر روشنی را برای اجرای دستور کار "اول آمریکا" و "صلح از طریق قدرت" دور دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ فراهم میکند.
این استراتژی بر پنج اولویت حیاتی از جمله دفاع از میهن، جلوگیری از حملات استراتژیک به ایالات متحده از طریق یک موضع بازدارنده مقاوم و مدرن، به رسمیت شناختن چین به عنوان رقیب اصلی در سطح جهانی، نوسازی نیروهای ایالات متحده برای عملیات تسلیحاتی ترکیبی در عصر هوش مصنوعی و خودمختاری و تضمین تسلط نظامی ایالات متحده در فضا متمرکز شده است.
استراتژی دفاع ملی ایالات متحده، رقابت با چین بهویژه در منطقه اقیانوس آرام و هند را در حالی در اولویت قرار میدهد که دولت اول ترامپ در سال ۲۰۱۸ چین و روسیه را به عنوان دو رقیب استراتژیک بلندمدت آمریکا معرفی کرده بود.
این استراتژی دربردارنده تقویت بازدارندگی در برابر چین و ایجاد توازن مجدد در جایگاه جهانی ارتش ایالات متحده در منطقه اقیانوس آرام و هند و نوسازی نیروها برای درگیریهای احتمالی خواهد بود که با توجه به مقیاس و سرعت تقویت نظامی چین آشکار است که واشنگتن نمیتواند به تنهایی پکن را بازدارد و تعمیق همکاریهای دفاعی با متحدان و شرکا برای حفظ تعادل مطلوب قدرت ضروری خواهد بود.
منطقه آسیا-پاسیفیک به ویژه اقیانوس آرام از اولویتهای اصلی در استراتژی جدید دفاع ملی ایالات متحده برای سال ۲۰۲۵ است. این استراتژی بر بازدارندگی چین و تقویت اتحادها در منطقه تأکید دارد. ایالات متحده در حال افزایش سرمایهگذاری در منطقه از جمله دفاع موشکی، همکاری امنیتی، رزمایشها و فناوریهای جدید است.
وزارت دفاع ایالات متحده نگران از قدرت نظامی در حال ظهور چین است و پنتاگون چین را به عنوان یک "چالش در حال پیشرفت" توصیف کرده است. نوسازی سریع نظامی چین از جمله موشکهای پیشرفته، موشکهای مافوق صوت، گسترش نیروی دریایی، قابلیتهای سایبری، فضایی و هستهای به عنوان چالشی مستقیم برای تسلط ایالات متحده به ویژه در غرب اقیانوس آرام قلمداد میشود. هگست هشدار داده است که تهدید چین واقعی است و پکن در حال آماده شدن برای استفاده بالقوه از نیروی نظامی برای تغییر توازن قدرت در منطقه اقیانوس آرام و هند است.
ناوگان دریایی و صنعت کشتیسازی تجاری چین که به سرعت در حال گسترش است، تسلط دریایی ایالات متحده را به ویژه در اقیانوس آرام به چالش میکشد. از این رو ترامپ قصد دارد دهها میلیارد دلار برای احیای کشتیسازی آمریکا سرمایهگذاری کند و به عنوان بخشی از این استراتژی، دولت ترامپ در حال بررسی اختصاص بخش عمدهای از لایحه آشتی دفاعی ۱۵۰ میلیارد دلاری خود -تحت یک فرآیند قانونگذاری ویژه که به کنگره اجازه میدهد تصویب بودجه را تسریع کند- برای ساخت ناوگان نظامی نیروی دریایی است. لایحه آشتی همچنین شامل ۱۵۶.۲ میلیارد دلار بودجه اضافی برای وزارت دفاع ایالات متحده (که بودجه سال مالی ۲۰۲۵ آن تقریباً ۸۵۰ میلیارد دلار است) است.
بخش عمده این تخصیص بودجه با هدف ایجاد و گسترش قابلیتهای ایالات متحده در منطقه اقیانوس آرام و هند، با تمرکز بر آمادگی برای رویارویی با چین انجام میشود. این بودجهها در پایان سال مالی جاری منقضی نمیشوند و تا سال ۲۰۲۹ در دسترس خواهند بود. بیشترین مبالغ برای ساخت کشتیهای نیروی دریایی از جمله ناوشکنهای موشکانداز هدایتشونده، زیردریاییهای تهاجمی و ناوهای تهاجمی آبی-خاکی و همچنین برای گسترش یاردهای کشتیسازی نظامی ایالات متحده اختصاص داده شده است. ایالات متحده همچنین به دنبال افزایش همکاری کشتیسازی با متحدان پیمان هند و اقیانوسیه، کره جنوبی و ژاپن است تا در صورت وقوع جنگ در اطراف تایوان بتواند با ناوگان دریایی پکن برابری کند.
نفوذ چین در دریای چین جنوبی، فشار بر تایوان و افزایش رزمایشهای نظامی آن در نزدیکی متحدان ایالات متحده همگی به این نگرانیها افزوده است. ادعای حاکمیتی چین بر جزیره تایوان با افزایش فشار نظامی از سوی پکن بر جزیره از جمله رزمایشهای مختلف مواجه شده است. چین با رزمایشهای نظامی فراساحلی نشان میدهد که از نظر سیاسی نیز در حال آماده شدن برای یک نبرد است. نگرانی فزایندهای در مورد تلاش چین برای اتحاد از طریق تاکتیکهای نظامی منطقه خاکستری وجود دارد و در صورت محاصره تایوان این احتمال وجود دارد که چین گارد ساحلی خود را در خط مقدم برای انجام محاصره در منطقه خاکستری مستقر کند. شی جینپینگ، رئیسجمهور چین نبرد برای تایوان را به عنوان بخشی از رقابت گستردهتر بین ایالات متحده و چین برای شرکای منطقهای، برتری نظامی و هژمونی جهانی در نظر میگیرد و به ژنرالهای خود گفته است که تا سال ۲۰۲۷ برای فتح این جزیره خودمختار که او آن را قلمرو حاکمیتی دزدیده شده میداند، آماده باشند.
ایالات متحده علیرغم فقدان روابط دیپلماتیک رسمی، مهمترین تأمینکننده تسلیحات تایوان بوده و هشدار داده است که چین با داشتن شناورهای آبی-خاکی، اسکلههای شناور، چتربازان و نیروهای رزمی هوایی و موشکی گسترشیافته در حالت آمادهباش مداوم از قبل توانایی کافی برای حمله به این جزیره را دارد.
چین با گسترش نظامی خود در حال تبدیل شدن به قدرت برتر در شرق آسیا است تا به تدریج جایگزین ایالات متحده و کاهش نفوذ آن در سراسر منطقه باشد. با توجه به مقیاس و سرعت تقویت نظامی چین آشکار میشود که واشنگتن نمیتواند به تنهایی در برابر تهدیدات پکن بایستد و تعمیق همکاریهای دفاعی با متحدان و شرکا برای حفظ تعادل مطلوب قدرت ضروری خواهد بود. ایالات متحده با مشارکت استرالیا و بریتانیا در توافق اوکاس (AUKUS) که بر توسعه زیردریاییهای هستهای و فناوریهای پیشرفته از جمله هوش مصنوعی، ابزارهای سایبری و سیستمهای خودمختار متمرکز است، به سنگ بنای تلاشهای غرب برای مقابله با افزایش حضور نظامی چین تبدیل شده است.
مشارکت استرالیا در قالب توسعه زیردریایی اوکاس نشاندهنده یک وزنه تعادل جدی در برابر قدرت دریایی رو به رشد چین است و چین کشورهای اوکاس را به نقض پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای و ایجاد سابقهای خطرناک برای انتقال مواد هستهای با درجه تسلیحاتی به یک کشور غیرهستهای متهم کردهاست. از آن جایی که زیردریاییهای هستهای ظرفیت عملیاتی لازم را برای استرالیا جهت انجام عملیات نظامی با سرعت بالا و پایدار در آبهای مورد مناقشه را فراهم میکنند، چین به استرالیا نسبت به عواقب وخیم میزبانی زیردریاییهای هستهای هشدار داده است.
قدرت رو به رشد چین، نگرانیهای قابل توجهی را برای وزارت دفاع ایالات متحده به ویژه از نظر ثبات منطقهای در اقیانوس آرام که شامل متحدان مهم ایالات متحده مانند ژاپن، کره جنوبی، فیلیپین و تایوان است، ایجاد کرده است. همکاری نظامی مشترک روسیه و چین شامل پروازهای مشترک بمبافکنها و رزمایشهای دریایی با روسیه در مجاورت ژاپن نگرانی فزایندهای است که به وضوح برای نمایش قدرت علیه ژاپن در نظر گرفته شده است. در چنین شرایطی افزایش تقسیم بار با متحدان و شرکا در سراسر جهان ضروری خواهد بود که در فرآیند تقویت روابط با متحدان، شرایط برای صلح پایدار فراهم گردد. پنتاگون از ژاپن و استرالیا میخواهد که در صورت جنگ میان ایالات متحده و چین بر سر تایوان، نقش خود را در مأموریتها و قابلیتهای مربوطه برای تقویت بیشتر قابلیتهای بازدارندگی مشترک عمیقتر نمایند.
ترامپ تلاش دارد تا با سرمایهگذاری بر ظرفیتهای دریایی در منطقه آسیا-پاسیفیک همراه با بازساری ظرفیت دفاعی-صنعتی حیاتی بتواند با افزایش بازدارندگی ایالات متحده در منطقه، تعادل موردنیاز را در برابر قدرت دریایی رو به رشد چین ایجاد نماید. به نظر میرسد در منطقهای که معماریهای کلیدی امنیت منطقهای حول محور مشارکت ایالات متحده ساخته شدهاست، همراهی متحدان منطقهای بتواند تعادل قدرت منطقهای را برای دهههای آینده شکل دهد.
شهره پولاب- دکتری جغرافیای سیاسی و پژوهشگر روابط بینالملل