پیمان تجاری گول‌زننده

پیمان تجاری گول‌زننده
کد خبر: ۸۵۷۲۴
به گزارش مانا،  پس از سه سال جنگ تجاری تلخ، دو کشور آمریکا و چین چهارشنبه ۱۵ ژانویه به‌طور رسمی مرحله نخست توافق‌نامه اقتصادی و تجاری خود را در واشنگتن امضا کردند. امضای دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا و لیو هه، معاون اول رئیس جمهوری چین زیر این توافق‌نامه آمده است.
آقای لیو گفت که دستیابی به فاز نخست توافق اقتصادی و تجاری هم برای چین، هم آمریکا و هم کل جهان مناسب است.
وی در سخنانی در مراسم رسمی امضای توافق‌نامه در کاخ سفید گفت: "چین و ایالات متحده، دو اقتصاد بزرگ جهان و دو بازیگر اصلی در امور بین‌الملل به توافق فاز یک رسیدند"
وی تأکید کرد: که این توافق با حقوق قانونی و منافع هیچ شخص ثالثی منافات ندارد و همچنین مطابق قوانین سازمان تجارت جهانی است.
دونالد ترامپ نیز در این مراسم گفت: که این توافق «کار‌های اشتباه گذشته را جبران می‌کند» وی امضای این توافق را راهی برای تحقق عدالت اقتصادی برای کارگران آمریکایی توصیف کرد.
طبق این توافق صادرات آمریکا به چین افزایش چشمگیری پیدا می‌کند به‌طوری که پکن در یک دوره دو ساله ۲۰۰ میلیارد دلار کالای بیشتر از آمریکا در مقایسه با سال ۲۰۱۷ خریداری می‌کند. آمریکا با این اقدام می‌خواهد کسری تجاری این کشور در مقابل چین را که در سال ۲۰۱۸ به رقم ۴۲۰ میلیارد دلار رسیده بود جبران کند.
در مقابل آمریکا از اعمال تعرفه‌های جدید روی کالا‌ها و خدمات چین خودداری می‌کند و نیمی از تعرفه‌های اعمال شده روی ۱۲۰ میلیارد دلار کالا‌های وارداتی چین را هم از ۱۵ درصد به ۷.۵ درصد کاهش می‌دهد.
خرید هواپیما، خودرو، قطعات خودرو، ماشین‌های کشاورزی و ابزارآلات پزشکی از جمله کالا‌هایی است که چین باید از آمریکا طبق این قرارداد خریداری کند. همچنین در بخش کشاورزی نیز میزان خرید چین از ایالات متحده نسبت به سال ۲۰۱۷ باید با افزایش ۳۲ میلیارد دلاری روبه رو شود.
در بخش انرژی نیز پکن باید خرید‌های خود از واشنگتن را تا حدود ۵۰ میلیارد دلار افزایش دهد.
پیش‌بینی می‌شود این توافق آتش ۱۸ ماهه درگیری تعرفه‌ای بین این دو کشور را فعلا خاموش کند. یک ماه پیش این توافق ۸۶ صفحه‌ای حاصل شده بود، اما در ۱۵ ژانویه به طور رسمی بین دو کشور به امضا رسید.
در این توافقنامه همچنین قید شده است که چنانچه چین بخشی از آن را نقض کند، آمریکا می‌تواند همۀ تعرفه‌های لغو شده را دوباره بر کالا‌های چینی تحمیل کند. قرار است به‌زودی مذاکرات برای فاز دوم توافق تجاری آغاز شود.

به گزارش مانان و به نقل از تجارت فردا کارشناسان می‌گویند گول‌ این توافق را نخورید. این توافق کوچک نمی‌تواند پنهان کند که چگونه مهمترین رابطه جهانی در خطرناک‌ترین برهه قرار دارد. تهدیدی که از جانب خودکامگی چین در فنُاوری بالا متوجه غرب می‌شود کاملا آشکار است. همه چیز از بنگاه‌های پیشتاز آن در عرصه هوش مصنوعی تا اردوگاه‌های شین جیانگ نشانه‌هایی از هشدار برای جهان است.
واضح است که آمریکا پاسخ مشخصی ندارد. این کشور گاهی از چین درخواست می‌کند دانه‌های سویا را از ایالت آیوا بخرد و گاهی اصرار دارد که الگوی اقتصادی دولتی خود را کنار بگذارد. دو طرف در گذشته فکر می‌کردند هر دو می‌توانند رشد کنند، اما امروز هر کدام دیدگاهی از موفقیت دارد که در آن دیگری عقب می‌ماند. روابط آن‌ها به تدریج در  حال گسستن است. جهان در سال ۲۰۲۰ شاهد افزایش این جدایی خواهد بود و مشاهده می‌کند که هزینه آن چه اندازه است و آیا آمریکا در رویارویی با چین حاضر می‌شود از برخی ارزش‌هایش دست بکشد.
ریشه شکاف بین ابرقدرت‌ها به ۲۰ سال قبل باز می‌گردد. وقتی چین در سال ۲۰۰۱ به سازمان تجارت جهانی پیوست اصلاح طلبان داخلی و دوستان خارجی فکر می‌کردند این کشور اقتصاد و احتمالاً سیاست خود را آزاد می‌کند و یکپارچگی خود با نظم جهانی به رهبری آمریکا را تسهیل می‌سازد. اما آن دیدگاه اکنون مرده است. غرب با بحران مالی مواجه شد و خود توجه می‌کند رفتار چین از برخی جهات بهتر شد. مازاد تجاری عظیم آن به سه درصد تولید ناخالص داخلی کاهش یافت. اما شیوه دیکتاتوری آن در دوره ریاست جمهوری شی جین پینگ خشن‌تر شد و چین به آمریکا با دیده بی اعتمادی و تحقیر می‌نگرد. همان گونه که برای هر قدرت بزرگ نوظهور محتمل است. چین وسوسه می‌شود تا نفوذ خود را متناسب با عظمتش رشد دهد. چین دوست دارد در تجارت جهانی یک تدوین کننده قواعد باشد و بر جریان اطلاعات، استاندارد‌های بازرگانی و امور مالی احاطه پیدا کند. این کشور پایگاه‌هایی را در دریای چین جنوبی تأسیس کرد، در امور ۴۵ میلیون مهاجر چینی در خارج دخالت و منتقدانش در خارج را تهدید می‌کند.
پاسخ دونالد ترامپ سیاست رویارویی است که هر دو حزب اصلی آمریکا از آن حمایت می‌کنند، اما آن دسته از سردمداران چینی که در نهاد‌های مستقر در واشنگتن یا در هیئت مدیره شرکت‌ها حضور دارند در مورد هدف آمریکا اجماع نظر ندارند. همزمان آقای شی یک روز از خوداتکایی دم می‌زند و روز دیگر از جهانی سازی تمجید می‌کند. اتحادیه اروپا نیز نمی‌داند که آیا یک متحد دور آمریکاست؟ شریک چین به حساب می‌آید؟ یا در جای خود یک ابرقدرت لیبرال در حال بیدار شدن تلقی می‌شود؟

تفکرات آشفته نتایجی آشفته به همراه دارد. هواوی غول فنّاوری چین تحت فشار آمریکاست، اما فروش آن در سال ۲۰۱۹ رکورد شکست و با ۱۸ درصد افزایش به ۱۲۲ میلیارد دلار رسید. اتحادیه اروپا برای سرمایه گذاری چین محدودیت گذاشت، اما ایتالیا به طرح تجاری کمربند و جاده چین پیوست. چین در سال ۲۰۱۹ وعده داد بازار‌های سرمایه بزرگ، اما ابتدایی خود را بر روی وال استریت باز کند، اما در هنگ کنک، مرکز مالی جهانی خودش، حاکمیت قانون را نقض می‌کند. توافق مرحله یک برای چنین الگویی مناسب است. این توافق اهداف مرکانتیلیست و کاپیتالیست را با یکدیگر ممزوج می‌سازد. به اکثر تعرفه‌ها دست نمی‌زند و اختلاف نظر‌های عمیق را به آینده موکول می‌سازد. هدف تاکتیکی آقای ترامپ آن است که در سال انتخابات به اقتصاد کشور کمک کند و چین نیز تمایل دارد زمان بیشتری بخرد.
ناهماهنگی ژئوپولتیک ایمن و باثبات نیست هرچند هنوز هزینه اقتصادی بزرگی ایجاد نکرده است. از سال ۲۰۱۷ به بعد، تجارت دوجانبه و  جریان‌های سرمایه گذاری مستقیم بین دو ابرقدرت به ترتیب ۹ و ۶۰ درصد کاهش یافت، اما اقتصاد جهان در سال ۲۰۱۹ معادل سه درصد رشد کرد. برخی کسب و کار‌ها از جمله ۴۱۲۵ شعبه استارباکس در چین هیچگاه در معرض تهدید و جاسوسی قرار نگرفتند. اما رویارویی به طور مداوم به دیگر حوزه‌ها کشیده می‌شود. دانشگاه‌های آمریکا با حضور دانشجویان چینی در معرض تهدید و جاسوسی قرار دارند. مشاجرات شدیدی در مورد ورزشکاران چینی، حق پهلوگیری کشتی‌ها در بنادر و سانسور اپلیکیشن چینی تیک توک (TIK TOK) که نوجوانان جهان از آن استفاده می‌کنند در گرفته است. خطر رویارویی دو ابرقدرت بر سر تایوان هنوز در پس زمینه وجود دارد. قرار است انتخابات تایوان در ژانویه برگزار شود.
هر دو طرف برای یک جدایی برنامه‌ریزی می‌کنند که در آن نفوذ دیگر ابرقدرت محدود می‌شود، تهدید درازمدت آن کاهش می‌یابد و خطر خرابکاری اقتصادی به حداقل می‌رسد. این برنامه به محاسباتی بسیار پیچیده نیاز دارد چراکه دو ابرقدرت وابستگی زیادی به یکدیگر پیدا کرده‌اند. در بخش فنّاوری، اکثر وسایل الکترونیک آمریکایی در چین مونتاژ می‌شوند و در مقابل بنگاه‌های فنّاوری چین برای ۵۵ درصد قطعات نهایی روباتیک، ۶۵ درصد از ابزار‌های نهایی رایانش ابری و ۹۰ درصد از قطعات لازم برای نیمه رسانا‌ها به عرضه کنندگان خارجی متکی هستند. بین ۱۰ تا ۱۵ سال طول می‌کشد  تا چین در تولید تراشه‌های کامپیوتری به خودکفایی برسد و آمریکا بتواند عرضه کنندگان دیگری پیدا کند. این وابستگی در تأمین مالی بزرگ نیز دیده می‌شود جایی که می‌تواند ابزار تحریم باشد. یوآن فقط در دو درصد از پرداخت‌های بین‌المللی نقش دارد و بانک‌های چین بیش از یک تریلیون دارایی دلاری دارند؛ بنابراین سوق دادن شرکای تجاری به سمت یوآن و کاهش تراکنش‌های دلاری بانک‌ها حداقل به یک دهه زمان نیاز دارد. در حوزۀ پژوهش نیز چین بهترین ایده‌ها را در دانشگاه‌های برتر آمریکایی پیدا می‌کند. در حال حاضر ۳۷۰ هزار دانشجوی چینی در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند.
اگر رقابت ابرقدرت‌ها از کنترل خارج شود هزینه‌ها گسترده خواهند بود. ساخت یک زنجیرۀ عرضه سخت افزاری فنّاوری دو تریلیون دلار معادل شش درصد مجموع تولید ناخالص داخلی  دو ابرقدرت هزینه دارد. تغییرات اقلیمی که چالش مشترک آن‌ها به شمار می‌رود به سادگی قابل حل نیست. همچنین نظام اتحاد‌ها که ستون توانمندی آمریکا به شمار می‌رود نیز در خطر است. چین بزرگترین تامین کننده کالا‌های وارداتی ۶۵ کشور جهان  است و اگر از آن‌ها خواسته شود بین دو ابرقدرت دست به انتخاب بزنند بسیاری از آن‌ها آمریکا را انتخاب نمی‌کنند به ویژه اگر این کشور همچنان سیاست "اول آمریکا" را ادامه دهد. مهم‌تر از همه اصولی مانند قواعد جهانی، بازار‌های باز، آزادی بیان، احترام به متحدان و فرآیند‌های مناسب است که به آمریکا عظمت داده اند. بزرگ‌ترین پرسش دهه ۲۰۲۰ آن است که آیا امکان دارد جدایی دو ابرقدرت باعث شباهت بیشتر آمریکا به چین شود؟
ارسال نظرات
آخرین اخبار